تراژدی در دانشگاه تربیت معلم تهران بررسی شد
چهارمین جلسه هفتگی سلسله کارگاههای تخصصی شعر و ادبیات با عنوان « آشنایی با نوع ادبی تراژدی » با بررسی تراژدی های معروف جهان از سوی اداره فعالیت های ادبی و هنری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم حضور دانشجویان روز گذشته در سالن شماره 4 دانشگاه تربیت معلم برگزار شد .
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم ، عفت کاظمی ، شاعر و دبیر کانون ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در این کارگاه به بررسی نوع ادبی تراژدی پرداخت و گفت : « يكي از انواع ادبي است كه اصل آن مربوط است به آئين قرباني كردن بز در مراسمي كه يونانيان باستان به خاطر خداي مزارع و تاكستان ها موسوم به ديونيسوس برپا مي كردند ، اين مراسم به تدريج تبديل به تراژدي يوناني و سپس تراژدي نمايش و حتي غيرنمايشي در ادبيات غرب شد. »
وی در ادامه افزود : « در نخستين تراژدي ها ، معمولاً بازيگري كه نقش قهرمان را داشته باشد ، وجود نداشت ، اشخاص نمايش ، گروه هماوازاني بودند كه هر يك رهبري داشتند و وقايع داستان رارهبران نقل مي كردند و گروه هماوازان با آن ها همراهي مي كردند ، رقص وآواز بخش مهمي ازاين تراژدي ها راتشكيل مي داد ، بعدها به تدريج گفت و گو وارد تراژدي شد و تراژدي شكل نمايشنامه به خود گرفت وحد نصابي براي آن به وجودآمد كه تعداد بيت هاي آن را بين 1500 تا 1800 و تعداد پرده هاي آن را پنج و مدت نمايش را حدود 3 ساعت تعيين مي كرد. »
کاظمی در ادامه گفت : « تراژدي نمايشگر اعمال جدي و مهمي است كه وضع و موقع شخصيت اصلي اثر را به صورت فاجعه باري واژگون كند . »
دبیر کانون ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم سپس به تشریح تراژدی از دیدگاه ارسطو پرداخته و گفت : « ارسطو ، فيلسوف يوناني ، در كتاب هنر شاعري خود ، تراژدي را تقليد عملي جديد و كامل تعريف مي كند كه به زبان شعر * و به شكل نمايش است نه روايت . قهرمان تراژدي ، از نظر او شخصي است از طبقه اي بالا كه نه شرير است و نه پرهيزگار و براثر خطايي كه اصلاحاً آشوب تراژيك نام دارد ، دچار بدبختي مي شود ، اين قصور و خطا ممكن است گستاخي ، غرور بيش از حد يا صرفاً اشتباهي غيرعمدي باشد و گاه فضيلتي كه قهرمان تراژدي را از ديگران مشخص و جدا مي كند كه در هرحال هركدام از اين ها ، باعث واژگوني ناگهاني موقعيت قهرمان تراژدي مي شود و سرنوشت او را از خوشبختي به بدبختي تغيير مي دهد .
