تمرکزِ موجود در بخش تعليم و تربيت باعث اختلال در فرآيندهاي تربيتي شده است
مدير گروه پژوهشي علوم اجتماعي جهاددانشگاهي مشهد: تمرکزِ بوجودآمده در بخش تعليم و تربيت باعث اختلال در فرآيندهاي تربيتي شده است.
به گزارش روابط عمومي جهاددانشگاهي واحد مشهد، دکتر غلامرضا صديق اورعي مدير گروه پژوهشي علوم اجتماعي جهاددانشگاهي مشهد، گفت: اکنون مشکلي اساسي در بخش تعليم و تربيت در ايران را شاهد هستيم که در خانوادهها، مدارس، اجتماع، مساجد، محلات، کارگاهها و ... اتفاق افتاده است و آن چند مولفه دارد و در آن ميان مسئله «تمرکز» از اهميت بيشتري برخوردار است. تمرکزِ بوجودآمده در بخش آموزشي باعث حجم زياد آموختهها و اختلال در فرآيندهاي تاثيرگذاري و تربيتي شده است.
عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي، اظهار داشت: در هر جامعهاي هنجارهايي براي افراد تعريف ميشود که به مرور زمان کارکرد خود را از دست ميدهد چراکه اين هنجارها و کارکردهاي آن متناسب با يک سري مفروضات است.
دکتر صديق اورعي، افزود: در گذشته و در خانوادههاي قديمي، هنجارهاي مربوط به رابطه بين والدين و فرزندان تا سالهاي متوالي کارکرد داشت. اما هنجارهاي فوق در جامعه فعلي، شايد در سنين پايينتر تا حدي کارايي داشته باشد اما پس از آن ديگر کارآمد نيست و ايجاد اختلال ميکند.
وي خاطرنشان کرد: هفتاد سال قبل حدود به 90درصد خانوادههاي ايراني يا بصورت عشايري و کوچرو زندگي ميکردند و يا در روستاها اقامت داشتند و کشاورزي ميکردند، ولو اينکه صاحب زمين نبودند و رعيت به شمار ميآمدند. در اين خانوادهها به دليل مرگ و مير نوزادان و کودکان، به لحاظ طبيعي 3 سال فاصله سني بين فرزندان وجود داشت به عبارتي هر خانواده به طور متوسط هر سهسال، يک بچه به دنيا ميآورد. فرضا در خانوادهاي با شش فرزند و در اختيارداشتن حداقل يک هکتار زمين، تنوعي را که فرزندان به لحاظ بازي در طبيعت، تغييرشکل و حوادث طبيعي تجربه ميکردند، گسترده بود. فرزندان شغل پدر را ادامه ميدادند و فشارهاي اجتماعي ناچيز بود.
در آن زمان ميزان تراکم بسيار پايين، امکانات متنوع و متغير و در کنار آن تذکرات تربيتي نيز در حداقل بود؛ در شهرها نيز مشابه همان وضعيت، کودکان رشد مييافتند، اگر مدرسه هم بوده درصد کمي به مدرسه ميرفتند و جمعيت کلاسها کم بوده است. بچهها گهگاه براي شاگردي و آموختن پيشهاي مناسب به کارگاههاي مختلف ميرفتند در آنجا مزد يا حقوقي در کار نبود و فرد تنها با قرارگرفتن در آن فضا و همراهي استاد مطالبي را فرا ميگرفت؛ شاگرد ثمره مالي نداشت و استاد نيز براي او وقتي صرف نميکرد. بنابراين، آموزش بهگونه تدريجي و ناخودآگاه فراگرفته ميشد.
دکتر صديق اورعي به زندگي کنوني و هنجارهاي تعليمي و تربيتي فراوان در جامعه اشاره کرد و گفت: اکنون کودک در آپارتماني 75 متري با هزاران هنجار انضباطي پرورش مييابد. پس از آن به مدرسه ميرود و در اتاقي با جمعيت زياد خواندن و نوشتن ميآموزد. روانشناسان معتقدند که براي کودک بايد اول يک هنجار گذاشته شود، وقتي فشار آن کاسته شد و در او نهادينه شد، هنجار دوم و به همان ترتيب هنجارهاي بعدي به تدريج در او نهادينه شود، اما براي زندگي در جامعه کنوني بايد هنجارهاي مختلف رعايت شود پس محيط به ما اين اجازه را نميدهد که اينچنين رفتار کنيم. لذا فراوان امر و نهي ميکنيم و انتظار داريم فورا تغييرات رخ دهد، گاه به اجبار نيز متوسل ميشويم. اينها همه زمينهساز اختلالات رواني و تربيتي و ايجاد ناسازگاري است.
دکتر صديق اورعي، تاکيد کرد: در اين بين بچههايي که به يادگيري تن ميدهند کلاسهاي مختلف بر او تحميل ميشود. از نظر والدين بينهايت موضوع براي يادگيري وجود دارد پس بهتر است استعداد او هدر نرود. در صورتي که بچه در سنين مختلف تواناييهاي خاص دارد. مقابله با اوقات فراغت و تلاش براي غنيکردن آن که مبادا بچه فارغ بماند نيز از همين دست است. رفتن به کلاسهاي متفاوت و فراوان در ايام فراغت، رفتهرفته به شأن و مسابقه مبدل ميشود.
آموزشهاي رسمي براي پيشهوري توسط آموزش و پرورش و نظام کار و دانش تبليغ ميشود. معادلات از بين ميرود، هجوم تبليغاتي جامعه و فشارهاي رفتاري و کنشي انگيزه دانشآموز را تحت تاثير قرار ميدهد. جامعه وارد فاز اقتصادي شده و همه چيز را با چشم «پول» ميبيند و چون احترام را به پول چسبانده، ناخودآگاه احترام از معلم دريغ ميشود، پس درخواست حقوق بيشتر ميکند و در اين بين تعليم و تربيت به فراموشي سپرده ميشود.
دکتر صديق اورعي به ذکر مطلبي از يکي از پيشکسوتان حيطه تعليم و تربيت اشاره کرد و گفت: «استاد فاني» از معلمان پيشکسوت روزي يادآور شد "در مدرسهاي که بيش از 200 شاگرد موجود باشد تربيت وجود نخواهد داشت مدرسه بايد تنها در يک سطح آموزشي فعاليت کند تا همه بچهها در يک سطح باشند در غير اينصورت آموزشهاي نابهنگام پديد ميآيد" . اگر معلم فقط تدريس داشته باشد، ايجاد تمرکز ممکن است بچه را حتي از مدرسه فراري دهد. تشويق، تنبيه، بازي، آموزش و ... در کنار هم باعث تعليم و تربيت خواهد شد.ح/الف
١٢:٠٣ ٢٧/٠٢/١٣٨٨