دانشمند برجسته آمريكايي با تمجيد از پژوهشگران «رويان»:
محدود كردن سياسي همكاريهاي علمي بينالمللي مانعي در مسير پيشرفت علم است
دكتر جانيش، استاد برجسته زيستشناسي طي مقالهاي در مجله علمي «نيچر» با تمجيد از موفقيتهاي پژوهشگران ايراني در حوزه سلولهاي بنيادي، تحريمهاي اقتصادي و كارشكنيهاي آمريكا در دسترسي محققان كشورمان به تجهيزات علمي را از جمله موانع اصلي فراروي آنها خواند و اعمال چنين سياستهايي را عاملي بازدارنده در مسير پيشرفت علم در جهان ارزيابي كرد.
به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، رادلف جانيش كه از اعضاي بنيانگذار موسسه تحقيقاتي Whitehead و استاد بيولوژي موسسه فنآوري ماساچوست(MIT) است، شهريور گذشته ميهمان و سخنران مدعو هشتمين كنگره و جشنواره بينالمللي رويان بود كه از سوي پژوهشكده رويان جهاد دانشگاهي برگزار شد.
وي داراي صدها مقاله است كه تنها در سال 2007 تاكنون هشت مقاله در مجلات بسيار معتبري همچون «نيچر» و «سل» به چاپ رسانده و به تازگي موفق به تمايز سلولهاي فيبروبلاست پوستي موش به سلولهاي بنيادي جنيني شد.
بنابر اعلام پژوهشكده رويان، مجله نيوزويك در آخرين ارزيابي از دانشمندان جهان او را يكي از 10 دانشمند برتر جهان معرفي كرده است
دكتر رادلف جانيش(Rudolf Jaenisch) در مقاله خود كه با عنوان «يك دانشمند آمريكايي در تهران» در شماره 25 اكتبر مجله نيچر چاپ شده، مينويسد: «وقتي كه بليت هواپيما را تهيه كرده و كارهاي اداري سفر به ايران براي شركت در هشتمين كنگره بينالمللي رويان تمام كردم، توسط همكاران و آشنايانم به عملكرد عجولانه متهم شدم. آنها وقتي ديدند كه من جرات كردهام كه به ايران بروم دچار تعجب شدند؛ بسياري از دانشمندان آمريكايي دعوت خود به ايران را به جهت مسايل امنيتي رد كرده بودند.
به هر حال در طول اقامتم در ايران اشتياق و مهمان نوازي ديدم. ديگر غربيها مانند سارا برگا از دانشگاه اموري كه قبلا نيز در اين كنگره سخنراني كرده بود، به طور مشابه مورد لطف قرار گرفتند.
تنها تاسف من اين بود كه آمريكاييهاي بيشتري حضور نداشتند. بر خلاف نگرانيهاي همكارانم من از توريست شدن در يك شهر بزرگ آمريكا احساس امنيتي بيشتر داشتم. نه گدايي ديده شد و نه داد و بيداد آزار دهنده كه باعث آزار من شود و نيز كشور بسيار زيبا بود البته من نيز از مسايل حساسيت برانگيز سياسي دوري كرده و به موضوعات حساس مذهبي دقيق بودم.
كنفرانسهاي رويان در زمينه زيست شناسي توليدمثل توسط پژوهشكده رويان، يكي از پيشگامان پژوهش در دنياي اسلام برگزار ميشود.
كلمه «رويان» به معناي جنين در فارسي بوده و اين پژوهشكده تاكيد بسيار قوي بر تحقيقات زيست پزشكي توليدمثل و سلولهاي بنيادي جنيني انسان دارد. حكومت ايران اشتياق بسياري براي حمايت از دانش سلولهاي بنيادي دارد. محققان ميبايست بعضي قوانين اخلاق زيستي را رعايت كنند. شبيه سازي توليدمثلي انسان مجاز نيست.
در بخش ديگري از اين مقاله آمده است:«كنگره رويان بيش از 2000 شركت كننده و بيش از 80 سخنران را از ايران و سراسر دنيا جذب كرده اما فقط هفت سخنران از آمريكا بودند. جلسات علمي متفاوت از زنان و زايمان تا اپيدميولوژي و اخلاق پزشكي و البته سلولهاي بنيادي برگزار شد. نحوه و ابزار برگزاري عالي بود و بحث علمي در جلسات و نيز در راهروها بسيار زنده مينمود.
وقايع به انجام رسيده كه در كنفرانس مورد بحث قرار گرفت شامل گوسفند شبيه سازي شده، خصوصيات مولكولي پرتواني سلولها و كارهايي ديگر در زمينه پروتئوميكس (نقشه پروتئيني)، دوباره برنامهريزي سلولي و كارهايي روي سلولهاي بنيادي جنيني و بزرگسالي بود.
اين كنگره براي دانشمندان ايراني بسيار با اهميت است چون بهترين راه و براي بعضي تنها راه ملاقات با دانشمندان خارجي ميباشد.
مشكلات اصلي در علم در داخل كشور نيست بلكه در تبادل محققان و تجهيزات بين ايران و كشورهاي ديگر ميباشد.
