کارگاه تخصصی آشنایی با مکتب ادبی ناتورالیسم برگزار شد
چهارمین جلسه هفتگی سلسله کارگاههای تخصصی آشنایی با مکاتب ادبی و شناخت عناصر داستانی با نقد و بررسی مکتب ادبی ناتورالیسم و شناخت عنصر داستانی حقیقت مانندی در داستان کوتاه و ویژگی های آن از سوی اداره فعالیت های ادبی و هنری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم حضور دانشجویان رشته ادبیات داستانی و ادبیات فارسی روز گذشته در سالن شماره 4 دانشگاه تربیت معلم برگزار شد .
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم ، مسئوول کانون داستان نویسی و نقد داستان معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در این کارگاه به بررسی مکتب ادبی ناتورالیسم پرداخته و گفت : « ناتورالیسم مكتبي است از جمله مكتب هاي ادبي كه براساس نظريه اي فلسفي به همين نام در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم نخست در فرانسه وسپس در انگلستان و ساير كشورهاي اروپايي وامريكا ، به وجود آمد. . »
کارشناس زبان و ادبیات فارسی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در ادامه گفت : « بر اساس فلسفه ناتوراليسم ، هرچيزي كه وجود دارد ، بخشي از طبيعت است ، بنابراين در حوزة فعاليت علم قراردارد و به وسيله علت هاي مادي و طبيعي قابل توصيف و توجيه است ، نويسندگان مكتب ناتوراليسم ، براساس همين فلسفه حوادث و رويدادهاي زندگي را تشريح مي كنند و اعتقادي به علت ماوراء طبيعي و ماوراء پديده هاي علمي براي توجيه حوادث و رويدادهاي زندگي ندارند . ساده ترين توصيفي كه از اين مكتب مي توان كرد ، به كاربردن جبرگرايي در ادبيات و به خصوص در داستان نويسي است . »
وی در ادامه به بیان زمینه های شکل گیری این مکتب پرداخته و گفت : « زمينه هاي فكري اين مكتب را مي توان در تحولات و عقايد علمي قرن نوزدهم يافت . نويسندة ناتوراليست ، اعتقاد به جبربيولوژيكي را از چارلز داروين كه انسان را نتيجة تكامل راسته اي از حيوانات پستاندار مي دانست ، اعتقاد به اسارت بشر را در تنگناي غرائز جنسي از زيگموندفرويد ، روانشناس اطريشي و نيز به كارگيري شيوه هاي علوم را در نقد ادبي از ايپوليت آدولف تن ، فيلسوف و اديب جبرگراي فرانسوي آموخت .»
مسئول کانون داستان نویسی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در ادامه به بیان تفاوتهای این مکتب با رئالیسم و رمانتیسم پرداخت و گفت : « سه مكتب رمانتيسم ، واقع گرايي و ناتوراليسم كه به دنبال يكديگر به وجود آمده اند ، ويژگي هايي دارند كه آن ها را از يكديگر متمايز مي كند . با مثالي ساده مي توان ، خصوصيت اين سه مكتب را بازگو كرد و تفاوت آن ها را از يكديگر بازشناخت :
در توصيف فصل پائيز و برگريزان ، كار نويسندة واقع گرا اين است كه واقعيت فصل پاييز و ريختن برگ هاي درختان را براي خواننده توصيف و بازآفريني كند ، نويسندة مكتب رمانتيسم علاوه بر توصيف اين واقعيت ، چون آن را نشانه اي از بي وفايي دنيا مي بيند ، سعي مي كند ديدگاه و فلسفة خود را نيز در ضمن توصيف به خواننده القا كند ، اما نويسندة ناتوراليست برگريزان را تنها پديده اي طبيعي و نتيجة محتوم فعل و انفعال هايي مي داند كه واقعيت علمي دارند از اين جهت ، خواننده را به ديدار درخت مي برد و جاي جدا شدن برگ ها را از شاخه ها كه بر اثر عوامل طبيعي سخت شده و مانع رسيدن موادغذايي به برگ ها و در نتيجه زرد شدن و ريختن آن ها شده است ، به او نشان مي دهد ، از همين جا است كه ديدگاه عيني و علمي و صريح نويسندة ناتوراليست نسبت به طبيعت بشر و جامعه آشكار مي شود ، به بيان ساده تر ، واقع گرايي معيار ارزش هاي خود را از واقعيت مي گيرد ، رمانتيسم كه به دنبال مطلق و ايده آل است از جهان واقعي و واقعيت فراتر مي رود و ناتوراليسم واقعيت را به صورت نتايج قوانين علمي عرضه مي كند ، به همين جهت است كه نويسندة ناتوراليست ، بيشتر به ماجراهاي واقعي و چه بسا استثنايي كه اتفاق افتاده اند ، استناد مي جويد. »
کارشناس زبان و ادبیات فارسی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم سپس به بیان ویژگیهای نویسندگان این مکتب ادبی پرداخت وافزود : « از خصوصيات ديگر كار اين نويسندگان ، توجه بيش از حد به توصيف جزئيات صحنه ها و حوادث است ؛ زيرا حقيقتي كه آن ها در نظر دارند ، تنها از طريق معاينه و بررسي دقيق اشياء و مكان ها مي تواند به دست آيد . »
وی در ادامه افزود : « از نظر اين نويسندگان ، تنها وقايع مستند يعني آنچه ديده مي شود ، مهم است و مي تواند كتاب هاي خوبي به وجود آورد. به خاطر همين نظرية افراطي است كه بعضي از منتقدان معتقدند كه زيباشناسي ناتوراليستي به خاطر حذف تخيل از كار آفرينش ، سطح هنر و ادبيات را تنزل داده است و از ارزش هنري آثار ناتوراليستي كاسته است .»
