کارگاه تخصصی ادبی « بررسی سبک هندي در شعر فارسی » برگزارشد
نهمین کارگاه تخصصی دانشجویی شعر و ادبیات با عنوان « بررسی سبک هندي » در شعر فارسی با حضور شاعران ، دانشجویان وکارشناسان ادبیات فارسی از سوی کانون ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در سالن شماره 5 دانشگاه تربیت معلم برگزار شد .
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم ، عفت کاظمی ، شاعر و دبیر کانون ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در این کارگاه گفت : « سبك هندي در تاريخ شعر فارسي دري به مجموعة خصوصياتي اطلاق مي شود كه در شعر اكثر شاعران فارسي زبان ايران و هند و آسياي صغير ( ارمنستان و تركيه كنوني ) از اوايل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم ( تقريباً همزمان با دوران حكومت صفويه ، 907 – 1148 ق) در ايران معمول بود. ريشة بسياري از خصوصيات اين سبك را در شعر بعضي از شاعران قرن هشتم و نهم ، ازجمله بابا فغاني شيرازي مي توان يافت و به تدريج اين ويژگي ها تحول يافت و در قرن يازدهم و دوازدهم ، به خصوص در شعر شاعران فارسي زباني كه در هند مي زيستند ، به شكل افراطي درآمد كه نتيجة طبيعي رشد شعر فارسي در محيط هندوستان و فضايي جدا از فضاي اصلي آن بود. »
وی در ادامه این کارگاه به ویژگی های و خصوصیات این سبک پرداخت و اظهار داشت : « نخستين ويژگي شعر سبك هندي ، ساده بودن زبان و نزديكي آن به زبان متداول عامه مردم است . اين خصوصيت ، براثر دور شدن شعر از حوزه هاي ادبي و مجالس اشرافي و درباري و شيوع آن در بين طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود. »
کاظمی خاطر نشان کرد : « اولين نشانه هاي سبك هندي را مي توان در اشعار شاعران اوايل قرن دهم از قبيل هلالي جغتايي ، اهلي شيرازي و وحشي بافقي يافت . شعر اين شاعران كه به شاعران مكتب وقوع شهرت يافته اند ، عكس العملي بود در برابر مضمون هاي تقليدي و تكراري شاعران قرن نهم . همين گريز از تكرار و تقليد ، به تدريج شاعران را به ابداع و آفرينش مضمون هاي تازه واداشت و اين مضمون هاي تازه يا آنچه كه شاعران خود ، آن را « معني بيگانه » مي ناميدند ، با توجه و علاقه فراوان به استفاده از تصويرهاي خيال و بيان آن در كوتاه ترين وفشرده ترين شكل كلام ، خصوصيت اصلي شعر سبك هندي را به وجود آورد. بدين ترتيب ، شعر سبك هندي با داشتن مضمون هاي تازه و استفاده فراوان از تصويرهاي خيال و ايجاز در كلام مشخص مي شود. »
وی افزود : « علاقة فوق العاده به فشردگي كلام ، شاعران سبك هندي را به ساختن تركيب هاي تازه واداشته است . در بسياري از موارد ، اين تركيب ها گنگ و نامفهومند. كاربرد مبالغه آميز اين نوع تركيب ها و استفاده از زبان غيرادبي محواره اي باعث شده است كه اغلب در شعر سبك هندي ، الفاظ از كشيدن بار معاني بازبمانند و در نتيجه نوعي ابهام در اين نوع شعر به وجود آمده است كه درك آن به تأويل و تفسير نيازمند است . »
دبیر کانون ادبی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم با بیان اینکه یکی ديگر از اختصاصات سبك هندي ، توجهي است كه شاعران اين سبك نسبت به زندگي و محيط اطراف خود دارند گفت : « برخلاف شاعران سبك خراساني اين توجه منحصر به توصيف ساده طبيعت و زندگي نيست ، بلكه شاعران سبك هندي اغلب ازطريق توصيف طبيعت،احساسات وعواطف ديدگاه هاي خود رانسبت به زندگي بيان مي كنند و سعي دارند با كشف ارتباط هاي دورازذهن درميان اجزاي طبيعت وزندگي،خواننده رابه اعجاب وادارند. »
