درحاليكه حدود دو هفته از پلمپ تالار «مولوي» و بازكردن اين پلمپ توسط رياست دانشگاه تهران ميگذرد، رييس جهاد دانشگاهي واحد تهران در گفتوگويي با خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به بررسي ابعاد اين ماجرا پرداخت.
حميدرضا فرهمند رييس جهاد دانشگاهي واحد تهران در اين گفتوگو اقدام رياست دانشگاه تهران در پلمپ و تصرف تالار مولوي را غير منتظره وغير قانوني توصيف كرده و از انجام پيگيريهاي قانوني توسط جهاد دانشگاهي خبر داده است.
مسؤول جهاد دانشگاهي تهران در آغاز سخنان خود با اشاره به آيهاي از قرآن در مورد "قول سديد" به تشريح دو مقدمه مرتبط با اين اتفاق پرداخت.
فرهمند كه پس از چندين روز از وقوع اين رويداد به بررسي آن پرداخته است، دربارهي دلايل سكوت خود در روزهاي آغازين اين ماجرا، به ايسنا گفت: اين كه چرا بعد از اين چند روز اين گفتوگو انجام ميشود، به اين دليل است كه وقتي محيط ملتهب و تشنجزا ميشود، آسيبزايي پديد ميآيد. در اين ميان عدهاي ضرر و زيان ميبينند بدون اين كه نقشي و يا تقصيري داشته باشند.
او ادامه داد: وقتي فضا ملتهب ميشود امكان طرح حرف منطقي و بررسي عقلاني مطالب وجود ندارد، چراكه همهچيز تحتتأثير فضاي ايجادشده قرار ميگيرد و نميتوان توضيح درستي براي ماوقع ارايه كرد و برخي نيز از شرايط پيش آمده سوءاستفاده ميکنند.
به اعتقاد وي ايجاد تلاطم در حوزه فرهنگ و هنر ميتواند آسيبزايي بيشتري براي جامعه و خصوصا براي فضاي فرهنگي، هنرمندان، روند فعاليتها و اهداف آن حوزه ويژه داشته باشد.
وي گفت: وقتي حركتي التهابي رخ ميدهد يكي از پيامدهاي اجتماعياش غيرشفافشدن فضا و ايجاد نگراني و نااميدي است كه اين پيامد ميتواند ناخواسته هم باشد، اما ايجاد بدبيني و نااميدي از نظر ما گناهي بزرگ است، لذا نبايد فضاي عمومي كشور را دچار اختلال، تشنج، درگيري و اختلاف كرد.
فرهمند با اشاره به اين كه عوامل گوناگوني در ماجراي تالار مولوي دخيل بوده است افزود: اين موجب برخي برداشتهاي نادرست و آسيبزا نيز شده است.
رييس جهاد دانشگاهي واحد تهران با اشاره به ديدار مقام معظم رهبري با بسيج اساتيد افزود: در اين ديدار مقام معظم رهبري با تاكيد بر اتحاد كلمه، با هرسخني، حرکتي و نوشتاري که حتي با انگيزه درست و صادقانه باشد وموجب شكاف و شقاق شود، ابراز مخالفت كردند. ما هم با اعتقاد به چنين ديدگاهي در روزهاي آغازيني كه اين اتفاق براي تالار مولوي رخ داده بود، توضيحي درباره اتفاقات نداديم، بلكه تلاش كرديم ايجاد آرامش كنيم و واقعيت را اعلام کرديم که اين اتفاق ناشي از يک امر داخلي دانشگاه است و ارتباطي با حوزه تئاتر ندارد و مرتفع ميگردد. البته اين به معناي بيتوجهي به نادرستي اقدام و بياعتنايي ما نسبت به پاسخگويي به سئوالات اهالي هنر و پيگيري حقوق جهاددانشگاهي نبود.
او ادامه داد: به هرحال اين اقدام غير منتظره و غير منطقي از سوي مديريت دانشگاه تهران صورت گرفته بود. ما با آنها روابط خوب و بر اساس احترام متقابل داشتهايم و داريم و آنها را دوستان متعهدي ميدانيم كه براي خدمت به دانشگاه زحمت ميكشند. دانشگاه تهران نيز نماد آموزش عالي كشور ماست و حفظ حرمت آن را نيز وظيفه خود ميدانستيم وميدانيم و با الهام از هدايت حضرت امام رضوان الله تعالي عليه ،عمر و جواني خود را براي آن گذاشتهايم. بنابراين تلاش كرديم به جاي طرح رسانهاي موضوع، با مسؤولان دانشگاه در جهت رفع آن صحبت كنيم و در فضاي برادري و ايماني و بر اساس امربه معروف و نهيازمنكر، خيرخواهانه از هزينههاي اجتماعي و فرهنگي اين اقدام نادرست و مسائلي كه مي توانست ايجاد کند مانع شويم.
