در معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی ایلام کلید خورد؛
سلسله نشست های "بررسي مسايل استان ايلام"
معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد استان ایلام نخستین نشست از سلسله جلسات بررسی مسائل استان را به این موضوع اختصاص داد و نشستی را با عنوان بررسی «علل و پیامدهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پدیده قبیلهگرائی در استان ایلام» با حضور اساتید و مدرسین در رشتههای تاریخ، مردمشناسی، جامعهشناسی و علوم سیاسی برگزار کرد.
به گزارش روابط عمومي جهادددانشگاهي واحد ايلام قبیله در ایلام قدرت آفرین، هویتآفرین و امنیتآفرین است
دکتر سیاوش یاری، مدیرگروه الهیات و دانش آموخته رشته تاریخ اسلام در این نشست اظهارکرد: اگر به عقب برگردیم میتوان گفت در آغاز شکلگیری تاریخ بشر عموماً تمدنها در کنار رود یا دریا شکل گرفتهاند و مصادیق آن هم تمدنهایی مانند عیلام، فنیقیه، مصر و چین و هند هستند که در کنار چنین امکانات طبیعی بوجود آمدند.
وی با بیان اینکه گروهی دیگر از این اجتماعات اولیه که شیوه معیشت آنها متفاوت بود و به کار دامداری مشغول بودند بر اساس مقتضیات زندگی مانند وجود آب و چراگاه نقل مکان میکردند، تصریح کرد: باید دانست تمدنهایي مانند عیلام به عنوان قبیله شناخته نشدهاند، یعنی اصلا قبیلهای نیستند و 3000 سال قبل از میلاد یعنی 5000 سال پیش بافت قبیلهای نداشتهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام ادامه داد: به موازات زندگی شهری معمولا نوع دیگری از زندگی که شیوه معیشتشان بر اساس دامداری بوده و در اطراف تمدنهای اصلی شکل گرفتهاند غیرمتمدن مینامیدند و از آنها به عنوان بربر یاد کردهاند؛ چرا که این افراد بر طبق مقتضیات زندگی نتوانستهاند یا اساساً شهری درست کنند یا حصاری داشته باشند، زیرا مالکیت زمین برای آنها مهم نبود و مجبور بودند بر اساس وضعیت آب وهوا نقل مکان کنند و این جابجایی مرتب موجب میشد نتوانند به تنهایی زندگی کنند.
یاری تصریح کرد: بررسیهای تاریخی نشان میدهد که در تاریخ عرب، زندگی به طور کامل بر اساس قبیلهگرایی میچرخید چون زندگی در دامن طبیعت بسیار سخت بود، طبیعی است که میزان درجه سختی هرچه بیشتر باشد درجه وابستگی قبایل نیز بیشتر میشود.
مدیر گروه الهیات دانشگاه ایلام تصریح کرد: تمام تاریخ ایران با قبیلهگرایی همنشین است و دارای دوگانگی است، یعنی قبیلهگرایی همزمان با شهرنشینی نیز رشد داشته است و تا اواخر دوره قاجار شاهد حکومتهای قبیلهای هستیم و بنا به دلایلی 90 تا 95 درصد مردم دارای زندگی قبیلهای بودند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام ضمن اشاره به اینکه اکنون زندگی ما در ایلام تحت تأثير قبایل است، در مورد اینکه چرا حتی بسیاری از نخبگان هم به راحتی از قبیلهگرایی دل نمیکنند، تصریح کرد: قبیلهگرایی در ایلام شبیه به خودرويي است كه تا وقتی که بتوانند از آن استفاده کنند آن را کنار نمیگذارند، مگر اینکه جریمه یا مالیات سنگین بر آن بسته شود و امکان استفاده از آن وجود نداشته باشد.
وی موضوع مورد بحث را اینگونه تبیین کرد: اگر من منتسب به قبیلهای باشم و در سایه این انتساب میتوانم رأی بیاورم چرا استفاده نکنم؟ پس هنوز طایفه جوابگوی نیازهای فرد است و تا وقتی که چیزی برای جایگزینی آن وجود نداشته باشد وضعیت ادامه دارد.