وی در ادامه افزود : « يكي از شيوه هاي بيان معمول در سبك هندي ، ارائه مفهومي عام و كلي است كه معمولاً براي تأييد يا توجيه آن شاعر مثالي از امور محسوس و مورد قبول ارائه مي دهد. اين شيوه كه گاه حسن تعليل و گاه تمثيل ناميده مي شود ، در اين سبك كاربرد فراواني دارد و در بسياري موارد به صورتي در مي آيد كه اخيراً اسلوب معادله نام گرفته است . گريزي كه شاعران سبك هندي از بيان ساده و مستقيم داشتند ، باعث استفادة بيش از حد آن ها از صنايع بديع به خصوص استعاره و تشخيص و تجريد و همچنين كاربرد پارادوكس و تصويرهاي پارادوكسي و نيز حساميزي شده است . »
کاظمی افزود : « حوزة گسترش سبك هندي ، چه از نظرزمان و چه از نظر مكان ، بسيار طولاني و وسيع بود ؛ به همين جهت طبيعتاً در آنچه به طور كلي سبك هندي نام گرفته ، تنوع هايي به وجود آمده است . به طوري كه با وجود خصوصيت هاي مشترك ، سبك شعر شاعراني كه در ياران مي زيستند ، با شعر شاعراني كه در هند ظهور كردند ، تفاوت هاي بسياري يافته است . بعضي سبك معمول در بين شاعران ايراني اين دوره را سبك صفوي ناميده اند و عنوان سبك هندي را تنها در مورد شعر شاعراني به كار برده اند كه در قرن يازدهم و دوازدهم در هندوستان ظهور كرده اند و به علت محيط فرهنگي هندوستان و غيربومي بودن زبان فارسي در آن ديار ، در شعرشان شيوه اي مشخص به وجود آمده است . در تقسيم بندي ديگر ، كلاً سبك شعر اين دوره سبك صفوي نامگذاري شده و براي آن دو شاخة سبك صفوي ايراني يا اصفهاني و سبك صفوي هندي قائل شده اند. »
وی در ادامه خاطر نشان کرد : « درسبك صوفي هندي ، به علت محيط فرهنگي هندوستان وغيربومي بودن زبان فارسي در آن سامان ، شعر زباني نارساتر و پيچيده تر دارد كه اغلب يا لغزش هايي از نظر دستور زبان و گاه سستي كلام ، همراه است . در اين شاخه ة كليه اختصاصات سبك هندي به صورتي افراطي و مبالغه آميز بروز مي كند و فراواني استفاده از تصويرهاي پارادوكسي و حساميزي دو خصوصيتي است كه آن را از شاخة ديگر تمايز مي بخشد . شعر ميرزا عبدالقادر بيدل عظيم آبادي نمونة مشخص اين شاخه است . همچنانكه محمدعلي صائب تبريزي با زبان ساده و روشن وبه كارگيري تمثيل و اسلوب معادله در اشعار خود ، نمونة بارز شاخة ايراني سبك صفوي محسوب مي شود. »
وی افزود : « هر چند بسياري از شاعران سبك هندي ، به تقليد از نظامي گنجوي و اميرخسرو دهلوي دست به سرودن منظومه هاي داستاني ومذهبي و تاريخي زده اند ، اما خصوصيت اين سبك بيشتر در غزل نمايان مي شود كه از ميان قالب هاي شعر سنتي فارسي بيش از همه مورد علاقه شاعران پيرو اين سبك بوده است . بر اثر توجه فوق العاده اين شاعران به ايجاز و مضمون سازي صرف ، استقلال بيت هاي غزل در اين شيوه ، بيش از همة سبك ها ، به چشم مي خورد و اغلب تك بيت هاي بازمانده از شاعران پيرو اين سبك ، به علت زبان گفتاري و فشردة آن و برخورداري از مضمون هاي عام وكلي ، به صورت ضرب المثل در بين مردم رايج شده است . »
وی سپس به معرفی شاعران این سبک پرداخت و گفت : « معروف ترين شاعران سبك هندي در مراحل آغازي عبارتند از بابافغاني شيرازي و نظيري نيشابوري و در مراحل بعد جمال الدين محمدبن بدرالدين عرفي شيرازي ، طالب آملي ، محمدعلي صائب تبريزي ، ابوطالب كليم كاشاني و ميرزاعبدالقادر بيدل عظيم آبادي . »
وی در پایان گفت : « سبك هندي به تدريج براثر مبالغه و افراط شاعران ، به انحطاط گراييد و باعث ركود و تنزل شعر فارسي شد . در اواخر قرن دوازدهم ، نهضت بازگشت ادبي به عنوان عكس العملي براي تجديد حيات شعر فارسي به وجود آمد ، اما نفوذ سبك هندي در شعر فارسي رايج در هند وپاكستان و تاجيكستان و افغانستان تا دوران اخير ادامه يافت . »
٠٨:٤٧ ١٤/٠٩/١٣٨٤