بانوی توحید و شهادت
دوران زندگی دنیایی، نقطه عطف حیات ابدی انسان است که در آن، سعادت یا شقاوت خویش را رقم میزند. خوشا به حال مؤمنان ؛ آنان که در ایمان خویش چون کوه استوارند و در راه رضای یار، جز به وصل و لقای او نمیاندیشند . همانانی که در مسیر بندگی، با آهنگ عشق و وفاداری سیر میکنند و در این راه از معبود محبوب خویش جز خوبی و زیبایی نمیبینند ؛ هر چند در رنج و بلا باشند.
سلام بر قافله سالار کاروان عشق که صبر از شکیبایی او در آزرم شد. بنده راستین الهی که از برکت انفاس معصومان و همت والای خویش، اجر فرزند شهید، خواهر شهید، عمّه شهید و مادر شهید را به کف آورد و جاودانه تاریخ و اسوه حقپویان گردید. او که چشم تیز بین زمان، از دیدار مثل و مانندش در شکیبایی و زیبا نگری محروم ماند و به حیرت نشست. سلام بر بانوی توحید و شهادت، عقیله بنیهاشم، فاطمه صغری؛ زینب کبری علیهاالسلام .
تجلی فاطمه و علی علیهماالسلام
در نظامی که زن موجودی زاید و دست و پاگیر به شمار میرفت و داشتن دختر در خانواده ننگ بود، خدای بزرگ پیامبری با کتاب و روشی روشن برانگیخت و به او دختری عطا کرد که به «کوثر» ملقّب گشت؛یعنی «خیر فراوان» که در طول تاریخ، همواره الگوی زنان و بهترین جلوه جمال الهی بوده است. حضرت زینب علیهاالسلام دختر این زن و تربیت شده اوست که کمالات فاطمه علیهاالسلام و روح بلند حضرت علی علیهالسلام در وجود تابناکش موج میزند؛ زنی که سکوتش یادآور شکیبایی مادر است و سخنش پژواک خطبههای آتشین پدر. زنی که تا خاموش است، همه فاطمه علیهاالسلام است و آنگاه که لب میگشاید، یکسر علی علیهالسلام است. زنی که یک تنه بزرگترین پیام آور مکتب عاشورای حسینی و فریادگر آزادی و کرامت انسانی برای همه تاریخ است .
زینت امیرمؤمنان علیهالسلام
«زینب» در لغت به معنای درخت نیکو منظر آمده، و ممکن است مخفف از «زین و اب» باشد؛ یعنی زینت پدر، و البته هر دو این معانی، برازنده وجود والا و مقدس دختر زهرا علیهماالسلام و علی علیهالسلام است؛ زیرا تمام تاریخ، حیران نظاره درخت تنومند و سرو قامت صبر و استقامت زینب علیهماالسلام است و فهم والا و عرفان زلال او. به راستی زینب سر خیل قافله عارفان و موحدان علی بن ابیطالب علیهالسلام شمرده میشود. امیرمؤمنان علیهالسلام دو یا سه دختر به نام زینب داشته که از میان آنان، بانوی شجاع کربلا، همان زینب کبری علیهاالسلام است و ام کلثوم، زینب صغری میباشد. از القاب آن حضرت «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم»؛ یعنی بانوی ارجمند و یکتاست.
افتخار همسری
در میان یاران و نزدیکان امیرمؤمنان علیهالسلام ، افراد زیادی آرزو داشتند به افتخار همسری عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری علیهاالسلام دست یابند، ولی هرگاه نزد امیرمؤمنان در این باره سخن به میان میآوردند، با مخالفت آن حضرت مواجه میشدند. حتی برخی از منافقان ناجوانمرد چون اشعث بن قیس، به پشتوانه مال وثروت اشرافی خویش، چنین خیال خامی در سر پروراندند، ولی دست رد شیر خدا بر سینه نامحرمشان خورد تا آنکه عبدالله بن جعفر، برادرزاده امام علی علیهالسلام ، به شرافت همسری زینب کبری علیهاالسلام نائل آمد.