یاری یکی از دلایل مهم گرایش به قبیلهگرایی در بین نخبگان را عدم شکلگیری نهادهای مدرن دانست و گفت: قبیله در ایلام قدرت آفرین، هویتآفرین و امنیتآفرین است و تا زمانی که به دلیل عدم شکلگیری نهادهای مدرن، از این ویژگیها برخوردار باشد نباید انتظار داشت از جامعه رخت بربندد.
ادعاهای مدرن و تأکید بر رفتارهای سنتی در عمل؛ رهاورد آشنایی با مدرنیته
دکترسارا فلاحی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام گفت: قبیله عبارت است از جماعتی که بر اساس نژاد، خون و سرزمین دور هم جمع میشوند و دارای منافع مشترک اقتصادی و اجتماعی هستند و آنچه در قبیله تعیین کننده است، عصبیت است.
وی با بیان اینکه در سطح نوین، قبیله در ایلام امروز عصبیتی مدرن را با خود حمل میکند و همزیستی نهادهای مدرن و سنتی در محتوای قبیلهگرایی امروز به خوبی قابل مشاهده است، افزود: یعنی نخبگان ما یک ساختارشکنی خیلی پست مدرن کردهاند و کارکردی را به قبیله دادهاند که در قالب یک عصبیت جدید قابل طرح است.
مدیرگروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام ادامه داد: به قول "گیدنز" ما به جایی رسیدهایم که رفتار سنتیمان در مقابل رفتار نوین قرار گرفته است و نه مدرن هستیم و نه سنتی، یعنی گرفتار تناقضی شدهایم که از خصوصیات جهان سوم است و ما مجبوریم در تناقض زندگی کنیم که باید برای حل این تناقض چارهاندیشی کرد.
فلاحی افزود: ما میخواهیم یک سری مولفههای سنتیمان حفظ شود و از طرفی هم میخواهیم ادعاهای مدرن را در جامعه پیاده کنیم و این تناقضی است که سالیان سال است از زمان آشنایی با مدرنیته با آن روبرو هستیم.
وی در مورد پارلمان قبیلهای تصریح کرد: منظور از پارلمان قبیلهای در بحث رفتارهای قبیلهگرایانه سیاسی، مبتنی بر تعصبي بياساس است و عقلانیت در آن جایی ندارد، و مبتنی بر احساس و هیجان است و دارای رفتارهایی بر خلاف انجمنگرایی است.
فلاحی بسیاری از نخبگان دانشگاهی را نیز گرفتار قبیلهگرایی دانست و تصریح کرد: در دانشگاهی که تدریس میکنیم به وضوح میبینیم، بسیاری از اساتید دانشگاههای ما در حالی که در حزب و گروهی سیاسی عضو هستند به همخون خود رأی میدهند، یعنی رفتار آنها با عقایدشان در تناقض است و بسیاری از افراد در استان ژست سیاسی به خود میگیرند، اما وقتی پای عمل میرسد رفتار مدرن سیاسی ندارند، یک بحث دیگری که وجود دارد این است که ما چکار کردهایم که قبیلهگرا نباشیم؟
وی در زمینه نقش دانشگاهیان در از بین بردن این فرهنگ تصریح کرد: در یک کلام باید گفت ما نخبگان و دانشگاهیان نمیخواهیم خود را هزینه انجام برخي اصلاحات در استان کنیم.
بخشی از پدیده قبیلهگرایی معلول ساختارهای ناپخته فرهنگی و سیاسی است
سعدالله عزتی، کارشناس ارشد جامعهشناسی در این نشست گفت: بخشی از مشکل ما مربوط به تعریف این واژه است، قبیله از منظر مردمشناسی، سیاست و جامعهشناسی معناهای متفاوتی دارد، چون معرفتشناسی این سه حوزه با هم متفاوت است و هر کدام از دید خود به آن مینگرند.
وی با بیان اینکه از دیدگاه علوم اجتماعی و عالمان سیاست، قبیله مبتنی بر خویشاوندی است، تصریح کرد: بحثی درمردمشناسی داریم که اعضای یک قبیله یا کلان، خود را به یک نیای مشترک نسبت میدهند که از آن به عنوان توتم یاد میشود.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی ادامه داد: قبیله کسانی هستند که علاوه بر نیای مشترک، زبان و فرهنگ مشترک دارند ودر سرزمینی مشخص ساکن هستند و به تولید خصلتهای اجتماعی خود میپردازند، اما از منظر سیاسی و علوم اجتماعی قبیله همراستا با دولت عمل نميكند، چون بر اساس مساوات و آداب و رسوم سنتی خود عمل میکند.
