١٧:٤٥ ٠١/٠٩/١٤٠٣
گزارش
سلول هاي بنيادي همچنان معجزه مي كنند؛
درمان نوين بيماري هاي قلبي

وقتي در ايران صحبت از سلولهاي بنيادي طي چند سال گذشته جدي شد ، توجه محافل علمي کشور به تحولات عظيم ناشي از پيوند سلولهاي بنيادي در درمان بيماري هاي قلبي معطوف شد.
در واقع سلولهاي بنيادي (Stem cell) توانستند دنياي تازه اي را به روي بيماران دچار سکته و نارسايي قلبي بگشايند.
سلولهاي جدا شده از سلولهاي مغز استخوان به شيوه آنژيوپلاستي يا جراحي ، داخل عضله آسيب ديده قلب تزريق مي شوند و موجبات ترميم عضله قلب را فراهم مي آورند. حال به بهانه برگزاري سمپوزيوم يک روزه اي که با همکاري پژوهشکده رويان طي هفته گذشته برگزار شد ، گذر دوباره اي بر سير مطالعات صورت گرفته بر پيوند سلولهاي بنيادي به منظور درمان نارسايي

بتازگي در مطالعه اي که با همکاري پژوهشکده رويان و مرکز قلب تهران صورت گرفته است در بيماراني که نيازمند عمل قلب باز بودند و از سکته شان هنوز بيش از 3 ماه نگذشته بود ، از سلولهاي بنيادي گرفته شده از مغز استخوان خودشان براي بهبود عملکرد بافت آسيب ديده قلب استفاده شد. 27 بيمار با رضايت خودشان در اين مطالعه شرکت کردند. بدين صورت که 18 بيمار دريافت کننده سلول هاي بنيادي با 9 بيمار گروه کنترل يعني افرادي که تنها عمل قلب باز شدند و سلول بنيادي دريافت نکردند ، مقايسه شدند. خوشبختانه چون اين سلولها از مغز استخوان خود شخص گرفته مي شود و به قلب خود شخص پيوند مي خورد از نظر اخلاق زيستي مشکلي به آن گرفته نمي شود. براي بررسي دقيق عملکرد قلب پيش از عمل ، 3 و 6 ماه پس از عمل آزمايش هايي نظير اکوکارديوگرافي ، استرس اکو و اسکن تاليم انجام و نتايج آنها با هم مقايسه شد.

هاي قلبي خواهيم داشت.
بيماري هاي قلبي - عروقي بخصوص بيماري عروق کرونر از عوامل اصلي مرگ و مير در سراسر دنياست. ميزان مرگ و مير سالانه ناشي از بيماري هاي قلبي - عروقي 14.3 ميليون نفر است که 70 درصد اين تعداد به کشورهاي در حال توسعه مربوط است. در امريکا شيوع بيماري عروق کرونر 6.9 درصد و انفارکتوس حادميوکارد (سکته قلبي) 3.5درصد گزارش شده است.
در مطالعه اي که توسط محققان ايراني (دکتر صراف زادگان و همکاران) در جمعيت شهر اصفهان صورت گرفته شيوع بيماري عروق کرونر (Symptomatic) 9.3 درصد گزارش شده است.
در طرح MONICA که به وسيله سازمان بهداشت جهاني (WHO) رهبري مي شود بررسي ميزان بيماري قلبي - عروقي در ميان 37 جامعه در 21 کشور از 4 قاره جهان طي 10 سال نشان داد که ميانگين نرخ سالانه بيماري هاي عروقي در اين جوامع 573 ميليون و يکصد هزار نفر است.