شکوه ایمان
عبدالله بن جعفر، شوهر زینب کبری علیهاالسلام یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان شناخته شده است. پدرش جعفر ابیطالب، از مسلمانان شجاع صدر اسلام و سخنوران توانای عرب بود که به جرم ایمان آوردن به خدا و رسول و مبارزه با شرک و بت پرستی، ناچار شد با همسرش «اسماءبنت عمیس» از وطن خود، شهر مکه به کشور بد آب و هوا و سوزان حبشه مهاجرت کند. او بیش از دوازده سال در غربت و دور از پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد و برادرانش عقیل و علی علیهالسلام به سر برد. جعفر در آنجا نیز آسوده نماند و مورد تعقیب مشرکان قریش و نمایندگانی قرارگرفت که برای بازگرداندن آنان به حبشه فرستاده بودند. او در حضور نجاشی، پادشاه حبشه، با کمال شهامت و راستی، از دینو آیین پیغمبر بزرگوار خود دفاع کرد و او را تحت تأثیر سخنان شیوا و گرم خویش قرار داد.
مفسر قرآن
امام علی بن ابیطالب علیهالسلام نزدیک چهار سال از پایان عمر خود را در کوفه گذرانید. علت کوچ آن امام مظلوم علیهاالسلام از مدینه به کوفه این بود که بیشتر هوا خواهان آن حضرت در کوفه بودند و این شهر برای نبرد با معاویه که در شام بود و خوارج ـ که در نهروان بودند ـ نزدیکتر و آمادهتر از مدینه بود. هنگامی که امیرمؤمنان مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه منتقل کرد، زینب کبری علیهاالسلام نیز با شوهرش عبدالله بن جعفر به کوفه رفت و در آنجا ساکن شدند. عبدالله در جنگ صفین از لشکریان آن حضرت بود و فرماندهی گروهی از سربازان را برعهده داشت. در این مدت، دختر بزرگوار آن حضرت، یعنی زینب علیهاالسلام ، همپای پدر بزرگوار و شوهر مجاهد خویش، در راه پیشرفت دین اسلام میکوشید و به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. نقل است که: «زینب علیهاالسلام در کوفه مجلس درسی برای بانوان تشکیل داده بود و برای آنها قرآن را تفسیر میکرد».
دیدگاه زینبی
دیدگاه زینبی به نهضت عاشورا، جاذبههای این نهضت را نمایانتر ساخته و راه را برای ارائه هر چه بهتر این مکتب هموار میسازد. از نگاه حضرت زینب علیهاالسلام ، کربلا، زیباترین تصویری است که در عالم بشریت ترسیم گردیده و دوردستترین افقها در آن به روشنی نشان داده شده است. زینب علیهاالسلام دانشآموخته مکتب امام عارفان، حضرت حسین علیهالسلام است که در دعای عرفه خویش با صراحت بیان میکند: «بارالها! از پی در پی بودن آثار تو و دگرگونی حالتهای آنها، دریافتم که مقصود تو از آفرینش من آن است که خود را در هر چیزی به من بشناسانی، تا به تو در هیچ چیز جاهل نباشم».
آب حیات تشنگان
زینب علیهاالسلام در کربلا صحنههایی از اوج کمال و انسانیت را دیده بود که گفت: «جز زیبایی ندیدم». او مشاهده میکرد که جوانان رشید و پرتوان، برای حمایت از دین خدا و پشت سر امام عصر، تمام هستی خود را در طبق اخلاص نهادهاند و با شوری فراوان، به شهادت و لقای یار میاندیشند. زینب کبری علیهاالسلام تربیت شدههای مکتب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و امیرمؤمنان علیهالسلام را میدید که به بار نشستهاند و نتیجه دادهاند. به راستی چه زیباست دیدار غنچههای باز شده و باغ پر از گل، که عطر آن مشام هر رهگذری را نوازش میدهد. نگاه زینب علیهاالسلام به جوانانِ عاشورایی این بود که این جوان مردان، محصول گلستان علوی هستند که در این بیابان به بار نشستهاند و بشریت تا ابد از عطر این گلها بهرهمند خواهد شد. آیا زینب برای بیان این واقعیت، عبارتی زیباتر از «جز زیبایی ندیدم» میتوانست به زبان آورد؟!