عزتی ادامه داد: بر اساس تحقیقات انجام شده توسط صاحبنظران غربی، تا قبل از قرن بیستم دولت و قبیله در تضاد بودند و کشمکش دایمی میان آنها وجود داشت، درصورتی که آنچه در ایران شاهد آن هستیم برخلاف دیدگاه مورخان غربی است؛ یعنی در ایران هم دولت قبیلهساز است وهم قبیلهها دولت ساز؛ به عنوان مثال دولت قاجاریه بر اساس ایلات شکل گرفت، یا بنیانگذار زندیه از اکراد بوده است، اقا محمدخان برای حفظ قدرت خود، ایلات خمسه را در مقابل ایل قشقایی علم كرد.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی با بیان اینکه برخلاف نظرگاه غربی در مورد قبیله، در ایران دولتها و قبیلهها در کشمکش باهم نبودهاند بلکه با هم تعامل نیز داشتهاند، تصریح کرد: حتی رؤسای قبایل را، پادشاهان تعیین میکردند. در ایران تعریف جهانی و نوع غربی آن بر قبیله صادق نیست.
وی با بیان اینکه در ایلام اوج قبیلهگرایی را در انتخابات شاهد هستیم، تصریح کرد: اگر ما انتخابات را یک جابجایی قدرت بدانیم، باید قبول کنیم موضوع قبیلهگرایی بر این فرآیند سیاسی به شدت سایه انداخته است و در فرهنگ ما هنوز هم در موضوع انتخابات، در بحث مدیریت اداری، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی استان، سیستمها به گونهای شکل نگرفتهاند که امور را در ظرفها و قالبهای قانونی اجرا کنیم.
این کارشناس ارشد جامعهشناسی از قبیلهگرایی در انتخابات به عنوان یک نوع ناهنجاری یاد کرد و ادامه داد: وقتی قانون بیان کرده که در انتخابات به افراد شایسته رأی دهید، اما در ايلام با آن كه افراد شایسته را میشناسیم، ولي به صرف اینکه وابستگی طایفهای به ما ندارند آنها را انتخاب نمیکنیم، این یعنی انحراف از هنجار. بخشی از پدیده قبیلهگرایی معلول ساختارهای ناپخته فرهنگی و سیاسی جامعه ماست.
عزتی تصریح کرد: مهمترین تأثیر آن زیر سؤال رفتن شایستگی و شایستهسالاری است؛ به طوری که بسیاری از افراد حتی در سطوح بالاي تحصیلات مثلا اساتید دانشگاه که در زمره خواصاند، تنها به خاطر به دست آوردن امتیازات فردی به کاندیدايی که به ایل آنها منتسب است، رأی میدهند؛ یعنی خواص نیز به گونهای به موضوع قومیتگرایی مشروعیت میبخشند.
بازتولید قبیلهگرایی ریشه در ویژگیهای جامعه نیمه سنتی دارد
خلیل کمربیگی، کارشناس ارشد جامعهشناسی گفت: قبل از اینکه جنگ واژهها صورت گیرد باید گفت که ما در بحث مردمشناسی و جامعهشناسی قبیله را خاص جامعه عربی میدانیم تا خاص جامعه ایرانی، چون مرکب از عشیرههاست و عشیره خاص جوامع عربی است، و اگر به جای قبیله از طایفه یا ایل استفاده کنیم بومیتر و تخصصیتر است، تعریفی که از واژه قبیله شد با رویکردی که به بحث داریم متفاوت است، آنجا یک نماد است اما در اینجا واقعیتی است که وجود دارد.
وی ادامه داد: اینکه ما بگوییم طایفه در جامعه مدرن هم دیده میشود، درست نيست؛ زيرا اصلا جهان مدرن نسبتی با گرایش به طایفه ندارد، این طایفهگرایی که ما در ایلام با آن روبرو هستیم و مختص به جامعهای است با ساخت ایلی و سنتی، نسبتی با دنیای مدرن ندارد.
