کارگاه تخصصی دانشجویی"آشنایی با مکتب ادبی امپرسیونیسم "برگزار شد
نهمین جلسه هفتگی کارگاههای تخصصی آشنایی با مکاتب ادبی و عناصر داستانی با عنوان« آشنایی با مکتب ادبی امپرسیونیسم و عنصر داستانی گفت و گو در داستان کوتاه » با حضور داستان نویسان ، کارشناسان و دانشجویان رشته های ادبیات داستانی و زبان و ادبیات فارسی از سوی اداره فعالیتهای ادبی و هنری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در سالن شماره 4 این دانشگاه برگزار شد .
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم ، محمد رحیمی ، دبیر کانون داستان نویسی و نقد داستان معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در این کارگاه به بررسی و تشریح مکتب ادبی امپرسیونیسم پرداخت و گفت : « اصطلاحي است كه از نقاشي وارد ادبيات شده است . امپرسيونيسم در نقاشي ، مكتبي است كه گروهي از نقاشان فرانسوي از قبيل ادوارد مانه ، كلود مونه ، پل گوگن ، و هانري تولوزلوترك و ديگران ، در اواسط قرن نوزدهم آن را به وجود آوردند و هدف آن قيام برضد نقاشي هاي مرسوم آن زمان بود. الهام بخش اين گروه راگوستا و كوربه ، نقاش معروف فرانسوي دانسته اند كه نخستين بار كارگاه نقاشي را از اتاق هاي دربسته به فضاهاي باز و به ميان مردم برد و موضوع تابلوهايش را از منظره هاي كوچه و خيابان و چهره هاي مردم عادي گرفت . »
وی در ادامه افزود : « مكتب امپرسيونيسم در ادبيات نيز تأثير گذاشت و كم وبيش به عنوان مكتبي ادبي به حساب آورده شد و امپرسيونيسم در ادبيات ، اسلوبي است كه در آن ، نويسنده شخصيت ها و صحنه ها و حالت ها را آن گونه كه در يك لحظه و در يك نقطه خاص در ذهن او آشكار مي شود ، نشان مي دهد و به ترسيم واقعيت اصلي آن ها كاري ندارد ، از اين جا است كه حالت ها و گرايش هاي ذهني و روحي نويسنده ، عوامل مؤثر در شرح و توصيف شخصيت ها ، حالت ها و اعمال آن ها به حساب مي آيد و كار هنرمند امپرسيونيست بيش از آن كه نشان دادن عيني موضوع ، يعني توصيف واقعيت عيني باشد ، تصوير كردن چيزهايي است كه در لحظه اي گذرا بر ذهن او اثر گذاشته ، يعني انتقال تأثيري كه در نويسنده به وجود آمده است و بدينگونه خواننده به كمك كلماتي كه نويسنده به اين منظور به كار مي برد ، بيش از آن كه به تعريف دقيقي از واقعيت دست بيابد ، به احساسي كه نويسنده نسبت به واقعه يا موضوع داشته است پي مي برد و آن احساس به او نيز منتقل مي شود. به همين منظور است كه نويسنده ، تنها پاره هايي از حوادث را انتخاب مي كند و آن ها را كنار يكديگر قرار مي دهد تا همچنان كه نقاش ، با كنار هم گذاشتن رنگ ها به كمك ضربه هاي قلم مو ، تصويري تأثير گذار مي آفريند ، كلمات نيز احساس او را به خواننده منتقل كنند و بدين ترتيب ، احساس بيش از توصيف دقيق واقعيت ، در خواننده مؤثر مي افتد. »
دبیر کانون داستان نویسی و نقد داستان معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در ادامه افزود : « امپرسيونيسم ، مكتبي است مبني بر اين اصل كه مقصود اصلي ادبيات ارائه توصيف هاي حاكي از جزئيات محيط عيني و حوادث نيست ، بلكه بيان تأثراتي است كه محيط و حوادث بر قوة ادارك ، احساسات و شعور آفرينندة اثر مي گذارند. بسياري از منتقدان ، توجه به اين مكتب را در بعضي از داستان ها و نمايشنامه هايي كه آنتون چخوف ، نويسندة روسي در اواخر عمر نوشته است كشف كرده اند ، زيرا چخوف با ثبت لحظه هاي زودگذر زندگي و طبيعت و در كنارهم قراردادن آن ها ، سعي مي كند بيشتر تأثير گذار باشد تا توصيف كننده . »
وی خاطر نشان کرد : « اصطلاح امپرسيونيسم ، همچنين براي توصيف اسلوب نويسندگاني به كار رفته است كه بر زندگي دروني شخصيت هاي اصلي داستان خود ، بيش از واقعيت هاي خارجي اطراف آن ها تكيه مي كنند. نمونه هاي فراوان اين شيوة كار را در آثار جيمز جويس ، نويسندة ايرلندي ، مارسل پروست ، نويسندة فرانسوي ، دوروتي ريچارد سون و ويرجينيا وولف دو نويسندة انگليسي مي توان يافت كه خاطرات شخصيت ها و تداعي ها و عكس العمل هاي دروني قهرمانان خود را توصيف مي كنند. »
امپرسيونيسم ، در شعر نيز راه يافته است و شاعران امپرسيونيست ، با كلمات به نقاشي تصاوير پرداخته اند ، همچنان كه آرتور سيمونز ، شاعر و منتقد انگليسي گفته است : شاعر امپرسيونيست در حقيقت حساسيت خودش را نسبت به تجربه نشان مي دهد نه خود تجربه را. با آن كه امپرسيونيسم را درشعر، جنبه اي مهم از كار ايماژيست ها ( ايماژيسم *) دانسته اند و بسياري از شاعران نمادگراي ( نمادگرايي *) فرانسوي را نيز امپرسيونيست ناميده اند ، اما امپرسيونيسم با ايماژيسم و با نمادگرايي تفاوت هاي عمده اي دارد. در واقع براي اين كه بتوانيم شعر امپرسيونيستي را بيشتر بشناسيم ، بهتر است تفاوت آن را با اين دو نوع شعركه به آن نزديك هستند ، شرح بدهيم : شعر نمادگرايان ، به علت نماد* هايي كه در آن به كار رفته ، نياز به تعبيرو تفسير دارد . در حالي كه امپرسيونيست ها به شدت از تفسير و تعبير گريزانند . از طرف ديگر امپرسيونيست ها به شكل هاي مشخص و دقيق اعتقاد ندارند ، اما ايماژيست ها به شكل هاي محدود معتقد هستند و درشعر به دنبال روشني و صراحت مي روند. با اين همه ، بسياري از مشخصات شعر امپرسيونيستي را مي توان در شعر ايمي لوئل ( 1874 – 1925 م) و جان گولدفلچر ( 1886 – 1950 م) شاعران ايماژيست امريكايي يافت . شعر امپرسيونيستي در ادبيات آلمان بيش از ادبيات ساير زبان ها جلوه داشته است .
٠٨:١٥ ١٣/٠٩/١٣٨٤