او دربارهي ديگر دلايل سكوت خود در روزهاي ابتدايي اين ماجرا افزود: هميشه بوقهاي تبليغي بيگانه با خباثتهايي که دارند در پي آن هستند كه از نقاط ضعف، اشکالات و شكاف ميان ما براي مقاصد خود بهرهبرداري كنند و به جمهوري اسلامي هر قدر که ميتوانند آسيب بزنند. اين چيزي است كه ما به شدت مخالف و نگران آن بوديم و به گونهاي عمل كرديم كه امكان سوءاستفاده براي آنها وجود نداشته باشد. هر چند آنها مطابق مطامع و مقاصد شوم خود مسائل را منعکس ميکنند.
فرهمند تأكيد كرد: در اين رويداد غير مترقبه، به جهاد دانشگاهي ظلم و به حريم آن تجاوز شد. ما با علم به اين قضيه، سكوت را وظيفه خود دانستيم. زيرا در شرايطي كه هجمه دشمنان بر کشورما خصوصا در حوزه فرهنگ سنگين است و از هر فرصتي سوءاستفاده ميكنند و مي خواهند از هر آب گل آلودي به سود خودشان ماهي بگيرند ، كوشيديم با ايجاد آرامش ، موضوع در فضايي منطقي و دوستانه حل شود و در صورت عدم حل آن، از طريق مراجع قانوني اين ماجرا را پيگيري كنيم.
او در ادامه به بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در مورد دهه چهارم انقلاب اشاره كرد و افزود: ايشان گفتمان دهه چهارم انقلاب را گفتمان پيشرفت و عدالت ميدانند. به نظر من هر ايراني وطندوست وآزاده و هر دلداده انقلاب اين دو را، دو هدف اساسي ميداند كه همه بايد براي دستيابي به آنها بكوشند. در بحث پيشرفت قطعا پيشرفت كشور بايد بر مبناي الگويي مبتني برتوسعه بومي، اسلامي- ايراني و برآمده از تفكر اسلامي و فرهنگ كشور ما باشد و تلاش شود که با استقلال فکر و در عين حال به دور از خودباختگي،تقليد، تحجر و جمود و متناسب با شرايط كشور و پتانسيل عظيم انساني و منابع طبيعي آن اين مسير ترسيم و طي شود. از سوي ديگر به گفته رهبري معظم انقلاب، عدالت به عنوان آرمان و هويت اصلي انقلاب مشروط به دواصل عقلانيت و معنويت است كه اگر معنويت نباشد عدالت به ظاهرسازي و رياكاري تبديل ميشود و اگر عقلانيت نباشد عدالت اصلا تحقق پيدا نميکند و يا چيز ديگري به جاي عدالت واقعي مينشيند.
فرهمند با اشاره به ديگر سخنان مقام معظم رهبري در سالروز مبعث در سال گذشته افزود: همچنين، ايشان در سخنانشان دعوت بعثت را تربيت مردم در سه حوزه عقلاني، اخلاقي و قانوني عنوان كردند که تربيت عقلاني بشر در درجه اول قرار دارد. بر اين اساس انسان بايد با چراغ عقل وخرد راه زندگي خود را پيدا كند. تربيت دوم، تربيت اخلاقي است و تربيت سوم نيز تربيت قانوني است، انضباط قانوني داشتن.
غرضم از طرح اين مباحث اينست كه براي اينکه گفتمان دهه چهارم اتفاق بيفتد، يک بستر اجتماعي مناسب لازم دارد. نخستين عنصري كه براي اين تحول ضروري است، آزادي فكر، بيان و انديشه و توسعه عقلانيت است كه رهبري معظم به ضرورت نظريهپردازي، ايجاد فضاي نقد منصفانه و تبادل انديشه بارها اشاره داشتهاند و تحقق اين آزادي و گفتمان را در گرو رعايت سه اصل منطق، اخلاق و رعايت حقوق مادي و معنوي ديگران ميدانند.
حميدرضا فرهمند افزود: عنصر دوم که بسيار مهم واساسي است، وجود و تثبيت و توسعه فرهنگ قانونمداري و قانونگرايي است. اساسا در فضايي که به رعايت قانون بيتوجهي شود و يا پايبندي و التزام به اجراي قانون موضوعيت نداشته باشد يا کمرنگ شود سخن گفتن از نقد و گفتگو و يا تبادل افکار و نظرات حرفي بيمعني و ناممکن خواهد بود.
وي با اشاره به ضرورت امنيت، وجود آرامش را نيز از عوامل لازم امکان پذيري اجراي قانون دانست و افزود: وقتي اين مجموعه عناصردر کنار يگديگر وجود داشته باشند فضاي فكري ، فرهنگي و علمي جامعه ما بسرعت، با نشاط و اميدوار در جهت تعالي انديشه و نظريات و رشد استعدادها براي دستيابي به پيشرفت و عدالت حركت خواهد کرد.
