١٢:٠٩ ٠٣/٠٩/١٤٠٣
اشتغال
رییس موسسه کار و تامین اجتماعی:
اجراکردن سیاست‌های اشتغال نیازمند تفکر راهبردی است

رییس موسسه کار و تامین اجتماعی گفت:اشتغال و کارآفرینی از مقولات و معضلات راهبردی است که نیازمند سازمان‌هایی با تفکر مدیریت راهبردی است.
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد مشهد، دکتر محمدرضا سپهری در پنجمین گردهمایی اشتغال جهاددانشگاهی در سخنانی با عنوان "سیاست‌های اشتغال و مدیریت راهبردی" گفت:بحث اشتغال و رابطه‌اش با کارآفرینی و توسعة ملی نیازمند نگرش و تفکر نوین است. اگر ما روند تکاملی دانش مدیریت را بعد از جنگ جهانی دوم (1945) نگاه کنیم، در مدیریت 4 دوره را مشاهده می‌کنیم. در دورة اول (1955 – 1945) که سازمانهای بزرگ پدید آمدند، لزوماً به این مفهوم نیست که اعضای آن زیاد است (سازمانهای بزرگ ویژگی‌هایی دارند که در آن امکان ارتباط چهره‌به‌چهره برای مدیریت و کارکنان فراهم نیست). در این دوره حواس مدیران بیشتر معطوف به داخل سازمان بود یعنی منابع و تقاضاها زیاد بود. مدیریت بیشتر به عوامل داخلی تکیه می‌کرد و دنبال این بود که چگونه هدف‌گذاری کند و پول را توزیع کند و درنهایت خدمتی یا تولیدی را داشته باشد و نظارت و کنترل کند.
وی افزود: در دورة دوم، آرام‌آرام روندها پیش‌بینی می‌شود، یعنی با یک حرکت خطی نیازها و تقاضاها بررسی می‌شود، به این مفهوم که رشد اقتصادی سریع‌تر می‌شود، مدیریت از مقولة بنگاه‌ها وارد بحث دولت‌ها می‌شود. در این دوره، رشد تقاضا و برنامه‌ریزی خطی در مدیریت مطرح می‌شود. اما در دورة سوم بازارها کم‌کم اشباع می‌شوند، رقابت معنا پیدا می‌کند و مدیران برای خارج‌کردن رقبا، مجبور می‌شوند پژوهش کنند تا با کیفیت بهتر و هزینة کمتر رقیب را از میدان به‌در کنند. در این دوره علم ارزش پیدا کرده و دانشگاه‌ها اهمیت پیدا می‌کنند، وقتی دانشگاهها مورد خطاب واقع شوند، پیوند دانشگاه‌ها و صنعت مطرح می‌شود که در این هنگام مباحثی همچون بازاریابی، خدمات پس از فروش، تبلیغات و بازرگانی به مفهوم جدید مطرح می‌شوند.
دکتر سپهری، اظهار داشت:در دورة چهارم، اهداف بلندمدت و متنوع مطرح می‌شود، با مدلهای ساده کمی و خطی نمی‌شود روند تحولات را تعقیب کرد، یعنی این نوع برنامه‌ریزی دیگر جوابگو نیست. در این دوره،  برنامه‌ریزی خطی جای خود را به مدل‌های جدید می‌دهد که از آن مدل‌های جدید به «مدلهای راهبردی» یاد می‌شود، این مدل‌ها با تأکید بر روی محیط بیرونی سازمانی تفکری  به‌نام "نگرش راهبردی و استراتژیک" مطرح می‌سازند که فراتر از برنامه‌ریزی خطی برای مدیریت است.
در بحث شناخت راهبردی، محیط داخلی و محیط بیرونی سازمان بررسی می‌شود. مدیرانی که نتوانند خود را با تحولات محیطی بیرونی تطبیق دهند، عقب می‌مانند و قادر به رقابت نخواهند بود. لذا در این مرحله شناخت پیچیده‌تر شده و نیاز به یک برنامه‌ریزی احساس می‌شود که اهدافش، جامع، سازگار و ممکن باشد.
رییس موسسه کار و تامین اجتماعی، افزود: اشتغال و کارآفرینی از مقولات و معضلات راهبردی است، لذا نیازمند سازمان‌هایی با تفکر مدیریت راهبردی است.