سلولهاي بنيادي و جبران بافت هاي مرده قلب

عملکرد ناقص بطن ، دومين عارضه شايع پس از انفارکتوس ميوکارد است. در مراحل شديد اين بيماري عملکرد انقباضي عضله قلب در ناحيه دچار سکته از ميان مي رود و به دنبال آن در ناحيه اي که دچار سکته نشده نيز تغيير شکل صورت مي گيرد که منجر به بدتر شدن عملکرد بطن مي شود و تمام اين وقايع منجر به پيشرفت بيماري و مرگ و مير ناشي از آن مي شود. در حالت عادي ، بطن چپ عهده دار پمپ کردن خون به تمامي بدن است و در صورت نقص در عملکرد اين قسمت بسيار مهم ، پمپاژ خون دچار اختلال و خونرساني به اعضا مختل گرديده اعضاي بدن دچار کم خوني و عملکرد ضعيف مي شوند.
از طرف ديگر به علت قوت کم قلب در پمپاژ ، خون برگشتي از ريه که داراي اکسيژن است براي پخش شدن در بدن به بطن چپ آمده ، در ورودي قلب تجمع مي يابد و به تدريج به درون عروق ريه برمي گردد که همين منشاء مسائل مختلف از جمله تنگي نفس شديد و ادم ريه مي شود. استفاده از داروهاي قوي کننده قلب نيز تنها روي قطعه سالم قلب موثر است و متاسفانه هيچ اثري در بازگشت قسمتهاي از ميان رفته ندارد. مطالعات صورت گرفته در 9 کشور نشان مي دهد که 80 درصد از بيماراني که فوت مي کنند و 59 درصد از بيماراني که دچار عوارض پس از انفارکتوس ميوکارد مي شوند دچار عارضه قلبي (HF) يا عملکرد ناقص سيتوليک بطن چپ (LVSD) بوده اند و اصولا حتي اگر بيمار فوت نکند به علت نارسايي قلبي بسياري از فعاليت ها را نمي تواند انجام دهد.
به دليل اين که پس از بروز انفارکتوس ميوکارد بافت قلب در ناحيه آسيب ديده از ميان مي رود و خونرساني به آن نقطه قطع مي شود و در واقع فاقد عملکرد انقباضي مي شود ، با راهبردهايي همچون عمل قلب باز(CABG) و آنژيوبلاستي خونرساني به منطقه آسيب ديده را جبران مي کنند ، اما تغييري در وضعيت بافت مرده قلب در ناحيه آسيب ديده ايجاد نمي شود. تلاشها براي جبران بافتهاي مرده قلب همچنان بي نتيجه ماند تا سلولهاي بنيادي به عنوان يک احتمال در جبران قسمت از دست رفته مطرح شد و از آنجا که سلولهاي بنيادي سلولهاي با قدرت تکثير بالا و تمايز به انواع سلولهاي ديگر هستند توجهات زيادي را در استفاده از اين سلولها براي بيماران قلبي به خود جلب کرده اند.

سلول درماني در بيماري هاي قلبي

شواهدي مبني بر وجود سلولهاي بنيادي در قلب وجود دارد ، اما چون قدرت تکثير و مهاجرت آنها به ناحيه آسيب ديده در فاز انفارکتوس ميوکارد کافي نيست نمي توانند باعث بهبود آسيبهاي موجود شوند. بتازگي بينش جديدي نسبت به استفاده از انواع سلولهاي بنيادي که در بدن افراد بالغ وجود دارد حاصل شده است.

عصر درماني جديد

مطالعات بسياري در کشورهاي توسعه يافته جهان از جمله امريکا، آلمان ، ژاپن ، فرانسه و کانادا با استفاده از انواع سلولهاي بنيادي در درمان عوارض ناشي از سکته قلبي صورت گرفته است که امکان استفاده از سلول بنيادي را در درمان افرادي که از سکته حاد قلبي و بيماري هاي مزمن قلبي رنج مي برند در جامعه پزشکي و عموم مردم مطرح کرده است.
گزارش هاي اوليه آزمايش روي مدلهاي حيواني از بيش از 10 سال پيش منجر به پيشرفت علم سلولهاي بنيادي و سوق دادن آن به سمت استفاده در موارد باليني شده است و در حال حاضر ما در ابتداي عصر درماني جديدي قرار گرفته ايم.
تا به حال بيش از 400 بيمار قلبي در سراسر جهان تحت درمان با سلولهاي بنيادي قرار گرفته اند ، اما از آنجا که شرايط اين مطالعات و سلولهاي بنيادي استفاده شده متفاوت بوده و همچنين از آنجا که هنوز مکانيسم دقيق عملکرد سلولهاي بنيادي ناشناخته است به طور کامل وارد مراحل باليني نشده ، اما چون تمام اين مطالعات ايمني ، سهولت و کارايي اين سلولها را در درمان بيماران قلبي اثبات کرده اند استفاده از اين سلولها در مراکز مختلف جهاني رو به افزايش است منابع سلولهاي بنيادي قابل دسترس عبارتنداز مغز استخوان ، خون محيطي ، عضله اسکلتي و....
3 راه متفاوت براي استفاده از روش سلول درماني در بيماري هاي قلبي وجود دارد:
1- پيوند مستقيم سلولهاي بنيادي به ناحيه آسيب ديده (با جراحي يا از طريق آنژيوگرافي)
2- حرکت دادن سلولهاي بنيادي از مغز استخوان به ناحيه آسيب ديده با استفاده از سايتوکاني ها و فاکتور سلول بنيادي
3- تجويز موضعي سايتوکاني ها در ناحيه آسيب ديده که منجر به القاي تمايز سلولهاي بنيادي قلبي به سلولهاي قلبي يا کارديوميوسيت ها مي شود.
در مجموع مي توان گفت سلولهاي بنيادي از طريق افزايش يا حفظ تعداد سلولهاي قلبي زنده ، بهبود عملکرد عروق قلب و افزايش انقباض قلب در ناحيه آسيب ديده منجر به بهبود عملکرد قلب مي شود. مکانيسم هاي دقيق اين عمل هنوز روشن نيست. هنوز نمي دانيم آيا خود اين سلولها تکثير و تمايز مي کنند؟ اين سلولها تکثير و تمايز را به سلولهاي ديگر القائ مي کنند؟ باعث ترشح سيتوکين هاي (مواد مترشحه از سلول) خاصي مي شوند و بر اثر آن رشد سلولي ايجاد مي کنند؟ چگونه با سلولهاي اطراف ناحيه آسيب ديده در يک امتداد قرار مي گيرند؟ کنترل تکثير و تمايزشان چگونه است و چگونه تکثير بيش از حد نمي کنند؟ اما فعلا مهم کارآمدي اين سلولها در بهبود ناحيه سکته يافته است.