او در ادامه اين گفتوگو با يادآوري ماجراهاي تالار مولوي به خبرنگار ايسنا افزود: اگر از اين منظر به اقدام دوستان دانشگاه تهران نگاه شود مشاهده ميکنيم که اين واقعه که ساده سازي ميشود و يا عدهاي ميخواهند ساده وبياهميت از کنار آن بگذرند چگونه ميتواند ابعاد مختلفي داشته و آسيبهاي فرهنگي جدي در بطن خود ايجاد کرده باشد.
وي سپس به بازخواني واقعه تالار مولوي پرداخت و گفت: رويدادي كه با آن روبهرو شديم رويداد تلخي است، نه فقط از اين بابت كه فضاي جهاد دانشگاهي به هر دليل و بناحق از او سلب شده، بلكه از نگاه فرهنگي و برخي تأثيرات آن نيز اتفاق تلخ و نادرستي است. هرچند درهر حادثه تلخي اگر منشا اشتباهات مشخص و رفع شود، ميتواند نقطه آغاز خوشيهاي آينده و مانع از بروز اشتباهات و خسارات ديگر باشد. و در آينده شاهد تکرار چنين وقايعي نباشيم.
او با اشاره به سابقه و کارنامه فعاليت تالار مولوي جهاددانشگاهي و اجراي صدها نمايش در آن يادآور شد: اين تالار كه از 25 سال پيش در اختيار جهاد دانشگاهي بوده، سابقه و شناسنامه قابل دفاع و باافتخاري در زمينه تئاتر و به ويژه شکلگيري و شکوفايي تئاتر دانشجويي و دانشگاهي و تربيت هنرمندان متعهد و شاخص داشته است. ضمن اينكه تالارمولوي در اين سالها فراتر از حوزه دانشگاهي نيز عمل كرده يعني نهتنها در دانشگاه بلكه در صحنه تئاتر كشور ارتباط خوبي ميان تئاتردانشجويي و دانشگاهي و تئاتر حرفهيي ايجاد كرده كه اتفاق بسيار مباركي است و اينچنين شده است كه مورد توجه هنرمندان و هنردوستان قرار گرفته است.
به اعتقاد او؛ گرچه مالكيت فضاي فيزيکي تالار مولوي مانند ديگر مكانهاي دانشگاه متعلق به دانشگاه است، اما نهادهاي فرهنگي و قانوني در دانشگاه مانند جهاد دانشگاهي قاعدتا بدون در اختيار داشتن بخشي از فضاها قادر به انجام فعاليت نخواهند بود و گرفتن مکانها به نوعي ممانعت از حضور و فعاليت آنها خواهد بود. پس در اختيارداشتن فضا براي نهادهاي قانوني دانشگاه هيچ مغايرت قانوني ندارد.
فرهمند با اشاره به نامهنگاريهاي دانشگاه تهران با جهاد دانشگاهي درباره ماجراي تالار مولوي افزود: تالار مولوي در حال اجراي برنامههايش بود. سه تئاتر در اين تالار اجرا ميشد كه ناگهان دوشنبه شب در 31 خردادماه و بدون دليل درهاي سالن در ساعت 23 توسط انتظامات دانشگاه تهران پلمپ و در نتيجه آن اجراي تئاترها متوقف شد. اين تالار دو روز عليرغم همه تلاشها و بدون هيچ پاسخي و صرفا به استناد مصوبه هيات رييسه دانشگاه بسته ماند و روز سوم مديريت دانشگاه در پاسخ به خواست و تذکرات دلسوزانه هنرمندان، پلمپ تالار را برداشته و قفلهاي سالن و اتاقهاي فني و اداري و کارگاه دکور را بدون اجازه جهاددانشگاهي عوض و همه فضاها را تصرف غيرقانوني کرد. با اين حال، از روز سوم ، هر چند در غياب مسئولان و کارکنان واقعي تالارمولوي، اجراي نمايشها بحمدالله از سر گرفته شد و خوشبختانه خسارت وارده به تئاتر ادامه نيافت. البته اسم تالار مولوي جهاددانشگاهي يک شبه به تالار مولوي دانشگاه تهران تغيير كرد و مديري ديگري از سوي دانشگاه گذاشته شد.