دکتر سپهری، ضمن تعریف راهبرد، مدیران  راهبردی را مدیرانی ساختارشکن عنوان کرد و گفت: راهبرد یک راه کلی است که موجب تغییرات ساختاری و رفتاری می‌شود. مدیران راهبردی، مدیرانی ساختارشکن، صبور و امیدوار به آینده با نگرش مثبت هستند.
وی تاکید کرد: اگر بخواهیم رفتارها و ساختارها را تغییر دهیم، نیازمند یک تفکر راهبردی برای اشتغال هستیم و جامعة ما اکنون از این مهم رنج می‌برد، یعنی مدیریت در سازمان‌های ما در دوران اول تا سوم به‌سر می‌برد و نه در دوران تفکر راهبردی. لذا می‌بینیم که برای حل معضل اشتغال نیاز به تفکری است که آن را اولاً به‌صورت یک معضل راهبردی درک کند و ثانیاً احساس کند سازمان‌هایی که می‌خواهند برای اشتغال کار کنند باید تفکر و نگرش راهبردی داشته باشند و مدیران‌شان نیز مدیرانی باشند که مدیران راهبردی هستند.
وی اظهار داشت: برای داشتن یک دیدگاه و تفکر راهبردی به اشتغال و تشریح وضعیت موجود در این خصوص باید ابتدا تحولات جهانی را درک کنیم، دنیا به‌سرعت درحال تحول است و منتظر حرکت لاک‌پشتی ما نمی‌ماند،  ما اگر بخواهیم سهمی در اقتصاد جهانی داشته‌باشیم یعنی اگر بخواهیم تعاملی با محیط‌مان داشته‌باشیم، قطعاً باید سهمی در بازارهای جهانی و اقتصاد جهان داشته‌باشیم که نیازمند استفاده از مدیریت راهبردی است.
رییس موسسه کار و تامین اجتماعی، مدیریت راهبردی را باعث از بین رفتن فاصله بین تئوری و عمل، عنوان کرد وگفت: مدیریت راهبردی و کارآفرین، مدیریتی است که نقاط قوت و ضعف خودش را احساس کند و علاوه بر اشراف به مسائل داخلی سازمان، به مسائل بیرونی آن نیز اهمیت فوق‌العاده ‌دهد.
وی با تاکید بر ایجاد تحول در فضای کسب و کار کشور، خاطرنشان ساخت: اکنون فضای کسب‌وکار در کشور، نیازمند ثبات اقتصادی و اجتماعی است. مطابق با آخرین گزارش بانک جهانی، ایران بین 148 کشور جهان در خصوص دارا بودن فضای کسب‌وکار، جزء رده‌های آخر است. باید جایگاه خودمان را در فعالیت‌های کسب‌وکار در دنیا بشناسیم و مؤلفه‌هایی که بر این فضا تاثیر دارد را شناسایی کنیم.
وی به عوامل مؤثر در فضای کسب‌وکار اشاره کرد و گفت: گستردگی کارایی بازارهای مالی، محیط اقتصاد کلان جامعه، میزان بازبودن اقتصاد، اندازة دولت، زیربناهای فیزیکی، انعطاف‌پذیری بازار، کار و نیروی کار، تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات، مباحث تکنولوژی، محیط سیاسی ـ اجتماعی، بحث رقابت انحصار و فرهنگ‌سازی و تغییر در نگرش‌ها و .. از عوامل مؤثر در فضای کسب وکار است . اگر می‌خواهیم اقتصاد و فضای کسب‌وکار را اصلاح کنیم، باید با چنین تفکری به مسئله نگاه کنیم.
وی، به تقسیم سیاست‌های اشتغال در 4 گروه عمده اشاره کرد و گفت: سیاست‌های اقتصادی محرک رشد، سیاست‌های فعال بازارکار، سیاست‌های انفعالی بازار کار و نیز سیاست‌های تنظیمی بازار کار از سیاست‌های اشتغال است. در تمام دنیا سیاست‌های اشتغال از این 4 دسته خارج نیستند.