عبادت زینب علیهاالسلام
عبادت و بندگی، بزرگترین وسیله نزدیکی به درگاه پروردگار متعالی و رسیدن به مقام کمال است و هر کس به هر مرتبه از ایمان و معرفت که رسیده، از این راه دست یافته است. بندگی عارفانه و مخلصانه،یکی از ابعاد وجودی زینب کبری علیهاالسلام است. نیشابوری، از تاریخنگاران بزرگ مینویسد:«زینب در فصاحت و بلاغت و پارسایی و عبادت، همانند پدرش علی علیهالسلام و مادرش فاطمه علیهاالسلام بود». تهجد و شبزنده داری زینب علیهاالسلام در تمام مدت عمرش و حتی در سختترین شرایط هم ترک نشد.
هاتف غیبی
حضرت زینب علیهاالسلام از شمار کسانی است که در دار دنیا، فریب زروزیور آن را نخوردند و جز به لقای الهی نیندیشیدند. زینب علیهاالسلام با وجود ثروت فراوان، به آن بیاعتنا بود و چند صباحِ عمر را چون سروی در بوستان عبادت و بندگی خرامید. او از آب حیات ولایت نوشید و به جایی رسید که مورد شگفتی و تحسین امامان معصوم علیهمالسلام قرار گرفت و از برکت انفاس قدسی آنان، با عالم غیب و ملکوت ارتباط برقرار کرد و محرم اسرار الهی گشت، تا جایی که پیشامدهای آینده را به گوش خویش از هاتف غیبی میشنید؛ چنان که نقل است در یکی از منزلگاههای کربلا،به امام حسین علیهالسلام فرمود: «در شب گذشته، صدای هاتفی را شنیدم که شعری به این مضمون میخواند: ای دیده! اشک حسرت ببار بر شهیدانی که مرگ ایشان را میراند، و به زودی به وعدهگاه شهادت میرساند». حضرت فرمود: «ای خواهر! آنچه مقدر شده، روی خواهد داد».
ایثار عملی
ایمان به خدا، آثار و لوازمی دارد ومسئولیتها و تعهداتی به دنبال میآورد که هر کس قادر به انجام آنها نیست. مبارزه و جهاد در راه پیشبرد این هدف مقدس، پیکار با بیدینان و گذشت و فداکاری در این راه از مال و جان، در شمار این وظایف است. این مبارزه مقدس، مرد و زن نمیشناسد و هر کدام باید در جایگاه خویش در این راه بکوشند. زینب کبری علیهاالسلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، هنگامی که سنگینی مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و پیکار و مبارزه با بیدینان را بر دوش خویش احساس کرد، با کمال شهامت و فداکاری، از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی آسوده و خوشی که داشت دست کشید و شجاعانه و مخلصانه همراه فرزندان خود، همسفر امام حسین علیهالسلام گردید.
بانوی شهامت و کرامت
پس از حادثه کربلا، حضرت زینب علیهاالسلام با کمال شهامت و گذشت، چون کوهی پولادین و سدی آهنین، در برابر دشمنان منحرف قیام کرد. نقش تأثیرگذار آن حضرت در کربلا تا حدی بود که در چند مورد، جان فرزند برومند امام علیهالسلام و حجت الهی، حضرت سجاد علیهالسلام به دست ایشان از مرگ نجات یافت. حضرت زینب علیهاالسلام در مجلس یزید، خود را فدایی ایشان کرد تا گزندی به امام معصوم علیهالسلام نرسد. عقیله بنیهاشم، در سختترین شرایط، در برابر جنایتکاران و ستمگران، بدون هیچ واهمهای، از اسلام دفاع کرد و هر کلمه از سخنان پرمعنا و روح بخشش، چون تیرکاری و شهابی سوزان بر قلب دشمنان مینشست. زینب کبری علیهاالسلام با کمال سرفرازی و موفقیت، این مسئولیت سنگین را به خوبی انجام داد و باری را که مردان بزرگ نمیتوانستند دسته جمعی به منزل برسانند، یک تنه و به تنهایی به منزل رسانید.