اين عضو هيات علمي جهاددانشگاهي با اشاره به طرح ديدگاههاي گوناگون درباره ماجراي تعطيلي تالار مولوي متذكر شد: عدهاي اين گونه تعبير كردند كه بسته و بازشدن تالار ناشي از يك برنامهريزي فرهنگي بوده و با تلقي نزاع قدرت، اين رويداد را بيانگر آغاز فجايع جديدي در عرصه تئاتر تصور نمودند. برخي هم خوشحال شدند كه مولوي از جهاد دانشگاهي گرفته شده و برخي ناراحت، عدهاي هم سكوت كردند . برخي نيز جهاد را هم دخيل در اين اتفاق دانستند و پيشنهاد دادند که دانشگاه و جهاد بايد با يکديگر مسائل را حل بکنند تا موضوع به محيطهاي بيرون کشيده نشود. نقطه مشترک در همه اين ديدگاهها صحه گذاشتن بر نادرستي تعطيلي تالار مولوي بود. ضدانقلاب و بيگانگان هم از اين سوژه استفاده كردند تا فضاي فرهنگي كشور را مخدوش جلوه دهند.
او ادامه داد: در فضاي حاضر كه ديگر شاهد تعطيلي تئاتر و التهابات ايجاد شده آن نيستيم و اجراي نمايشها ادامه پيدا ميكنند و از برخي سوءتفاهمها و قضاوتهاي نادرست در مورد ارتباط اين رخداد و تئاتر کاسته شده،اينک چه دانشگاه تهران تالار مولوي را تملک نمايد و چه جهاد دانشگاهي متولي آن باقي بماند ، همچنان اين پرسشهاي بيپاسخ مطرح است که موضوع چه بود؟ چه شد؟ و چرا؟
فرهمند درباره دلايل ارايهشده از سوي دانشگاه تهران درباره اين وقايع، به ايسنا، گفت: بخشي از اين دلايل را خود دانشگاه بايد مطرح كند، آن چه اخيرا و بعد از وقايع به ما گفته شده اين است كه مالكيت اين مجموعهها از نظر فضا متعلق به دانشگاه است و دانشگاه ميخواهد امکانات سخت افزاري خود را براي برنامه پنج ساله فرهنگي تجميع و متمرکز کند. حال مديريت دانشگاه تهران تصميم گرفته به اين دليل يا هر دليل ديگري دوباره خودش اين فضا را در اختيار بگيرد.در اين زمينه چندين پرسش پيش ميآيد.
او اضافه كرد: پرسشها اين ها هستند، آيا مديريت دانشگاه ميتواند چنين خواستهاي داشته باشد؟ به طور طبيعي پاسخاش مثبت است، زيرا خواستهاي غيرقانوني نيست.آيا براي اعمال اين خواسته ضوابط قانوني و محدوديت اختياراتي وجود دارد يا نه؟ حضور جهاد در درون دانشگاه و استفاده از فضاهاي در اختيارش بر اساس مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي است که در حکم قانون است و رعايت آن واجب. آيا اين قانون اين اجازه را به مديريت دانشگاه داده كه مستقلا و مستقيما مثل ديگر فضاهاي اداري داخل دانشگاه در مورد فضاي جهاددانشگاهي تصميمگيري كند؟ متن قانون و مصوبات شورايعالي که مبناي هر اقدامي بايد باشد چنين اختياري را به مديريت دانشگاه نداده است والبته اين شورايعالي انقلاب فرهنگي است که بايد در مورد آن اعلام نظر کند. حال اگر حتي فرض كنيم اختيار اين اقدامات عملي به نحو مستقيم و مستقل به مديريت دانشگاه داده شده باشد آيا دانشگاه ميتواند براي اجراي تصميم خود از هر روش و شيوهاي استفاده کند يا اينکه آنهم بايد منطقي، صحيح و قانوني باشد؟
او در اين ارتباط به پرسشهاي ديگري كه در اين رويداد مطرح شده اشاره واضافه كرد: آيا فضاي تالار مولوي يك مكان اختصاصي درون دانشگاه بوده يا يک مركز فرهنگي فرا دانشگاهي؟ به اين معني که آيا خدمات و فعاليتهاي اين فضا تنها به دانشگاهيان دانشگاه تهران منحصر ميشده است و در نتيجه اينگونه راسا اقدام شده يا اينکه حقوق اجتماعي نيز در آن نقش و جايگاه دارد؟ آيا حقوق معنوي و مالي هنرمندان و جايگاه تالار بهعنوان يک تالار نمايشي شهرتهران و برنامههاي تدوين شده و استمرار 25 ساله فعاليت هيچ اهميتي نداشته كه در اين تصميمگيري به آن التفات و توجه شود، موضوعاتي که به مديريت دانشگاه متذکر شده بوديم؟ آيا بستن و پلمپ تالار و توقف تئاترو ايجاد بيمورد هزينههاي اجتماعي براي دانشگاه تهران و فضاي هنري جامعه و ايجاد بدبيني و شبهات و سئوالات، تنها راه ممکن براي رسيدن به اين مقصود بود؟ پاسخگوي هزينههاي ايجاد شده چه کسي است؟ و يا اساسا آيا نيازي به پاسخگويي هست؟ به هر حال پاسخ به اين سوالات به عهده کساني است که چنين اقداماتي را انجام دادهاند.