وی گفت: از سیاست‌های تنظیمی بازارکار می‌توان به صیانت از نیروی کار و حفظ اشتغال، قوانین و مقررات کار (شرایط کار، فرد، بازنشستگی، برنامه‌ریزی منابع انسانی، هماهنگی در سیاست‌های اشتغال) اشاره کرد. دستة دوم سیاست‌های فعال بازارکار هستند که در آن مباحثی در رابطه با کارآفرینی و آموزش و مشاوره مطرح می‌شود. آموزش‌های فنی ـ حرفه‌ای مباحث بازآموزی، کارورزی، خدمات مشاوره‌ای، نیازسنجی، آموزشی، بحث توسعة بنگاه‌های کوچک، متوسط، تسهیلات بنگاه‌های اقتصادی، اعطای تسهیلات به آنها و حمایت از کارآفرینان، از این دست سیاست‌ها است که در کشور ما نیز مثل خیلی از کشورها تعقیب می‌شود.
اما دستة دوم، سیاست‌های محرک رشد هستند. در دنیا برای رشد اقتصادی باید سرمایه‌گذاری شود که برای آن نیز نیازمند پس‌انداز هستیم. برای رشد سرمایه‌گذاری، رشد تقاضا، مصرف داخلی و هدف‌گذاری، تجارت خارجی و افزایش تولید ملی ضروری است که نیازمند توجه به مبحث علم و فناوری است. در اقتصادهای دنیا، سیاست‌های محرک رشد از سیاست‌های اساسی و تشکیل سرمایه‌گذاری در اقتصاد جهانی است.
وی به ضرورت مدیریت راهبردی و برنامه‌ریزی راهبردی برای اشتغال در کشور اشاره کرد و گفت: برای مدیریت راهبردی احتیاج به شناخت راهبردی(شناخت محیط داخلی و محیط خارجی)، برنامه‌ریزی راهبردی برای اشتغال، تدوین و اجرای برنامة راهبردی وکنترل و نظارت در اجرا با توجه به شاخص‌های ارزیابی مشخص است.
سپهری، همچنین مدیریت را یک فناوری و تکنولوژی عنوان کرد و گفت: تکنولوژی مدیریت 4 بعد دارد ( فناوری مدیریت، نرم‌افزار، سخت‌افزار، نیروی انسانی و مدیران) یعنی تکنولوژی مدیریت از این 4 موضوع خارج نیست.
وی به ضرورت توجه رؤسای شعب واحدهای سازمان همیاری، به مباحث "نرم‌افزاری" اشتغال تاکید کرد و گفت: معمولا در جامعه‌، به اشتغال بیشتر از دید سخت‌افزاری نگاه می‌شود، درصورتی‌که ما برای آن دگرگونی ساختاری و رفتاری که باید در جامعه ایجاد کنیم، نیازمند این هستیم که تفکر نرم‌افزاری را در کشورمان تغییر دهیم.
وی گفت: اشتغال یک معضل راهبردی است و معضل راهبردی نیز معضلی است که فراروی نظام جمهوری اسلامی است و حیات و بقای نظام را به مخاطره می‌افکند.
سپهری، اظهار داشت: مشکلات، تهدیدهای مختلف اجتماعی را ایجاد می‌کند و می‌تواند جامعه را با مشکل جدی روبرو سازد. لذا اشتغال از دسته معضلات راهبردی است و حیات و بقای نظام به آن متصل می‌باشد.
رییس موسسه کار و تامین اجتماعی، افزود: وقتی این معضل را به‌عنوان یک معضل راهبردی درک کنیم، نیازمند مطالعات راهبردی خواهیم بود.
مدیریت راهبردی متکامل‌ترین شیوة مدیریتی است که برای بالنده‌شدن یک نظام در ارتباط با محیط شکل می‌گیرد (یعنی تصوراتی که یک مدیر راهبردی دارد و سعی می‌کند تا سازگار با محیط حرکت کند، نظام‌مند حرکت کند، پایداری و استحکام آن نظام را با اهمیت بداند و سعی کند مدیریتش را با فرهنگ محیط، نگرش محیط و جهان‌بینی جامعه وفق دهد و این امر تدریجی، زمان‌بر و پیچیده است. اما در این مدیریت راهبردی ما ارکان تحولی داریم، تحولی که دارای 2 رکن فرهنگی و ساختاری است.