شیعه؛ وامدار زینب علیهاالسلام
تاریخ زندگانی و مبارزات عقیله بنی هاشم، به خوبی روشن میسازد که نهضت امام حسین علیهالسلام برضد کفر و ارتداد، بدون وجود زینب علیهاالسلام کامل نمیشد و اگر او وظایف سنگین خود را پس از شهادت برادر انجام نمیداد، آن رستاخیز خونین به نتیجه مطلوبی نمیرسید. جاودانگی نهضت حسینی، تنها در گرو همت عالی این بانوی بزرگ است که در واقع، حلقه پیوند آن فاجعه خونین با نسلهای آینده به شمار میآید. به راستی ماندگاری مذهب تشیع و تمامی آثار معنوی و انسانی که شیعیان امروزه از آن بهره میبرند، در گرو جانفشانیهای زینب علیهاالسلام است و شیعه، حیات دینی و معنوی خویش را، وامدار این وجود تابناک و پرفروغ میباشد .
یادگار فاطمه علیهاالسلام
حضرت فاطمه علیهاالسلام در میان زنان، الگویی کامل است که در اثر ستمها و فشارها، زندگی کوتاهی داشت و نهال پر بار وجودش، در بهار زندگانی خزان شد و در خاک رفت و رهروان راهش، نتوانستند به طور کامل از وجود او استفاده کنند. اما دختر بزرگ او، زینب علیهاالسلام که آیینه تمامنمای مادر بود، اهداف فاطمه علیهاالسلام را پی گرفت و در کنار دو برادر معصوم خویش، نقش پرثمری ایفا نمود و در طول 56 سال زندگی، بارها از امتحان الهی سرافراز بیرون آمد. زینب علیهاالسلام در طول حیاتش، فراز و نشیبهای فراوانی دید و با انواع پیشامدها روبه رو گشت. او در همه موارد میتواند الگوی فضیلتهای انسانی و سجایای اخلاقی باشد و زنان امت اسلامی را در صبر و بردباری، تقوا و فضیلت، ایثار و بخشش، یتیم نوازی و عطوفت، و ستیز و جهاد، رهبری و راهنمایی کند.
پرتویی از خورشید
محبت اهلبیت علیهمالسلام ، فریضهای دینی و قرآنی است که آثار فردی و اجتماعی والایی دارد ؛ صاحبش را به نیک بختی و رضای الهی میرساند، از انحراف و گمراهی باز میدارد، هنگام مردن و گذشتن از صراط او را یاری میرساند و در روز رستاخیز در کنار پیامبر خدا محشور گردانیده و با آن حضرت، وارد بهشت میگرداند. زینب کبری علیهاالسلام یکی از این خاندان است که در دامن پر مهر علی و زهرا علیهاالسلام و در کنار وجود ارزشمند رسول خدا تربیت یافت و مهر و محبت او بر همگان لازم است. او نزدیکترین حلقه اتصال به خاندان وحی و نبوت و کمال و معرفت است و به همین دلیل، شیفتگان مکتب اهل بیت علیهمالسلام باید در تمام زمینهها از این بانوی بزرگ سرمشق بگیرند.
والاترین تبار
زینب کبری علیهاالسلام در خانوادهای به دنیا آمد که در جهان هستی نظیری ندارد و اعضای آن، هر کدام همانند خورشید تابان، جهان انسانیت را نورانی کردهاند و زندگی مردمان بدون رهبری و راهنمایی این خاندان، به فساد و بدبختی میانجامد. جد زینب علیهاالسلام ، رسول بزرگوار اسلام است که تبارش به ابراهیم خلیل اللّه میرسد. جدّهاش خدیجه است که نهال نوپای اسلام، در سرزمین ایثار و فداکاری او پرورش یافت. فاطمه و علی علیهماالسلام پدر و مادر او هستند که نور تابناک ولایت را در جان او پرورش دادند. زینب علیهاالسلام نوری است که از معدن خورشید تابید. او به جدّ خویش میبالید و در هرمشکلی، خود را با یاد و نام او تسکین میداد و مخاطبان را متوجه عظمت و موقعیت خود میساخت. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله افزون بر اینکه جدّ زینب بود، عنوان دیگری نیز برای او داشت و آن نقش پدری بود؛ زیرا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله همواره خود را پدر فرزندان زهرا علیهاالسلام معرفی میکرد.