همكاريهاي بينالمللي براي دانشمندان ايراني به خاطر موانع پشتيباني بيدليلي كه با آن روبهرو هستند بسيار سخت است. مشكلات اصلي علم در داخل كشور نيست بلكه رفتن انسانها به خارج و رد و بدل تجهيزات بين كشورهاي ديگر جهان و ايران است. اگر چه ايران محيط اداري و داخلي بازي داشته و محققان بودجه مطلوب دارند اين كشور نميتواند تجهيزاتي را كه محققان سلولهاي بنيادي دنيا هر روز استفاده ميكنند و حتي تصور كار بدون آنها را ندارند وارد كند. علت اين مساله غالبا تحريم اقتصادي است كه توسط كشورهايي براي ايران مانند آمريكا و اتحاديه اروپا قرار داده شده است كه تحت اين تحريم، صادرات بعضي تجهيزات تحقيقاتي به ايران كاملا ممنوع بوده و بعضي مجوز مخصوص نياز دارد.
من با يك دانشمند برخورد كردم كه به تازگي دوره فوق دكتري خود را در كانادا طي كرده و به ايران برگشته بود. او هم اكنون مدير گروهي است كه درباره نقشه پروتئيني سلولهاي بنيادي تحقيق ميكنند؛ آنها ساختارهاي كريستالي را حل كرده و حاصل اين پژوهش را در مجلات بينالمللي به چاپ رساندهاند، ولي آنان به دستگاه «مس اسپكترومتر» كه اولين دستگاه هر آزمايشگاه استاندارد نقشه پروتئيني است دسترسي ندارند.
كمبود تجهيزات بدين معني است كه آنها مجبورند با آزمايشگاههاي ديگر كار كنند. هر وقت پروتئيني بوجود ميآورند آن را براي تجزيه به آلمان ميفرستند. اين محدوديت نيز به خاطر تجهيزات است كه چون قسمتي از اين تجهيزات در آمريكا تهيه ميشود و آمريكا ايران را تحريم كرده است، صادرات اين تجهيزات به ايران ممنوع است.
تاخيرها و موانع هميشه بر سر راه پژوهش پديد ميآيند و اين در همه جاي دنيا اتفاق ميافتد اما پژوهشگران در ايران با موانع اضافي كه توسط سياست تحميل ميشود روبهرو هستند. بيولوژيستهاي سلولي حتي از داشتن دستگاهي كه سلولها را بر اساس ماركر سطحي جدا ميكند محرومند چون اين دستگاه در آمريكا توليد ميشود و امكان وارد كردن آن توسط ايران نيست. آنها به اين علت نميتوانند بسياري از آزمايشها را كه در جهان معمولي است انجام دهند و مجبورند در اينگونه موارد روي همكاران از كشورهاي ديگر حساب كنند. حتي در صورتي كه تجهيزات نيز تهيه شود باز هم مشكلات پشتيباني آنها ايرانيان را از انجام آزمايشات باز ميدارد.
به نظر من اين محدوديتها مطلوب هيچكس نيست. خود دانشمندان جهان نيز وضعيت را بدتر ميكنند كه در اثر اطلاعات غلط داده شده فكر ميكنند كه با آمدن به ايران خود را در معرض خطر قرار ميدهند.
نگرانيهاي بيمورد درباره سفر به ايران علاوه بر ايجاد محدوديتهاي سياسي باعث يكسري محدوديتهاي علمي نيز ميشود البته دانشمدان ايراني اين نگرانيها را درباره سفر به خارج ندارند. بارها دانشجويان دختر و پسر درباره به دست آوردن موقعيتي در يك آزمايشگاه در آمريكا، از من راهنمايي ميخواستند. مسوولان علمي اگر چه درباره فرار مغزها نگران هستند اما مشتاقانه و با كمال ميل از موقعيتهاي آموزشي دانشجويان خود حمايت ميكنند؛ حتي اگر براي انجام يك پروژه با فقدان امكانات و وسايل مواجه شوند ترجيح ميدهند كه يك دانشجو و نه فقط نمونههاي آزمايشگاهي به يك آزمايشگاه در خارج از كشور فرستاده شود.
برداشت من اين است كه دانشجويان و پست دكترهاي ايراني كه بتوانند موقعيتي تحصيلي در يكي از مراكز خارج از كشور پيدا كنند حتي ميتوانند روي كمكهاي دولتي براي هزينههاي خود حساب كنند.
آزمايشگاههاي سلولهاي بنيادي در اروپا و استراليا آمادگي همكاري و تبادل اطلاعات با دانشمندان ايراني را دارند اما موقعيتهاي محدودي در اين زمينه در رابطه با مراكز آمريكايي وجود دارد. يك مانع بزرگ در اين راه مراحل سخت گرفتن ويزاي دانشجويي براي آمريكاست. براي اين كار يك محقق ايراني ابتدا بايد به يك كشور سوم مثل تركيه رفته و در آنجا ترتيب يك مصاحبه با كنسولگري آمريكا را بدهد. در حالي كه حتي بعد از صرف زمان پول و اين زحمت، نميتواند مطمئن باشد كه حتما ويزا را دريافت ميكند از نظر من بسياري از ايرانيها حتي نميتوانند براي كسب اجازه تحصيل در ايالات متحده اقدام كنند.
به نظر ميرسد كه تفاوتهاي واضحي بين دو كشور ايران و آمريكا وجود دارد، اما در محيط آزمايشگاه و وقتي ديدگاههاي علمي مطرح ميشوند اين تفاوتها كمرنگ ميشود.
گذشته از اين، نگرشها و سياستهايي كه تحقيقات و همكاريهاي علمي را تحت شعاع قرار ميدهند، نه تنها روي پيشرفت علم بلكه روي روابط بينالمللي هم تاثير منفي دارند. وقتي كه ما قادر به تبادل افكار نيستيم، تعصب و عدم تحمل نسبت به يكديگر را رشد ميدهيم و اين چيزي است كه علم ميتواند آنرا بر طرف كند.»ح/الف
١٤:٣٧ ٠١/١١/١٣٨٦