وی خاطر نشان کرد : « يونانيان اولين كساني بودند كه تراژدي را به وجود آوردند و در حقيقت ارسطو ، قواعد تراژدي را براساس آثار گذشته نوشت . »
دبیر کانون ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در ادامه این کارگاه به تشریح تراژدی در دوره های مختلف پرداخت و گفت : « در طول قرون وسطي تراژدي هاي بزرگ دوران كلاسيك شناخته نبود و تراژدي به هرنوع روايتي اطلاق مي شد كه شرح حال و روزگار كسي بود كه براثر بداقبالي ، به ذلت و بدبختي گرفتار مي شد ، در دورة رنسانس يا نوزايي در فرانسه ، پيركورني و ژان راسين) و پيروان آنها ، با وفاداري به قواعد مشخص و محدود كلاسيسيسم نظريه هاي ارسطورا در تراژدي هاي خود اعمال كردند . تا قرن هفدهم تراژدي بيشتر به شعر نوشته مي شد و قهرمان هاي آن ها از طبقه بالابودند ، اما با ادامة جنبش طبقة متوسط در قرن هجدهم ، نوعي ديگر از تراژدي كه به تراژدي خانوادگي ( domestic ) يا تراژدي طبقة متوسط ( bour geois ) معروف شد ، به وجود آمد كه قهرمانان آن مردمي معمولي بودند و وظيفة آن انعكاس زندگي اين طبقه و مسائل مورد ابتلاي آن ها بود. »
وی سپس به تشریح تراژدی در قرن بیستم پرداخت و گفت : « در قرن بيستم ، تعداد زيادي از نمايشنامه نويسان، انواع مختلفي از نمايشنامه هايي را كه از نظر تأثير و مفهوم ، جنبة تراژيك دارند، نوشتند ، از جمله عروسي خون ( 1924 ) ويرما (1934 ) اثر فدريكو گارسيا لوركا (1898 – 1936 م) و قتل در كليساي جامع (1935 ) اثر تي . اس . اليوت ( 1888 – 1965 م) و آنتيگون ( 1944 ) اثر ژان آنوي ( 1919 – 1987م) و مرگ درستفروش ( 1948 ) و نگاهي از پل ( 1955 ) اثر آرتورميلر ( 1915) ، قهرمان هاي تراژدي هاي اين دوران ، شخصيت هايي از طبقة متوسط و طبقة كارگر هستند و همچنان كه قهرمان هاي سوفوكل و شكسپير با سرنوشت روبرو مي شدند ، اينان نيز با سرنوشت خود كه حاصل قدرت هاي مسلط محيط وفجايع اجتماع است ، درگير مي شوند. در حقيقت ، در تراژدي هاي دوران معاصر ، علل شكست قهرمان فجايع اجتماع است نه مداخلة سرنوشت يا غرور قهرمان ، آنگونه كه در تراژدي هاي قديم معمول بود و تراژدي اگر به مرگ قهرمان نيز نيانجامد ، به درهم شكستگي او از نظر روحي منجر مي شود. بدين ترتيب امروزه ، تراژدي به عنوان وسيله اي براي بيان عكس العمل هاي طبيعت بشر وديدگاه او نسبت به جهان اطراف و موقعيت او در جهان ، كاملاً با برداشتي كه در قرن شانزدهم از تراژدي داشته اند ، تفاوت يافته است .
وی اظهار داشت : « در دورة معاصر ، تراژدي هايي براساس تراژدي هاي يونان باستان نوشته شده ، اما زمان و مكان به دوران جديد منتقل شده و شعر به نثري هموار تبديل يافته و سرنوشت به عقده هاي روانشناسانه يا اجتماعي ، تغيير صورت داده است . اما در هرحال تراژدي در هر دوره اي با انسان سروكار داشته است . انسان و دردها و رنج هاي او و نيروي پنهان فوق العاده اي كه در او پيوسته در طغيان است و او را برضد جهان و ستم هاي آن و همچنين برضد تزلزل هاي روحي و سستي جسماني خوش برمي انگيزد و در اين مفهوم ، تراژدي به عنوان روايت كوشش ها و آرزوهاي بشر ، كاملاً با كمدي كه محدوديت ها و سستي هاي بشر را به طريقه اي سرگرم كننده نشان مي دهد ، در تضاد است ، در عين حال ، تراژدي در نهايت نوعي اعتراض است . فريادي است كه قهرمان تراژدي بر سر آنچه مسؤول بدبختي يا مرگ او است مي كشد . اين عامل ممكن است خدا ، طبيعت ، سرنوشت ، موقعيت بد يا بداقبالي باشد . در تراژدي هاي جديد ، اين اعتراض به اجتماع و عوامل اجتماعي برمي گردد. »
وی در پایان گفت : « در ادبيات و شعر فارسي دري ، تراژدي به عنوان نوعي مستقل از انواع ادبي وجود ندارد . بعضي از بخش هاي شاهنامة فردوسي ، از جمله داستان رستم و سهراب و رستم و اسفنديار را كه بسياري از اجزاء و خصوصيات تراژدي را درخود دارد . »
گفتنی است در این کارگاه شرکت کنندگان با داستانها و تراژدیهای معروف جهان آشنا شده ، سپس با خواندن غمنامه رستم و سهراب با نوع ادبی تراژدی و ویژگیهای آن در شاهنامه فردوسی آشنا شدند .
٠٨:١٥ ١٣/٠٨/١٣٨٤