مردم ما به‌لحاظ درآمدهای نفتی نیاز به کار را آنچنان احساس نمی‌کردند لذا ما در تحول مدیریت راهبردی نیازمند یک تحول فرهنگی و ساختاری هستیم که این تحول مدیریت باید به این دو رکن توجه کند.
سپهری، خاطرنشان کرد: رکن فرهنگی دربرگیرندة باورها، ارزش‌ها، نگاه‌های مدیریتی به دولت، توسعه، مردم، قانون، عزت، رفاه، رشد و تعالی و..است که باید در آموزش‌های مدیریتی وجود داشته ‌باشد تا به‌درستی حرکت کند تا این نگاه‌ها را عوض کند، اگر نتوانیم در امر اشتغال کشور نگاه‌های جامعه و مدیران‌ را عوض کنیم، تفکری که باید نسبت به اشتغال باشد را که یک تفکر و استراتژی یکپارچه و متحد است را نمی‌توانیم شکل دهیم. همچنین استراتژی را که  در ارتباط با اشتغال باید شکل بگیرد، یک استراتژی و طرحی جامع متحد و یکپارچه است.
وی به ضرورت تجهیز مدیران به فرایند مدیریت راهبردی تاکید کرد و گفت: شناخت راهبردی، برنامه‌ریزی راهبردی،  تدوین و اجرای برنامه و کنترل و نظارت راهبردی، از ملزومات مدیریت راهبردی است.
در شناخت راهبردی باید روندهای گذشته، حال و آینده ترسیم شود. تحولات جمعیتی، تحولات دانشگاه‌ها، بالارفتن نرخ فارغ‌التحصیلی زنان از دانشگاه‌ها یا افزایش نرخ مشارکت زنان در اقتصاد، تغییرات اشتغال جامعه که گاه برخی مشاغل در طول یک سال ازبین می‌روند و مشاغل جدید ایجاد می‌شوند و نمی‌توان با ابزار 10 سال گذشته آنها را سنجید؛ پس در شناخت راهبردی باید عوامل محیطی را از بعد داخلی و خارجی بشناسیم.
وی، مرحلة بعد از شناخت را مرحلة برنامه‌ریزی راهبردی برای اشتغال عنوان کرد و گفت: برنامه‌ریزی راهبردی برای اشتغال نیازمند اصول و مبانی است؛ باید دگرگونی‌های اساسی در ساختارها و رفتارهای نظام ایجاد شود، ارزش‌گذاری به تولید ثروت درجامعه که اصل 44 قانون اساسی یعنی تغییر در همین تفکر (که تولید ثروت در جامعه و سرمایه‌گذاری در تولید محترم شمرده شود) در چشم‌انداز سال 1404 ، ایران باید بین 25 کشور آسیای جنوب غربی به‌لحاظ علمی، تکنولوژی، اقتصادی و فناوری اول باشد. اگر وسیله این حرکت به سمت جلو یک کشتی باشد، دولت سکان‌دار و مردم پاروزن آن هستند. اما موتور محرکة این کشتی، کارآفرینان هستند. هرگاه دولت وظیفة خود را از سکان‌داری به پاروزنی تبدیل کند، اشتباه کرده است. در تفکر راهبردی دولت نباید پاروزنی کند یا تصدی‌گری کند، باید قطب‌نما را در دست بگیرد و جهت حرکت را مشخص کند تا در کمترین زمان، کوتاه‌ترین راه را طی کنند. اگر اینگونه رفتار نکنیم، تفکرمان یک تفکر راهبردی نیست، لذا می‌بینیم در فرمان مقام معظم رهبری اصل 44 جایگاه ویژه پیدا می‌کند که اقتصاد باید 80 درصدش غیردولتی شود تا رقابت مفهوم خود را پیدا کند.
وی گفت: در  برنامه‌ریزی راهبردی ما به‌دنبال این هستیم که ساختارها و رفتارهای نظام را برای ایجاد اشتغال، کارآفرینی، راه‌اندازی تولید ملی و افزایش سطح رفاه در جامعه تغییر دهیم. لذا این برنامه‌ریزی که مدیران راهبردی می‌کنند، باید منطبق با چنین مبانی و شناخت و چشم‌انداز شکل بگیرد.
برنامة راهبردی که تدوین می‌شود، باید همه بر آن اجماع داشته ‌باشند تا بتوان آن را عملیاتی کرد.