رييس جهاد دانشگاهي واحد تهران با يادآوري مصوبات هيات رييسه دانشگاه تهران درباره اداره تالار مولوي ادامه داد : مصوبه هيات رييسه محترم دانشگاه در تاريخ سوم خرداد 89 در مورد تالار که بعدا طي نامهاي اعلام شد، اين است که: با توجه به مسايل فرهنگي پيشآمده دردانشگاه، فعاليتهاي تالار مولوي جهاد دانشگاهي از 31 خرداد تا اطلاع ثانوي تعطيل شود. موضوع تعطيلي فعاليت تالار و نه متن مصوبه، آنهم به صورت تلفني از طريق منشي محترم دفتر رياست دانشگاه، در تاريخ 22 خرداد به اينجانب اطلاع داده شد. مسلما اعلام تلفني، اقدام حقوقي و اجرايي را ايجاب نميكند و بدون داشتن متن معلوم نميشد موضوع چيست و ما چه بايد بکنيم. بنابراين خواستار اعلام موضوع به صورت كتبي شدم. در جلسهاي که همان روز با معاون محترم دانشجويي دانشگاه داشتيم عنوان كرديم بايد نامه مصوبه به ما اعلام شود تا بتوانيم پاسخگو باشيم و در مورد آن مذاکره شود و ما هم بتوانيم دفاع و دلايل خود را مطرح کنيم. سرانجام كپي نامه را در روز اول تيرماه و پس از پيگيريهايي كه انجام گرفت، از دفتر رييس دانشگاه تهيه شد در حالي که شب قبل تالار پلمپ شده بود. جالب آن است که تاريخ صدور نامه ابلاغي دانشگاه به جهاد دانشگاهي 30 خرداد 89 است، يعني يك روز قبل از آن كه براساس مصوبه دانشگاه عنوان شده بايد فعاليتهاي تالار مولوي جهاددانشگاهي تعطيل شود. البته اقدام انتظامات محترم دانشگاه در اجراي دستور رياست محترم دانشگاه براي توقف فعاليتهاي تالار مولوي جهاددانشگاهي بسيار سروقت و دقيق انجام شد و در پايان روز 31 خرداد تالار پلمپ شد. چه خوب است که اين رويههاي تصميمگيري و و زمانبنديها و روالها و اقدامات مربوطه مد نظر ديگران نيز قرار گيرد.
رييس جهاد دانشگاهي تهران با اشاره به بازگشايي تالار مولوي افزود: دو روز بعد از پلمپ و با پيگيري هنرمندان و ديدارآقاي داوود رشيدي با رييس دانشگاه قرار شد روز پنجشنبه پلمپ را باز كنند تا نمايشها دچار وقفه نشوند. اما از سوي مديريت دانشگاه اقدامي انجام شد كه حتي مخالف مصوبه خود و نامه ارايه شده به جهاد درباره تعطيلي تالار مولوي بود. چراكه تعويض قفلها، ورود بدون مجوز و به نوعي تصرف تالار با پايبندي به همان مصوبه هيأترييسهي دانشگاه نيز مغاير است. در آن مصوبه گفته نشده تالار مولوي از جهاددانشگاهي گرفته شود و به دانشگاه تحويل داده شود، بلكه گفته شده تا اطلاع ثانوي فعاليتهاي تالار مولوي جهاددانشگاهي تعطيل شود.
بنابر اين وقتي رياست محترم دانشگاه قول ميدهند که فردا اجراها شروع ميشود به آن معني است که مدت توقف به سر آمده است و بايد پلمب را باز و به جهاد اجازه دهند مانند قبل کار خود را ادامه دهد، نه اينکه تالار را از جهاد بگيرند و او را بيرون کنند. البته شايد مصوبه يا مصوبات ناخوانده ديگري وجود داشته است و يا دارد که بهرحال ما از آن بياطلاعيم.
فرهمند، بستن تالار، بازكردن قفلهاي آن و تغيير آنها و تصرف فضاها را امري غيرقانوني دانست.
او ادامه داد: در اين فاصله تلاش كرديم به اطلاع هنرمندان و گروه هاي تئاتري برسانيم اتفاقي كه افتاده ارتباطي به موضوع تئاتر و هنرمندان نداشته است. البته از نظر ما نفس بستن تالار مولوي اقدامي كاملا غير منتظره ، غيرفرهنگي و خلاف شان دانشگاه است. بايد مسوولان براي اتخاذ چنين تصميماتي به اندازه كافي مطالعه و كار كارشناسي انجام ميدادند تا اينک بتوانند پاسخگوي اقداماتشان باشند.
