١٣:٥٥ ٠٩/٠٩/١٤٠٣
اخبار ديگر رسانه ها
سيدمحمد خاتمي در كالج سن آنتوني دانشگاه آكسفورد:
اخلاق جهاني» از موضوعات بسيار مهم گفت‌‏وگوي ميان اسلام و غرب است

سيدمحمد خاتمي،‌‏ رييس موسسه بين‌‏المللي گفت‌‏وگوي فرهنگ‌‏ها و تمدن‌‏ها طي سخناني در كالج «سن آنتوني» دانشگاه آكسفورد، بحث در باب «اخلاق جهاني» را يكي از موضوعات بسيار مهم در گفت‌‏وگوي ميان اسلام و غرب، به‌‏ويژه در گفت‌‏وگوي ميان اديان عنوان و تاكيد كرد كه لازم است در مورد اينكه چگونه مي‌‏توان راهي به سوي مباني روشن، قابل اجرا و الزام‌‏آور احكام اخلاقي ‏پيدا كرد، بحث شود.
به گزارش "ايلنا"، متن كامل سخنراني خاتمي به اين شرح است: «در دانشگاه، آن هم در دانشگاهي چون آكسفورد كه علاوه بر دانش‌‏هاي نوين از سنت‌‏هاي ديرين علمي نيز برخوردار است، بيشتر دوست داشتم و دارم كه «بشنوم» تا «بگويم»؛ پس اجازه مي‌‏خواهم كه در حد گشودن باب گفت و شنود، مسأله‌‏اي را طرح كنم: دموكراسي در جهان ما، از سوي كدام انديشه‌‏ها و نظرها تقويت و از سوي كدام انديشه‌‏ها و صاحبنظران تضعيف شده است؟ براي پاسخ به اين سؤال ناگزيرم در ابتدا به مقوله‌‏اي ديگر بازگردم.
1- پيش از اين در باب سكولاريزم گفته‌‏ام: مي‌‏توان براي سكولاريزم معاني متعدّدِ عامِ غيرتاريخي فرض كرد و آن ‏معاني را به همه جا و همه وقت تسري داد، ولي غيرتاريخي كردنِ امري كه با ‏تمام وجود تاريخي است، اشتباهي است واضح! سكولاريزم، تجربة فرهنگ و تمدن غربي است. دلايل اختصاص اين پديده به ‏غرب را كم و بيش همه مي‌‏دانيم. اصرار بر تسري سكولاريزم به نقاطي كه فاقد ‏زمينه‌‏هاي تاريخي پيدايشِ آن و فاقد علل سياسي و اجتماعي و مذهبي سكولاريزم ‏هستند، قبل از اينكه امري مطلوب و نامطلوب باشند، آشكارا غلط است.‏ سكولاريزم كه بيشتر و در اصل مخالفت با تئوكراسي مسيحي است، معلول آن نيز هست. منتهي معلولي كه با علّت خود مخالف است. تخلّف و مخالفتِ معلول از علّت، در سياست و تحولات اجتماعي امري است مشهود و رايج. گفت‌‏وگو بر سر مسائلي از اين دست در جهان ما، گريزناپذير است و گفت‌‏وگو ميانِ اسلام با غرب، وجه بارز اين ضرورت است. منظورم از اسلام هم آيين اسلام و هم جهان و تمدنِ اسلامي است. غرب نيز عبارت از دين مسيحيت، جهان مسيحي و سكولاريزم است. البته وجه ‏عرفي‌‏شدة (‏SECULAR‏( جامعه غربي، وجه مهمي از هويت غرب است اما كاهش ‏غرب به اين وجه، ما را از قبل در مقابل موانعي قرار مي‌‏دهد كه كار ‏به سامان رساندن هر چه زودترِ گفت‌‏وگو ميان اسلام و غرب را به تأخير ‏مي‌‏رساند. منظور از به سامان رساندن گفت‌‏وگو، كسب نتايجِ مشخص سياسي و ‏اجتماعي است؛ نتايجي كه مانع بروز خشونت، جنگ و خونريزي شود. اگر اين نتايج حاصل ‏شد، بحث‌‏هاي مفصل فلسفي و كلامي و جامعه‌‏شناختي را با فراغ بال مي‌‏توان ‏پيگيري كرد.