سپهری، به عناصر مدیریت راهبردی اشاره کرد و گفت: پس از تعریف رسالت، اهداف و راهبردها، باید استراتژیست‌ها نوعی از نظام را برای کنترل و نظارت بر آن طراحی کنند. جوهر مدیریت راهبردی،  برنامه‌ریزی است، جوهر برنامه‌ریزی هدف‌گذاری و جوهر هدف‌گذاری، شناخت است. یعنی اگر شناخت‌ به درستی صورت نگیرد، نمی‌توان هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی مناسبی را انجام داد و به تناسب، مدیریت راهبردی داشت. این یک سیستم درهم‌تنیده‌ است اگر تجزیه و تحلیل‌ صحیحی در مرحلة اول (شناخت راهبردی) صورت نگیرد، یعنی مبانی ارزش جامعه  شناخته نشود و تنها از الگوهای غربی استفاده شود و آنها نیز بومی نشود، ساختارهای تقلیدی را  خواهیم‌داشت که در عمل، پاسخگو نخواهد بود.
وی به اهداف برنامه‌ریزی راهبردی اشاره کرد و گفت: هدف باید شاخص‌پذیر و سازگار با ارزش‌های جامعه ‌باشد. هدف‌ها باید روشن و صریح و اولویت‌بندی ‌شده باشند. قابلیت دستیابی داشته‌ باشند و مبتنی بر شناخت داخلی و محیطی باشند، باید قابلیت طبقه‌بندی داشته ‌باشد و زمان‌دار باشد. در برنامه‌ریزی راهبردی اهدافی که طراحی می‌شود، باید دارای این ویژگی‌ها باشد.
وی راهبرد را پلی میان تهدیدها و فرصت‌های محیطی و نقاط قوت و ضعف داخلی عنوان کرد و گفت: راهبرد از همة امکانات و تهدیدات محیطی بهره‌مند می‌شود تا بتواند بر تهدیدات غلبه کند، به تعبیر دیگر راهبرد، مرتفع‌کردن تهدیدهای محیطی به‌وسیلة نقاط قوت درونی و بیرونی است. راهبردها در واقع راهکارهای اصلی هستند که منجر به تغییر ساختار و رفتار می‌شوند.
وی توسعه را تغییر رفتار، عنوان کرد و گفت: توسعه به ساختمان‌های آسمان‌خراش، ماشین و کارخانه نیست. کشورهایی توسعه‌یافته‌ هستند که انسان‌های با رفتارهای توسعه‌یافته دارند و نیز کشورهایی توسعه‌یافته هستند که مدیران توسعه‌یافته دارند. آموزش نیز برای تغییر رفتار است و تفکر راهبردی دگرگونی ساختارها برای تغییر رفتار است. ایجاد تفکر کارآفرینی در جوانان نیز از این طریق است. تغییر در رفتار مدیران، تغییر در نگرش آنها را می‌طلبد که به اشتغال به‌عنوان یک موضوع راهبردی و معضل راهبردی بیاندیشند.
وی ایجاد تغییرات راهبردی را در 3 حوزه عنوان کرد و گفت: حوزة منابع شامل امکانات مادی، فیزیکی، حمایت‌های مادی و معنوی؛ حوزة تشکیلات شامل قوانین و مقررات، ساختارها، رویه‌های سازماندهی؛ و حوزة راهبردی شامل عزل‌ونصب، تشویق، تنبیه، نظارت وکنترل است.
وی تفکر راهبردی را در اشتغال ضروری دانست و گفت:  توانایی ایجاد یک چشم‌انداز و ایجاد انگیزه در دیگران برای اجراکردن سیاست‌های اشتغال و برنامه‌های عملیاتی با در نظرگرفتن عوامل محیطی ، نیازمند تفکر راهبردی است.ح/الف

١١:١٣ ٢٧/٠٣/١٣٨٧
عناوين اصلي
معرفي جهاد دانشگاهي
تشکيلات جهاد دانشگاهي
اخبار جهاد دانشگاهي
انتشارات
اعضاء
نام کاربر
رمز عبور
نظر خواهي
کدامیک از فعالیت های جهاددانشگاهی در پیشبرد توسعه همه جانبه کشور موثرتر می باشند؟
تمامي حقوق متعلق به جهاد دانشگاهي مي باشد