فرهمند ارايه خدمات هنري به هنرمندان را از وظايف دولت و مجموعههاي قانوني كه موظف به فعاليت فرهنگي هستند برشمرد و يادآور شد: بستن تالار مولوي به اين شيوه مثل اينست که مثلا مالک يک بيمارستان يا يک مقام دولتي به دليل اختلاف با مجريان و مديران آن، در بيمارستان را يک شبه و بدون تمهيدات لازم تا اطلاع ثانوي ببندد. اگر قرار باشد به صرف وجود مالكيت براي تعطيلي بيمارستان تصميمگيري شود چه اتفاقي ميافتد؟ در حوزه فرهنگي که گستره اثرگذاري بسيار بيش از يک بيمارستان است و مخاطبانش محدود به يك مكان و زمان مشخص نيستند گمان نکنم انتظار تامل و دقت از تصميمگيران و مجريان به ابعاد موضوع ،انتظاري غير منطقي و ناحق باشد.
او ادامه داد: اين اتفاق را از منظر ديگري هم ميتوان ارزيابي كرد كه ارزيابي ماهوي و مفهومي اين ماجرا است كه با مقدمهاي كه گفتم مرتبط است. همانطور كه اشاره كردم عاملي كه باعث ميشود فضاي گفتمان و ارتباط صاحبان انديشه در جامعه امكانپذير شود و ميان بخشهاي مختلف ،تعامل به جاي تقابل به وجود بيايد، قانونمندي و قانونگرايي است. اگر پايبندي به قانون را از حوزه اجتماعي حذف يا كمرنگ كنيم، نتيجهاش اين خواهد بودکه هر گروهي براي تحقق نظر خودش سعي ميكند با استفاده از قدرت خود وارد عمل شود و ديگران را از صحنه بيرون براند که منجر به زورمداري ميشود و نتيجه آن تقابل است. منظورم از قدرت معناي مصطلح آن يعني قدرت سياسي نيست بلكه قدرت فرهنگي، قدرت اقتصادي، قدرت اجتماعي و حتي قدرت علمي را دربر ميگيرد.
به گفته دكتر فرهمند، وقتي به قانونگرايي بيتوجهي ميكنيم يا براي پايبندي به آن چندان ارزشي قائل نشويم و به آن به عنوان يک ارزش اصلي و اساسي اعتنايي نميكنيم باعث ميشويم به جاي ايجاد و تقويت تعامل و ارتباط بين بخشها و گروه ها و جريانات مختلف،كه به يكپارچگي و وحدت جامعه كمك ميكند، بدبيني وبياعتمادي رواج يابد وحتي امكان پاسخگويي نيز از همه گرفته شود. عدم توجه به قانون باعث رواج زورمداري در جامعه ميشود. قانون گريزي وقتي وارد هر حوزهاي ميشود چنين تبعاتي را بدنبال خواهد داشت.
فرهمند بار ديگر به ماجراهاي تالار مولوي اشاره كرد و افزود: در مورد اين اتفاق، اشكال اولي كه داشتيم و سعي كرديم با درخواست و خيرخواهي مديريت دانشگاه را متوجه آن كنيم همين مطلب بود كه مجددا بر آن تأكيد ميكنيم. نميشود تصميماتي بگيريم، و خود را ملزم به قانون و رعايت حقوق ديگران ندانيم و پاسخگو هم نباشيم. قانونگرايي ، اتخاذ رويههاي قانوني براي انجام يك تصميم و پاسخگويي در همه جا لازم و مورد انتظار است و از مديريت دانشگاه، آنهم دانشگاه تهران که نقش فرهنگ ساز در جامعه دارد و بايد داشته باشد اين انتظار بيشتر است. دانشگاه نه در طي مقدمات و نه در پلمپ تالار و نه در بازكردن آن و نه در تصرف فضاي جهاد و سلب مسئوليت و فعاليت جهاددانشگاهي، در هيچ يك از اينها پايبندي به قانون و پاسخگويي را رعايت نکرده است.
