عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی؛
متفکران به طرح تئوریهای جدید در فلسفه قیام عاشورا بپردازند
دکتر عبدالرحیم قنوات: امیدواریم رخوت فکری موجود در باب فلسفه قیام اباعبدالهالحسین(ع) با طرح تئوریهای جدید از سوی متفکران به پایان برسد.
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد مشهد، دکتر عبدالرحیم قنوات عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، صبح چهارشنبه 2 دیماه جاری در مراسمی که به مناسبت سالگرد شهادت اباعبدالهالحسین(ع) در محل سالن اجتماعات سازمان مرکزی جهاددانشگاهی مشهد برگزار شدطی سخنانی با عنوان «فلسفه قیام امام حسین(ع)؛ مصداق عدم عینیت در تاریخ» با اشاره به برخی نظرات متفاوت در خصوص فلسفه قیام عاشورا، گفت: در دیدگاه سنتی که تا نیمه قرن معاصر نیز به عنوان یک باور و عقیده رایج در بین عامه مردم وجود داشت، هدف از قیام امام حسین(ع) و شهادت ایشان، برپایی مراسم سوگواری و عزاداری در ایام محرم و بخشودگی گناهان بود.
دکتر قنوات افزود: این نظریه مشابهت دارد با نظریهای که در دین مسیح، هدف از فرستادن و کشته شدن حضرت عیسی(ع) را، فدیه خون او برای امت میداند.
استاد گروه تاریخ و تمدن دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، اظهار داشت: از نیمههای قرن اخیر شمسی، جریانهای نواندیشی از بین متفکران و اندیشمندان ظهور کرد که به نقد این نظریه سنتی و طرح نظریههای جدید در باب شهادت اباعبدالهالحسین(ع) پرداخت. از اولین کسانی که به نقد این نظریه پرداخت مرحوم شریعتی(پدر دکتر علی شریعتی) بود.
وی ضمن نقد نظریه سنتی، هدف از قیام امام حسین(ع) در سال 41 هجری را «امر به معروف و نهی از منکر» عنوان میدارد و نیز اضافه میکند که بزرگترین منکر در آن زمان انحراف حکومت از قوانین اسلام و موروثیشدن آن بوده است.
در سال 1348 شمسی که مرحوم «صالحی نجفآبادی» در کتاب «شهید جاوید» نظریهای را برای نخستینبار بیان کردند که فلسفه قیام عاشورا را تشکیل حکومت میدانست. ایشان اغلب در زمینه تاریخی آثاری داشتند و از حیث تاریخی به طرح این موضوع پرداختند و بیان میکنند که قیام امام حسین(ع) با هدف سرنگونی یزید و به دست گرفتن حکومت بوده است. البته این نظریه با مخالفتهای جدی در جامعه مذهبی روبرو شد و بسیاری از جمله آیتاله صافی در کتاب «شهید آگاه» حملات شدید و نقدهای بسیاری بر آن نوشتند.
وی خاطرنشان کرد: نظریه تشکیل حکومت، مشهورترین نظریه در سالهای اخیر است آنگونه که با طرح نظریه ولایت فقیه از سوی امام خمینی(ره) در سال 48 توام شد و مبنایی برای تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز قرار گرفت.
دکتر قنوات به اوائل دهه 50 و طرح «نظریه شهادت» از سوی مرحوم دکتر علی شریعتی اشاره کرد و افزود:
دکتر شریعتی دلیل آنکه امام حسین(ع) راه شهادت را برگزید، بدان علت میداند که در سال 61 هجری و در شرایط اوج قدرت حکومت یزید، تنها کاری که امام حسین(ع) میتوانست انجام دهد، نثار خون خویش بود چراکه امکان سرنگونی آن وجود نداشت. از طرف دیگر انحرافات و فساد در حکومت یزید بسیار زیاد بود و امام نمیتوانست سکوت کند، پس شهادت را انتخاب کرد تا مشروعیت یزید را گرفته و حکومت او را رسوا کند. دکتر شریعتی معتقد بود که گاه شهادت یک هدف است و نه وسیله.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی، به نظرات استاد شهید مطهری در کتاب «حماسه حسینی» اشاره کرد و گفت: محور نظریه شهید مطهری مبحث «امر به معروف و نهی از منکر» است. ایشان در حماسه حسینی، بیان میدارند که امام حسین(ع) در مدینه وصیت نامهای خطاب به محمدبن حنفیه مینویسد که «من نه از سر فتنه بلکه برای اصلاح امت جدم قیام میکنم تا به سیره حضرت محمد(ص) و پدرم علی(ع) عمل نمایم؛ اراده کردهام تا امر به معروف و نهی از منکر کنم». شهید مطهری نیز بزرگترین منکر را حکومت فاسد یزید و عدم لیاقت او عنوان میدارد. شهید مطهری نظریه سنتی از جمله نظرات کاشفی سبزواری در روضه الشفاء و محتشم کاشانی را نیز به شدت نقد میکند و بیان میدارد که حادثه کربلا دو چهره دارد؛ «سیمای حماسی» و «سیمای تراژیک» که باید بر جنبه حماسی آن بیشتر تاکید کرد.
