همايش فرهنگ در آئينه دانشگاه/
يك كارشناس فرهنگي: دانشجو ميتواند فرهنگ عمومي جامعه را اصلاح كند
يك كارشناس فرهنگي گفت: ما بايد فرهنگمان را كالبد شكافي و نقاط ضعف را مشخص كنيم.
به گزارش خبرنگار فرهنگي صنفي خبرگزاري دانشجويان ايران، معين فر در همايش «فرهنگ در آيينه دانشگاه»، اشاره داشت: فرهنگ عمومي، مجموعهاي از ارزشها، باورها، عقايد، الگوهاي رفتاري و ارتباطي مشترك در بين آحاد مردم يك جامعه ميباشد، يك جامعهاي كه در آن مشترك مي باشند و همه ملتشان در آن وفاق داشته و زندگي ميكنند.
به گفته معين فر، دانشجو به عنوان قشر پيشتاز و پر احساس، فرهنگ جامعه عمومي را متاثر ميسازد و در طول تاريخ اجتماعي و از زمان پيدايش دانشگاهها همين قضيه وجود داشته و بايد اعتراف كنيم كه قشر دانشجو فرهنگ عمومي جامعه را ميتواند تغيير يا اصلاح كرده و متاثر سازد.
كارشناس فرهنگي در ادامه تاكيد كرد: دانشگاهها همه اين موارد را در تربيت فرهنگي دانشجو دنبال ميكنند تا تغيير نگرش رفتار و اصلاح در باورها و ارزشها در جامعه ايجاد شده و وقتي كه جامعه را اصلاح كرد بايد به طرف الي الله (خداوند) از ديدگاه ما حركت كند.
وي در پايان گفت: ما بايد فرهنگ مان را كالبد شكافي كرده و نقاط ضعف آنها را نيز مشخص نماييم زيرا مشكل اساسي ما در عدم كالبد شكافي فرهنگي است.
يك كارشناس جامعه شناس گفت: مشكلات و مسائل بنيادي لايههاي زيربنايي بايد به عنوان يك مولفه فرهنگي در جامعه مورد توجه قرار گيرد.
به گزارش سرويس صنفي آموزشي خبرگزاري دانشجويان ايران، حبيب احمدلو استاد دانشگاه درهمايش فرهنگ در آئينه دانشگاه، گفت: فرهنگ كليت نيست بلكه از يك سري مولفهها و شاخصهاي اساسي تشكيل شده است كه هر كدام از اين مولفهها بر اساس درجه بندي و اهميت در بستر فرهنگي ، داراي اهميت و ويژگيهاي خاصي ميباشند و تاثيرات بنيادي مختلفي بر يكديگر دارند.
وي افزود: هر يك از اين مولفهها در لايههاي مختلفي از فرهنگ قرار دارند كه هرچه به طرف لايههاي زيرين حركت كنيم در واقع تاثير گذاري آنها بر لايههاي رويين بيشتر مي شود.
او ادامه داد: زيرين ترين لايه فرهنگ يا به نوع ديگر مهمترين عنصر يا مولفه فرهنگي بينش و تفكر (جهان بيني) يك فرهنگ است كه ميتوان گفت ديدگاه انسان نسبت به جهان هستي يا جامعه، كه سطح پايين فرهنگ را تشكيل ميدهد و در واقع از اين جهان بينيهاست كه ايدئولوژيهاي مختلفي بروز و ظهور ميكند.
وي تصريح كرد: بالاتر از لايه جهان بيني و بينش و تفكر، ايدئولوژيها ميباشند كه در واقع چيزي جز عملياتي كردن اين جهان بيني نيست و تمام عناصر فرهنگي تحت تاثير همين جهان بيني است و اين جهان بيني در كل شامل جهان بيني خدامحورانه و انسان محورانه است كه در جهان بيني خدامحورانه، خداوند اساس و محور همه چيزها و كارهاست و عقلانيت انساني يك عقلانيت ناقص است در حالي كه در جهان بيني انسان محورانه (طبق گفته نيچه) يك جهان بيني است كه خدا مرده است و او را كاملا از تفكرشان خارج كردهاند.
احمدلو تاكيد كرد: مسلما جهان بيني خدامحورانه يكي از راههاي اساسي سعادت و موفقيت بشر است و انسان نيز فقط با توسل به خودش به اين سعادت ميرسد و ما نميتوانيم به سعادت برسيم مگر اينكه يك ريسماني داشته باشيم و به آن تمسك جوئيم.