وی خاطر نشان کرد : « در شعر ، اغلب از ناتوراليسم ، به مفهومي نزديك به رمانتيسم يعني علاقه و عشق شديد نسبت به طبيعت تعبيرشده است( هرچند بعضي اصطلاح طبيعت گرايي (naturism ) رابراي اين مفهوم مناسب تردانسته اند) و ناتوراليسم با خصوصياتي كه شرح داده شد، چندان جاي جلوه و ظهوري در شعر نيافت ، زيرا اساس كار ناتوراليست ها بر تجربه و مشاهده متكي است و اين دو در نمايشنامه و رمان ، امكان پرورش بيشتري دارند. با اينهمه اميل زولا ، سعي كرد براي شعر نيز ، نظريه اي مبتني بر شيوه هاي ناتوراليستي ارائه دهد . از نظر او ، دو شاعر فرانسوي ، فرانسو كوپه و سولي پرودوم ، پيشگامان مكتبي هستند كه مي توانند زبان تازه اي كه مناسب توصيف واقعي عصر علم است ، ايجاد كنند. » کارشناس زبان و ادبیات فارسی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم اظهار داشت : « تنها در ادبيات آلماني سال هاي 1880 ميلادي است كه اصطلاح ناتوراليسم براي تعيين مكتب خاصي در شعر به كار رفت . آرنوهولتز ، شاعر برجستة ناتوراليست آلماني تأكيد كرد كه هرچه كارهنري عظيم تر باشد ، گرايش آن به طبيعت بيشتر است . مطابق نظرية او تخيل به هيچوجه نقشي در بازافريني هنري ندارد . هولتز معتقد بود كه هنر بايد بازسازي دقيقي از انسان در محيط اطرافش باشد و اين روش فتوفونوگرافيك يا ضبط تصوير و صدا را ، ناتوراليسم خالص نام داد . در اين شيوة مافوق ناتوراليسم بايد هرچيز جزيي ع حتي مكث كردن براي پك زدن به سيگار ، سرفه يا صاف كردن گو نيز يادداشت شود و اين روش بازسازي لحظه به لحظه ، شبيه به عكسبرداري ، به خصوص در شعر عملي نبود. با اينهمه شعرهاي هولتز ، از آن جهت كه شيوه اي غير شخصي دارند و در آن ها واقعيت به زيبايي ترجيح داده شده ، ناتوراليستي محسوب مي شوند . اما از آنجا كه ناتوراليسم و شعر غنايي خصوصيت هايي كاملاً متفاوت دارند ، پيوند آن ها با يكديگر چندان ادامه موفقيت آميزي نداشت .
وی در ادامه گفت : « در ادبيات فارسي معاصر ، صادق چوبك ، نويسنده اي ناتوراليست شناخته شده و بسياري از داستان هاي كوتاه او در مجموعة « خيمه شب بازي » و « انتري كه لوطيش مرده بود » و بعضي از رمان هايش از جمله « سنگ صبور» نشان دهندة خصوصيات اين مكتب است . »
کارشناس زبان و ادبیات فارسی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در پایان گفت : « مكتب ناتوراليسم نزديك به ده سال (1880 - 1890 م) بر ادبيات اروپا حاكم بود و هرچند پس از اين تاريخ ، از صورت مكتبي متشكل درآمد وبسياري از ياران و پيروان اميل زولا به رد عقايد او پرداختند ، اما تأثير آن در آثار بسياري از نويسندگان قرن بيستم باقي ماند . يكي از نشانه هاي قابل توجه و مثبت تأثير ناتوراليست ها در نويسندگان و مكتب هاي بعدي ، تمايل به كاربرد زبان محاورة مردم است كه سخت مورد توجه اميل زولا بود و از آن دفاع مي كرد. .»
٠٨:١٥ ١٨/٠٨/١٣٨٤