میراث مادری
از نظر وراثتی و تربیتی، مادران بیش از پدران و دیگر مربیان اجتماعی و محیطی در فرزندان مؤثرند. از این رو، امیرمؤمنان علیهالسلام همچون دیگر انبیا و اولیا، در گزینش همسر به این موضوع اهمیت داد و خود در کلامی گهربار فرمود: «فرزند، ساخته شده طبیعت وجودی و محبت مادر است». اگر زینب توانست نهضت امام حسین علیهاالسلام را پس از تحمل زحمات فراوان به پیروزی نهایی برساند و شامات را پس از پنجاه سال تبلیغات سوء بنیامیه فتح کند، بدین سبب بود که در دامان مادری چون فاطمه علیهاالسلام پرورش یافته بود.
اشک علی علیهالسلام در میلاد زینب علیهاالسلام
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در سال ششم هجری، صلح حدیبیه را امضاکرد و با خوشحالی به مدینه بازگشت و هنگامی که در پنجم جمادی الاولی همان سال، خبرتولد زینب علیهاالسلام به ایشان رسید، خوشحالی او بیشتر شد. امام حسین علیهالسلام که در آن زمان دوره کودکی را میگذراند، خوشحال به حضور پدر رسید و با چهره خندان عرض کرد: «پدر جان !مژده که خداوند خواهری به من داد». امام گریست و به فرزندش امام حسین علیهالسلام که او نیز از گریه پدر، گریان شده بود فرمود: «پسرم! تو با این خواهرت تاریخ کربلا را خواهی ساخت». سپس هر دو کنار زهرا رفتند و تولد زینب را به او تبریک گفتند، ولی آثار اندوه از آینده نوزاد، همچنان در چهره مولا پدیدار بود. خبر تولد زینب کم کم در مدینه به گوش مسلمانان رسید. شور و شعف این شهر را فرا گرفت ومردم برای عرض تبریک به حضور علی و خاندان پاک پیامبر رسیدند و با شور و شادمانی، علاقه و ارادت خویش را نشان دادند.
جامع فضیلتهای انسانی
تقدیر الهی ایجاب میکرد که زینب علیهاالسلام از آغاز زندگی، با مشکلات گوناگون روبهرو شود و خود را برای ایستادگی در برابر توفانهای سهمگین اجتماعیِ ناشی از هواهای نفسانی ریاستطلبان آماده کند. او نیز با هوش و استعدادی که داشت و در مکتب رسالت و ولایت آن را به مرتبه کمال رسانده بود، آمادگی هر گونه ایثار و فداکاری را در خود به وجود آورد. در روایات آمده است که زینب کبری علیهاالسلام در وقارش به حضرت خدیجه علیهاالسلام ، در عصمت و حیا به مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در فصاحت وبلاغت به پدرش امام علی علیهالسلام ، در حلم وبردباری به امام حسن علیهالسلام و در شجاعت و قوّت قلبش به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام شباهت داشت. گویا همه فضیلتهای اهل بیت علیهمالسلام در وجود زینب علیهاالسلام تجلی کرده بود.
پاسبان امانت
زینب علیهاالسلام ، وارث همه فضیلتهای اهل بیت بود. او با عبادت و عرفان خود، دنیا را مبهوت کرد، ولی این فضیلت و بزرگواری، مختص او یا هر شخص خاص دیگری نیست، بلکه همه رهروان راه انبیا و اولیا میتوانند با پیروی کامل از آنان و انجام دستورات اسلامی، به فضیلتهای والای اخلاقی برسند. زینب علیهاالسلام ، ستاره درخشانی بود که در آسمان علم و تقوا طلوع کرد و گوهر گرانبهایی بود که تمام فضیلتهای انسانی را در درون خود جای داد و مَحرم راز الهی شد. وی توانست ودایع امامت را به خود اختصاص دهد و بیان کننده حرام و حلال و مرجع علمی و دینیِ شیعیان جهان گردد. این بانوی بزرگوار، به چنان شرح صدری رسید که سینهاش جایگاه والاترین گوهرهای صدف هستی و بزرگترین امانت عالم گردید؛ چنان که نقل است در روز عاشورا، امام حسین علیهالسلام در وداع آخر، امانات الهی را به او سپرد. حتی حمایت از امام معصوم ـ حضرت سجاد علیهالسلام ـ را به او سفارش کرد و در مدت کسالت آن حضرت، زینب نقش رهبری و هدایت مردم را به عهده گرفت.