او از شفافسازي و پاسخگو بودن به عنوان ديگر اشكال عملكرد دانشگاه در ماجراي تالار مولوي ياد كرد و گفت: براي ما دلايل توقف فعاليتهاي تالار مولوي جهاد دانشگاهي تا اطلاع ثانوي معلوم نيست و نميدانيم مستندات آن كدام است تا بتوانيم از خود دفاع کنيم. از سر گيري مجدد فعاليت تالار پس از سه روز و جايگزيني مديريت دانشگاه بجاي جهاد در آن چه توجيهي دارد؟ اگراستنادات معاون محترم دانشگاه كه عنوان كردهاند "نارضايتي از حواشيهايي که فعاليت تالار مولوي در فضاي عمومي و فضاي سازمان مرکزي دانشگاه تهران ايجاد کرده بود نه تنها در زمان مديريت فعلي بلکه از زمان مديريت قبلي دانشگاه نيز مطرح بوده است"، دليل بسته شدن تالار مولوي است، آيا اين از نظر فرهنگي براي چنين اقدامي استدلال درست و درخوري است؟ اگر ايراد صرفا به فضاي عمومي تالار مولوي است كه فضاي آن در مقايسه با ديگر سالنهاي نمايش اگر مناسبتر نبوده، بدتر هم نبوده است. حتي در مقايسه با خود دانشگاه هم فضاي تالار هم شکل برخي فضاهاي خود دانشگاه است. در فضاهاي داخل دانشگاه که همه افراد آن شناسنامه و هويت مشخص دارند و نه يک شب و يک ماه که چندين سال درآن محيط هستند ومديران و اساتيد و گروه ها و نهادها و انتظامات و ... همه و همه در اختيار مديريت دانشگاه است، چرا خود را مورد سوال قرار نميدهند و تا اطلاع ثانوي فعاليتها را تعطيل نميکنند؟ البته اين سوال به معناي آن نيست که آنچه در فضاي عمومي تالار مولوي بوده از نظر ما مطلوب است و يا اين دليلي بر چشم پوشي برهر قصوري باشد که در فضا و يا محتوا داشتهايم. به اعتقاد جهاد دانشگاهي اين فضا بايد خيلي بهتر از ديگر مکانها و مناسب با تراز مورد نظر جهاددانشگاهي باشد. اگرهم دليل اين اقدام، ارزيابي از فعاليتهاي تئاتري و هنرمندان باشد آيا نميبايست قبل از هر گونه اقدام حداقل يکبار در اين چند سال موضوع دردستورکار شوراي فرهنگي دانشگاه قرار ميگرفت و برروي آن مداقه ميشد و يا در موارد مشخص تذکراتي به ما داده ميشد؟و آنگاه با اين پشتوانه و بر اساس کارشناسي و مستندات در مورد تغيير مديريت و نه تعطيلي تالار اقدام ميشد؟ اين کار که تا بحال انجام نشده بوده است. بازکردن مجدد تالار و از سر گيري فعاليتها در کدام مرجع فرهنگي بررسي شده است؟ سوال اينست که اگر مرجع تشخيص ، ارزيابي، تصميمگيري و اقدام درمورد فضاي فرهنگي دانشگاه و فعاليتهاي فرهنگي نهادهاي درون آن فقط مديريت يا مدير دانشگاه باشند ديگر چه نيازي به وجود تشکيلات و ساختارهاي فرهنگي در درون دانشگاه است و در اين صورت نقش و وظيفه ساير نهادها و تشکلها و شوراهاي قانوني فرهنگي موجود در دانشگاه چيست؟ اين موضوع مهمي است که بايد تبيين شود. چون از يک طرف نبايد نقش اساسي و جدي مديريت دانشگاه در تنظيم سياستهاي کلان و خط مشي فرهنگي دانشگاه و نظارت بر اجرا و تحقق برنامه ها مخدوش بشود اما از طرف ديگر هم اين مسئله نبايد عاملي براي عدم قانونمندي و ضابطه مندي شفاف فرهنگي در دانشگاه و مانع وجود سلايق و رويههاي متنوع فرهنگي گردد.
فرهمند در پايان با ابراز تاسف از تضييع حقوق جهاد دانشگاهي در اين ماجرا گفت: چگونه زحمات و تجربه 25 ساله و تلاش فراوان جهاددانشگاهي در تئاتر و انباشت تخصص و تجربه کارشناسي و عملي دستاندرکاران آن، آنهم در حوزه تئاتردانشجويي و دانشگاهي و برنامه ريزي و سياستگذاريهاي آينده آن به راحتي ناديده گرفته ميشود و يک شبه و بدون هيچ دليلي و بدون هيچ مجوز قانوني از دستاندرکاري تئاتر کنارزده ميشود؟ نه کسي پاسخگوست و نه هيچ يک از مراجع فرهنگي و قانوني کشور به خود زحمت ميدهد با گذشت دو هفته از اين رخداد موضوع را بررسي و اظهار نظر کنند؟
او با مقايسه تفاوتهاي تالار تئاتري با سالن سينما توضيح داد: تئاتر مانند سينما نيست كه براي نمايش، چراغهاي سالن را خاموش و روشن کنند و يکنفر حلقههاي ثابت فيلم را بصورت تکراري در دستگاه قرار دهد، بلكه موجودي زنده است كه در هر اجراي خود متولد ميشود و همه عوامل توليدكننده آن ميتوانند دايم تولد و رشد مولود خود را ببينند و آن را تغيير دهند. تئاتر در هر لحظه و هر اجرا با تماشاگر خود در يک تعامل رويارو و زنده قرار دارد. ميان مديران نمايشي و گروههاي نمايشي بايد يک رابطه و مفاهمه منطقي و صميمي وجودداشته باشد تا امکان گفتگو و تعامل سازنده و نقد و نظر براي ارتقاء نمايشها بوجود آيد. بستر سازيهاي فرهنگي سرمايههاي عظيمي هستند که يک شبه بدست نميايند و ثمره مرارتها و تلاشها و تلخيها و خوشيها و فراز و فرود بسيار در طول زمان است. چگونه است که افرادي ميتوانند به اين خرمن يک شبه آتش کشند و از آن هيچ نگراني به دل راه
نميدهند؟ آيا نه از منظر ظلمي که به جهاد رفته است، بلکه بابت خسارتي که به سياستها و سرمايه فرهنگي کشور و تئاتردانشجويي و دانشگاهي وارد شده و در صورت تداوم شاهد زيانهاي آن در آينده بايد باشيم، نبايد در اين مورد سوال کرد و پاسخ خواست؟ ما از تمامي مسولان محترم فرهنگي کشور ميخواهيم که از کنار اين موضوع بيتفاوت عبور نکنند و پيگيري موضوع را وظيفه خود بدانند.