2- اكنون به مسألة دموكراسي مي‌‏پردازم و اينكه چگونه و در چه موقعيت‌‏هايي مي‌‏تواند در پرتو دين تقويت شود. خوب است امروز فكر كنيم چگونه دين مي‌‏تواند به پيشبرد دموكراسي كمك كند؟ من براي پاسخ به اين پرسش بر ضرورت تبيين نسبت ميان دين و دموكراسي و تفكيكِ مرزهاي آن از سكولاريسم تأكيد مي‌‏كنم: پاره‌‏اي از متون كلاسيك مربوط به سكولاريزم، با تأكيد بر تبعيد دين به عرصة خصوصي، عملاً دين را روياروي جامعة جديد و دموكراسي قرار داده‌‏اند. اين مسأله كه با بسياري از تجربيات غرب نيز ناسازگار است، در جهان غيرغربي، به ويژه در جهان اسلام، نتايج نامطلوبي در پي داشته است. امروز اين ادعا كه تجربة برخي كشورهاي غربي در روند نيل به دموكراسي با برخي نظريه‌‏هاي كلاسيك تفاوت دارد، ادعاي گزافي نيست. به خلاف باور برخي از فيلسوفان عصرِ روشنگري، عصر جديد نه تنها بر خاكستر قرون وسطي استوار نشده، بلكه به گفتة مشهورِ راسل، دستاوردهاي عصر جديد بر دوش غول‌‏هاي بزرگي قرار داشته كه در قرون وسطي به وجود آمده‌‏اند. «اصالت فرد» و «عقلانيت غربي» - دو ميراث بزرگ عصر جديد- ، به واقع در آموزه‌‏هاي ديني ريشه دارند. قرن بيستم نقطة عزيمتي در تغيير برداشتِ مغرب زمين از تجربه قرون وسطي است. بنابراين بدون تجربه‌‏هاي تاريخي و نقشي كه دين در زمينه‌‏سازي آنها داشته است، نه دموكراسي و نه ساير تجربيات عصر جديد ممكن نبوده است. همانقدر كه دين موجب پيدايش تجربه عصر جديد و دموكراسي بوده است، مي‌‏توان نشان داد كه از عوامل بقاي آنها نيز به شمار مي‌‏آيد. اما اصرار نادرست بر ناسازگاري ميان دين و دموكراسي در كشورهاي غيرغربي به‌‏ويژه در جهان اسلام، پيامدهاي وخامت‌‏بارِ بسياري در همراهي جهان اسلام با تجدّد داشته و از عواملِ اصلي ظهور و بروز سنت‌‏گرايي افراطي و افراط‌‏گرايي ديني به شمار رفته است. بخواهيم يا نخواهيم عصر جديد و دموكراسي در برابر جهان اسلام، پديده و متاعي نو بوده‌‏اند. فرهنگ و سنت اسلامي، مانند هر سنت ريشه‌‏دار بشري، استعدادهايي براي همراهي با اين پديده و متاعِ جديد، در عين حفظ هويت و معناي خود داشته است. مي‌‏توان با اندكي تأمل به اين واقعيت رسيد كه در جوامع اسلامي، هر جا مواريث غربي كمتر با زبان هجوم و توهين و نقدهاي شالوده‌‏شكن وارد شده‌‏اند، فرصت‌‏هاي جديد و فراخ براي نوزايي سنت اسلامي و شكوفايي ظرفيت‌‏ها و استعدادهاي نهفته در آن گشوده‌‏اند، بي‌‏آنكه دين اصالت و هويت و معناي خود را از دست بدهد. هر جا تمدن جديد غربي بيشتر از راه و از زبان سخنگوياني عرضه شد كه شرط پيشرفت و توسعه را در مبارزه با مباني و مواريث اسلامي جستند و اسلام را مانع اصلي دموكراسي و تمدنِ جديد به شمار آوردند، موانع پيش روي جهان اسلام را براي همراهي با عصر جديد بيشتر كرد و نطفه‌‏هاي مقاومت در مقابل تجدّد را به صورت افراطي و بنيادگرايانه بارور ساخت. در مقابل هرچه پديده‌‏هاي تمدني جديد، با زباني سازگارتر و از طريق كساني عرضه شدند كه حريم و حرمت ارزش‌‏هاي ديني را نگاهباني مي‌‏كردند، بيشتر با استعدادهاي نهفته در انديشه و جهان اسلام و نهادها و پديده‌‏هاي نويني چون دموكراسي پيوند خورده‌‏اند. روشن است كه مسأله تنها به لحن و ساختارهاي زباني محدود نمي‌‏شود. يكي از عوامل مهم ريشه گرفتن هويت‌‏هاي مقاومت و افراط‌‏گري و خشونت در جهان اسلام رويكرد و عملكرد حاملان و عاملان تمدن مورد تأييد غرب نيز هست. در چشمِ بخش مهمي از جهان اسلام، غرب از زاويه و در حمايت‌‏هاي يك‌‏جانبه و جهت‌‏دار از قدرت‌‏هاي زورمدار و خودكامه و مستبّد منطقه‌‏اي و در چهرة جنگ تجاوزكارانه و خلاصه در صورت دفاع از