تکریم زینب علیهاالسلام
امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که خود معصوم بودند و هر کدام حجت الهی زمان خویش به شمار میرفتند،خواهر بزرگ و ارجمند خویش را بسیار تکریم میکردند و او را مورد احترام و ستایش خاص قرار میدادند و به او به دیده مادر مینگریستند؛ زیرا زینب طبق وصیت مادر، در جایگاه او قرار گرفته بود و برای آنان نقش مادری داشت. روزی امام حسین علیهالسلام مشغول خواندن قرآن بود که خواهرش زینب وارد شد. سیدالشهداء به احترام خواهر، از جا برخاست. در موارد دیگر نیز هرگاه چنین موقعیتی پیش میآمد، امام حسین علیهالسلام او را در جای خود مینشاند و خود در برابرش مینشست.
مواسات در خردسالی
روزی عربی مستمند وارد مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله شد و از ایشان درخواست کمک کرد. پیامبر بزرگ اسلام از میان مردم برای این امر خیر داوطلب خواست و این بار نیز مانند بسیاری از موارد، امیرمؤمنان علیهالسلام پیش قدم گردید و پذیرایی مستمند را برعهده گرفت. وقتی او را به خانه آورد، به فاطمه علیهاالسلام گفت: «ای دختر رسول خدا! آیا در خانه چیزی داریم که از مهمان خویش پذیرایی کنیم؟» زهرا جواب داد: «فقط به اندازه خوراک دختر بچهمان (زینب) غذا داریم». زینب علیهاالسلام که در این دوران فقط چهار بهار از عمر او گذشته بود، از جا برخاست و گفت: «مادر! نان مرا به مهمانمان دهید، من صبر میکنم». مهمان عرب،با غذای زینب علیهاالسلام پذیرایی شد و شب را به سحر رساند. فردای آن روز پیامبر امیرمؤمنان علیهالسلام را ملاقات کرد و در حالی که از شدت خوشحالی اشک میریخت، آیهای را که در شأن حضرت علی علیهالسلام و خانوادهاش به دلیل مهماننوازی نیکویشان نازل شده بود، تلاوت فرمود.
تجسم مهر و ایثار
پس از حادثه جانسوز عاشورا، زینب علیهاالسلام سرپرستی اسیران را به عهده داشت. زمانی که دوران اسیری به پایان رسید و یزید در برابر خطابههای زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیهالسلام عقب نشست، با واکنش شدید مردم شام روبهرو شد، که از سخنان اهلبیت متأثر گشته بودند. پس به ناچار تصمیم گرفت خاندان امام حسین علیهالسلام را با احترام و شکوه خاص به مدینه برگرداند. او برای این کار «نعمان بن بشیر» را به عنوان راهنما برگزید که وظیفه خود را به خوبی انجام داد. به همین دلیل، زینب کبری و خواهرش فاطمه، زیورآلات خود و دیگر بانوان را که از یغماگران پسگرفته بودند، بدو بخشیدند و به این ترتیب، بزرگواری حیرتانگیز خود را بار دیگر به جهانیان شناساندند.
معرفت عاشقانه
زینب علیهاالسلام شناخت و معرفت را از علی و زهرا علیهماالسلام آموخت و با عبادت و نیایش آن راتحکیم بخشید. او با عبادتها و نالههایش، دشمن را وادار به عقبنشینی کرد و آلامیه را منقلب ساخت و آنان را همراه خود برضد یزید بسیج کرد. با این معرفت هنگامی که در کوفه سر از محمل بیرون کرد و خطاب به مردم با اشاره فرمود: «ساکت باشید!» نَفَسْها در سینهها حبس گردیدند و حتی صدای زنگ شترها خاموش شد. بدین وسیله، دانستند که آن بانو با قدرت معنوی بر جامعه و قلبهای مردم مسلط است؛ هر چند او همیشه از این قدرت استفاده نمیکند.
منبع:www.hawzah.net