دکتر قنوات به نظریه مرحوم شهیدی در دهه 60 در کتاب «پس از 50 سال» اشاره کرد و گفت: ایشان معتقد است که آنچه باعث دعوت مردم کوفه از امام و محرک امام به سوی کوفه شد، منازعات قبیلهای بود. پیش از ظهور اسلام حکومت «آل لخم» از قبایل عرب در منطقهای به نام «حیره» در مرز ایران شکل گرفت که دستنشانده ساسانیان بود و همچون پادگانی از حمله اقوام عرب به ایران محافظت میکرد.
دولت دیگری نیز به نام «آل غسان» در شام(اردن کنونی) بود که دستنشانده امپراطوری روم شرقی بود و نقشی مشابه را در ناحیه مرزی ایفا میکرد. این دو دولت در دو کرانه بادیهالشام قرنها با یکدیگر رقابت و منازعه داشتند. پس از فروپاشی امپراطوری روم شرقی و دولت ساسانیان، منازعات آل لخم و آل غسان با هجویاتی که گاها برای یکدیگر سروده بودند، دشمنی خود را حفظ کردند.
در دوره اسلام شهر کوفه در منطقه حیره بنا شد و جمعیت قدیم در کوفه مستقر شدند. امام علی(ع) مدت 5 سال، کوفه را مرکز خلافت قرار دادند. اما پس از حضرت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و در زمان خلافت معاویه، پایتخت به شام منتقل شد و با بکارگماردن فرمانداران سختگیر در بادیه الشام، موجب اسباب آزار و اذیت شیعیان عراقی در آن منطقه شد. پس از مرگ معاویه، شیعیان عراقی فرصت را غنیمت شمرده و از امام حسین(ع) دعوت کردند تا به کوفه بیاید و حکومت جدیدی را تشکیل دهد.
دکتر قنوات افزود: از دهه 60 تا اکنون تئوری جدیدی وجود ندارد. نظرات نقل شده نیز قابل جمع نیستند هرچند که عناصر مشترکی بین آنها وجود دارد.
وی عینیت در تاریخ را در سادهترین معنا گزارش صحیح از یک واقعه و دقت در بیان حقیقت عنوان کرد و گفت: متاسفانه بعضا در نقد نظریات و ادبیات بکار گرفته شده از سوی افراد، تندرویهایی صورت گرفته است. باید توجه داشت که شواهد تاریخی محدود است، وقتی در چرایی، علت و نتایج واقعهای بحث میکنیم نمیتوانیم ادعا کنیم که حرفمان قطعی است. در اینکه چرا امام حسین(ع) قیام کرده است، نظرات بسیاری وجود دارد. پارهای از روایات تاریخی مورد اجماع قرار نمیگیرند. آنگونه که «مایکل استانفورد» مورخ معاصر، تاریخ را گفتگوی بیپایان بین مورخ و شواهد میداند. تا وقتی شواهد و مورخان هستند این گفتگو ادامه دارد و ضرورتا این گفتگو شکل واحدی هم ندارد. امیدواریم در باب فلسفه قیام اباعبدالهالحسین(ع) نیز این رخوت فکری موجود به پایان برسد، تحلیل و بحثهای جدید ارائه شود و متفکران به طرح تئوریهای جدیدی بپردازند و ما نیز عادت کنیم که بر سر مسائل جدید دعوا نکنیم بلکه حرف بزنیم.
٠٩:٥٣ ٠٩/١٠/١٣٨٨