حكومت‌‏هاي ديكتاتور و حمايت از اشغال سرزمين‌‏ها و تحقير و سركوب ساكنان آنها پديدار شده است. نحوه پديدار شدن حاملان دموكراسي، مقوله دموكراسي را در سطوحي از جهان از صورت يك ارزش اخلاقي والا و انساني خارج كرده است، بايد به اين مسأله واقعي از زاويه‌‏اي ديگر نگريست. يكي از موضوعات بسيار مهمي كه مي‌‏توان در گفت‌‏وگوي ميان اسلام و غرب، به‌‏ويژه در گفت‌‏وگوي ميان اديان بزرگ ‏پيشنهاد كرد، بحث در باب "اخلاق جهاني" است. اين بحث طبعاً منحصر به ‏مباحث شناخته شده در حوزة ‌فلسفه اخلاق نخواهد بود، بلكه لازم است بحث ‏كنيم كه چگونه مي‌‏توان راهي به سوي مباني روشن، قابل اجرا و الزام‌‏آور احكام اخلاقي ‏پيدا كرد؟ راهي كه در ساية‌ احكام آن، قدرت‌‏هاي كوچك و بزرگ جهان موظف و ‏مكلف به رعايت حقوق اساسي انساني و كرامت و احترام نسبت به آحاد بشر بشوند. ‏در اين صورت ما به جاي پرداختن به مباحثي كه اگر حتي از معايب نظري و ‏فلسفي بري باشد، چندان اثري در وضع اسف‌‏بار زندگي بخش بزرگي از مردمان ‏جهان ندارد، به مباحثي پرداخته‌‏ايم كه ما را قادر خواهد ساخت قدم‌‏هايي ولو ‏كوچك اما استوار و پر اميد در راه بهبود اوضاع سياسي و اقتصادي و اجتماعي ‏مردم مظلوم در سراسر جهان و همچنين بسط امنيت در همة‌ كشورها برداريم.‏ دموكراسي حتي در كشورهاي غربي نيازمند دفاع اخلاقي است. تئوري‌‏پردازان و فيلسوفان غربي روايت‌‏هاي گوناگوني براي دفاع اخلاقي از دموكراسي ارائه كرده‌‏اند. اين مهم در كشورهاي اسلامي نيز به طريق اولي موضوعيت يافته است. اجازه دهيد من از تجربة خويش در ايران و در جهان اسلام در اين باره سخن بگويم و بگويم كه دموكراسي براي برخورداري از وجاهت اخلاقي در كشورهاي اسلامي نيازمند دو زمينه است: اول اينكه ما نيازمند آنيم كه نظم دموكراتيك را از نحوة ظهور و بروز آن در رفتار برخي كشورهاي غربي در عرصة بين‌‏المللي متمايز كنيم. همانطور كه كشورهاي غربي نيز نياز دارند كه اسلام را از نحوه بروز و ظهور آن در بخش مهمي از جهان اسلام متمايز كنند. در غرب باور كنند كه اسلام قطع نظر از مباني قدسي‌‏اش، يكي از مواريث تمدني بزرگ بشري است كه بر خرد و تجربة جمعي در پاسداشت حقوق مردم استوار بوده است. در جهان اسلام نيز بپذيرند كه تمدنِ غربي دستاورد اخير عقلاني و تجربي بشر است كه فراتر از قدرت‌‏هاي مسلّط غربي رهاوردهاي فراوان دارد. فضاي اتهام و افترا، چشم‌‏انداز گفت‌‏وگو را تيره و كور مي‌‏كند. از اين فضا با هر وسيله‌‏اي بايد دور شد. دوم اينكه وجاهت اخلاقي بخشيدن به هر منظومه معرفتي، تنها با تكيه بر مواريث فرهنگي و تاريخي ممكن است. بر اين مبناست كه دموكراسي براي ريشه گرفتن در جهان اسلام، نيازمند بهره‌‏گيري از وجاهت ناشي از ارزش‌‏هاي اسلامي است. همانطور كه در جهان غرب نيز دورانِ تجدّد با وجاهت اخلاقي ناشي از آموزه‌‏هاي مسيحي رشد و نمو يافت. نكته آخر اينكه نه تنها در جهان اسلام بلكه در همه جاي جهان بايد براي انزواي خشونت و خشكانيدن زمينه‌‏هاي خودكامگي و فزون‌‏خواهي و نقد مطلق‌‏بيني و خودمداري چاره‌‏اي نو يافت. پيشبرد گفت‌‏وگو در همه جا و در همه سطح و بر سر مسائل حاد و عام بشري مي‌‏تواند به اين چارة نو بينجامد. بكوشيم كه گفت‌‏وگو را در جهان واقعي و در باب مسائل واقعي مطلوب‌‏تر و ممكن‌‏تر از آنچه هست كنيم.

١٢:٠٥ ١٢/٠٨/١٣٨٥
عناوين اصلي
معرفي جهاد دانشگاهي
تشکيلات جهاد دانشگاهي
اخبار جهاد دانشگاهي
انتشارات
اعضاء
نام کاربر
رمز عبور
نظر خواهي
کدامیک از فعالیت های جهاددانشگاهی در پیشبرد توسعه همه جانبه کشور موثرتر می باشند؟
تمامي حقوق متعلق به جهاد دانشگاهي مي باشد