وي با اشاره به اينكه مولفههايي كه در لايههاي بالاتري از اين جهان بيني و ايدئولوژي قرار ميگيرند، ارزشها ميباشند، اضافه كرد: در واقع ارزشها، مشخص كردن اهداف بر اساس جهان بيني ميباشند و هرچه جهان بيني متفاوت باشد اهداف نيز در زندگي متفاوت خواهد بود، چنانكه در غرب هدف اساسي كسب لذت بر اساس جهان بيني انسان محورانه است در حالي كه در جهان بيني خدامحورانه، هدف اصلي كسب حداكثر لذت نيست و هدف لقاء الله و فنا في الله است.
وي ادامه داد: در يك سطح بالاتر از اين فرهنگ، (مولفههاي فرهنگي)، لايههاي هنجارها (بايد و نبايدها) كه همان وسايل رسيدن به اهداف است قرار دارد و تا زمانيكه جهان بيني نباشد اين هنجارها معني و مفهوم خاص خود را نخواهند داشت به طوري كه مشخص كردن هنجارها و اجرا و اعمال آنها بر اساس اين فرهنگ و جهان بيني صورت ميگيرد.
كارشناس جامعه شناسي نمادها را از روئين ترين سطح اين فرهنگ عنوان كرد و يادآور شد: انسان براي اينكه معاني - ديدگاهها و احساسات و عواطف خود را به ديگران انتقال دهد ناچار است از يكسري نمادهايي در زندگي براي انتقال مفهوم و بيانات خاص خود استفاده كند و اين نمادها قراردادي بوده و به دو نوع كلامي و غير كلامي در زندگي تقسيم بندي مي شوند.
وي افزود: اين نهادها شامل؛ زبان (حركتهاي كلامي و غير كلامي)، خط، موسيقي، تمامي هنرهاي دستي، نقاشيف مجسمه سازي و ... ميباشند كه در واقع هدف از آن انتقال يك سري ارزشها، هنجارها،جهان بينيها و مفاهيم خاص به ديگران است.
وي گفت: مهمترين مسالهاي كه در حال حاضر نه تنها كشورمان بلكه تمامي كشورهاي جهان اسلامي كه با آن مواجه است بيشتر در لايه زيرين فرهنگ (بينش – تفكر و جهان بيني) ميباشد كه در طول دوران مختلف تاريخي و در گفتمانهاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي با دوگانگيهاي متفاوتي مانند توهش و تمدن، بربريت و آدميت، شرق و غرب و يا جهان اول و سوم كه در حال حاضر اين مساله دو گانگي در كشورهاي جهان سوم مطرح است روبرو بودهايم.
حبيب احمدلو اظهار كرد: جوانان كشور مخصوصا قشر دانشگاهي در حيطههاي علوم انساني، در جهان بيني انسان مدارانه علوم متفاوتي را مطالعه ميكنند و به درجههاي بالاتري هم ميرسند اما اين علوم در يك جهان بيني غربي ياد گرفته شده و حتي آن را در تك تك نظريههاي جامعه شناسي ميتوانيم ريشه يابي كنيم.
وي افزود: با وجود اين مشكلات بعد از انقلاب برنامههايي همچون وحدت حوزه و دانشگاه صورت گرفته و سعي شده كه مباحث علوم انساني براساس مباحث اسلامي مطرح شود اما اينكه تا چه حدي توانستهاند وارد بحثهاي آكادميك شده و آن را در سطوح علمي بيان كنند جاي سوال است.
وي با اشاره به اينكه هم اكنون مساله غرب زدگي و تهاجم فرهنگي در اشكال به شكلهاي مختلف مطرح مي باشند، تصريح كرد: اين تهاجم فرهنگي و شكل تهاجم يا شبيه بودن فرهنگي، نيازمند تفكر اساسي و نيز فراهم آوردن برنامه ريزيهاي مدون ميباشد.
كارشناس جامعه شناسي خاطر نشان ساخت: انسان براي انتقال بياناتش از نماد بهره جست و اين نماد ميتواند شكل ظاهري انسان باشد، در واقع انسان با شكل و ظاهر و با تغييراتي در ظاهر خويش با نوع لباس و انتخاب موسيقي اش، يك نوع بيان و مفهوم را به ديگران انتقال ميدهد.
وي گفت: بايد توجه داشت كه كساني كه از لباسهاي رپ استفاده ميكنند آيا واقعا رپ هستند در واقع اين اشخاص اين نمادها را به صورت يك تقليد كوركورانه گرفتهاند، بدون اينكه توجه داشته باشند كه پشت اين مساله يك جهان بيني و ارزش و طرز تفكري وجود دارد.
وي در ادامه اظهاراتش با بيان اينكه مسائل رونمايي حل شدني است اما تغيير زيربنا به سختي و به مرور زمان صورت ميگيرد، اظهار اميدواري كرد كه بتوانيم اين مسائل بنيادي و زيربنايي را كه در سطح تفكر جامعه ما رفته رفته رخنه ميكند را به طريق صحيحي حل كنيم.م/د
١١:٠٤ ١٧/١٢/١٣٨٤