فرهمند با تاكيد بر اينكه جهاد دانشگاهي هرگز در پياستفاده هاي ابزاري از هنرمندان نبوده است، توضيح داد: يكي از مطالبي كه در اين رخداد براي ما مهم و به آن پايبند بوديم اين بود كه ما به هيچوجه نه عقيده داشتيم، نه قدمي برداشتيم كه از علاقه هنرمندان به تالار مولوي و ارتباط ناشي از اين 25 سال كار مداوم، و يا حساسيت و نگراني که آنان به مسائل و مشکلات حوزه خود دارند و يک تالار نمايشي از اين منظر به حوزه آنان تعلق دارد، به عنوان عاملي براي برخورد با اين مسأله و التهاب آفريني استفاده كنيم. ما نه اعتقاد داشته و نه به خود اجازه داده يا ميدهيم كه از هنرمندان به صورت ابزاري استفاده كنيم. تلاش و کارنامه 25 ساله ما گواه آنست. تمام عقيده و تلاش ما مصروف اين شد كه فعاليت تئاتري تعطيل نشود و تئاتر را فداي منافع خود نكنيم. و تلاش نموديم اين رخداد مورد سوء استفاده بدخواهان قرار نگيرد هر چند گروهي چشم طمع به آن داشتند. و خوشبختانه هنرمندان ما نيزبدون آنکه به آرامش جامعه خللي وارد شود با صبوري و عقلانيت در برابر اين موضوع عکس العمل خود را نشان دادهاند.
فرهمند يادآور شد: متاسفانه در اين ميان، برخي هنرمندان بدليل عدم اطلاع از دلايل اين رخداد و با نگاهي بدبينانه به اقدام دانشگاه، آغاز فجايع جديد از سوي متوليان فرهنگي به عرصه تئاتر را مطرح کردند که در اين رابطه ما اين ديد را قبول نداريم و با اين موضع مخالفيم. همين عدم وجود فضاي گفتماني و گفتگويي مناسب و ارتباطات و تعاملات لازم در جامعه فرهنگي که آن را ابتدا تشريح شد باعث شکلگيري چنين فضاها و ذهنيتهايي ميشود.
وي درباره وضعيت آينده تالار مولوي هم به ايسنا گفت: نميدانيم وضعيت آينده چگونه خواهد بود، اين موضوع ارتباط زيادي به اقدامات وتصميمات مراجع فرهنگي کشور و دولت محترم دارد. در حال حاضر بسياري از برنامهريزيها و تعهدات كه جهاد براي اجراي نمايشها انجام داده بود، بلاتكليف است كه بايد براي آن چارهاي انديشيده شود تا به جريان اجراي آثار لطمه زده نشود. به هر حال خواسته ما بازگشت دانشگاه از اقدام اشتباهي كه انجام داده، احقاق حقوق جهاد دانشگاهي در مديريت مجدد جهاد دانشگاهي بر تالار مولوي و عذرخواهي از تعرض به حيثيت فرهنگي جهاد دانشگاهي است.
رييس جهاد دانشگاهي واحد تهران در پايان اين گفتگو با تاكيد بر پيگيري جهاد دانشگاهي براي حل اين مساله متذكر شد: در گام اول از طريق مراجع فرهنگي و قانوني اين مطلب را پيگيري ميكنيم، در عينحال پيگيري از مراجع قضايي به عنوان يك حق براي جهاد محفوظ است كه دنبال خواهد شد و همانطور که قبلا گفتم اين بدترين کار خوبي است که براي رسيدگي به يک امر فرهنگي و احقاق حق آن بايد انجام داد.ح/الف