وی ادامه داد: ما باید به این باور برسیم که خردترین بخش بومیگرایی طایفهگرایی است و این دو با هم متفاوتند و بر این مبنا با توجه به این عناصر و همبستههایی که در طایفهگرایی در ایلام میبینیم مشاهده میکنیم، این اصطلاح خاص جامعه سنتی است و در جامعه مدرن دیده نمیشود، و اگر هم دیده میشود با جهان امروزی تناسبی ندارد، آیا عنصری به عنوان عامگرایی در طایفه گرایی وجود دارد؟
وی با بیان این جمله آل احمد که:"آنچه در ایران دیدیم تاریخ ایلات دیدیم تا چیز دیگر" تصریح کرد: این جمله گویای این واقعیت است که از 100 سال پیش که تلاشی جدی برای نوسازی جامعه ایرانی رخ داد، این فرهنگ به اغلب مناطق ایران سرایت کرد، اما در ایلام این اتفاق رخ نداد که ریشه در ویژگیهای یک جامعه سنتی دارد که طایفهگرایی باز تولید میشود.
مدرس جامعهشناسی تصریح کرد: من قبیله گرایی را معلول شرایط حاکم میدانم، این جامعه دچار بیسازمانی شده است، خرده نظامها کارکرد خود را به درستی انجام ندادهاند، با اختلال کارکردی روبرو شدهاند، این اختلال کارکردی منجر به این شده است که افراد به این نتیجه برسند که چون خرده نظامی مانند سیاست، اقتصاد و...نمیتواند اهداف زندگی آنها را برآورده کند، به عنصر سنتی بازمیگردند و از آن استفاده میکنند.
کمربیگی ادامه داد: طایفهگرایی معلول یک بیسامانی اجتماعی است، یعنی شما در یک جامعهای حرکت میکنید که تمام مظاهرش دستخوش تغییر شدهاند و فرد در چنین جامعهای مایل است به سوی ساختار جدیدی حرکت کند، اما ساختار جدید برایش دست نیافتنی است و در نتیجه به استفاده از ابزارهای سنتی میپردازد که دم دستش باشد، اینجاست که در رفتار دوگانهای قرار میگیرد و تجربه این افراد نشان میدهد که خرده نظامهای شکل گرفته در جهان مدرن نتوانسته است امکانات و اشتغال را برای آنها فراهم کند، اینجاست که به رفتار سنتی بازمیگردد.
وی با بیان اینکه قبیلهگرایی معلول شرایط مدرن است، تصریح کرد: دقت در عصبیت ابن خلدون این نکته را مشخص میکند مفسران معتقدند این اندیشمند عصبیت را فقط خاص مناطق بادیهنشین نمیداند وعصبیت در دنیای کنونی معلول عدم کاربرد نهادهای مدرن است.
کمربیگی ادامه داد: جامعهای مانند ایلام با یک بیسازمانی اجتماعی روبرو شده است، و اگر نهادهای مدرن رفتار خود را به درستی انجام دهند شاهد طایفهگرایی به این شدت نخواهیم بود.
کمربیگی ادامه داد: عملکرد نمایندگان و وعدههایی که کاندیداها میدهند در افزایش قبیلهگرایی نقش مهمی دارد؛ چرا که مردم یک ایل، طایفه یا منطقه احساس میکنند در زمان فلان نماینده در حق آنها کمتوجهي یا بیمهریهایی صورت گرفته است و میخواهند با معرفی یک نفر از ایل خود، به خواستهها و مطالبات خود برسند، پس اگر موازنه برابری فرصت در مناطق مختلف استان صورت گیرد آن وقت یک ایل یا منطقه تمام توان خود را برای برنده شدن یک فرد نمیگذارد، و فرد شایسته از هر ایلی که باشد انتخاب میکند.
مدرس جامعهشناسی دانشگاههای ایلام، توجه به عمران و توسعه مناطق مختلف، ایجاد سیستم نظارتی قوی بر انتخابات از زمان تبلیغات را از مهمترین راهکارها برای از بین بردن این روند دانست و ادامه داد: تقویت رسانههای جمعي، تقویت نهادهای مدنی و احزاب سیاسی، تأکید بیشتر مراجع دینی و برابری در دستیابی به فرصتهای مناسب برای افراد را از راهکارهای کوتاه مدت برای نیل به هدف که استانی عاری از قبیلهگرایی باشد، عنوان کرد.
٠٨:٣٠ ١٩/٠٦/١٣٩١