رويان و مطالعه روي شيوه هاي درماني نوين

بتازگي در مطالعه اي که با همکاري پژوهشکده رويان و مرکز قلب تهران صورت گرفته است در بيماراني که نيازمند عمل قلب باز بودند و از سکته شان هنوز بيش از 3 ماه نگذشته بود ، از سلولهاي بنيادي گرفته شده از مغز استخوان خودشان براي بهبود عملکرد بافت آسيب ديده قلب استفاده شد. 27 بيمار با رضايت خودشان در اين مطالعه شرکت کردند. بدين صورت که 18 بيمار دريافت کننده سلول هاي بنيادي با 9 بيمار گروه کنترل يعني افرادي که تنها عمل قلب باز شدند و سلول بنيادي دريافت نکردند ، مقايسه شدند. خوشبختانه چون اين سلولها از مغز استخوان خود شخص گرفته مي شود و به قلب خود شخص پيوند مي خورد از نظر اخلاق زيستي مشکلي به آن گرفته نمي شود. براي بررسي دقيق عملکرد قلب پيش از عمل ، 3 و 6 ماه پس از عمل آزمايش هايي نظير اکوکارديوگرافي ، استرس اکو و اسکن تاليم انجام و نتايج آنها با هم مقايسه شد.
پس از پيگيري 6 ماهه 18 بيماري که علاوه بر عمل قلب باز سلول بنيادي نيز گرفته بودند نسبت به گروه کنترل بهبود قابل توجهي در عملکرد قلب داشتند و اين مطالعه نيز همانند مطالعات انجام گرفته در کشورهاي ديگر ايمني ، سهولت و کارايي اين سلولها را نشان داد. در ميان بيماران بودند کساني که هيچ اميدي به زندگي نداشتند و حتي فعاليت هاي شخصي را نمي توانستند انجام دهند و امروز در حال فعاليت و کار و ورزش ديده مي شوند ؛ اما هم اکنون سوال اين است : آيا زمان آن فرا رسيده که اين درمان به عنوان يک روش معمول درماني سکته ها يا نارسايي هاي قلبي قرار گيرد؟ آيا هم اکنون گروه خاصي از بيماران مشخص شده است که به نوعي به اين گونه درمان ها پاسخ بهتر دهد؟ آيا روش يا نوع سلول خاصي برتري خود را نسبت به بقيه اثبات کرده است ؟ پاسخ همه پرسشها خير است.
در تمام دنيا در اين مرحله چنين درمان هايي در مرحله تحقيقات بوده و به عنوان درمان معمول محسوب نمي شوند و تمامي مراکز تحقيقاتي هم اکنون تحقيقات وسيع تري روي تعداد بيشتر بيماران انجام مي دهند و بيماران را به مدتهاي طولاني تر دنبال مي کنند تا هرچه بيشتر اطلاعات درباره اين روشها جمع آوري شود و متدهاي برتر ، سلولهاي مناسب تر و بيماران بهتر براي اين گونه درمان ها مشخص شوند. مساله مهم ديگر پديد نيامدن عوارض درازمدت بر اثر اين درمان هاست که حتما بايد بررسي شود. گرچه تاکنون هيچ عارضه اي به دنبال اين درمان ها گزارش نشده است ، اما پيگيري هاي درازمدت نيز واجب به نظر مي رسد. در آينده اي نزديک مطالعه ديگري با همکاري پژوهشکده رويان ، بيمارستان بقيه الله جماران ، بيمارستان شهيد رجايي و مرکز قلب تهران بر روي 140 بيمار قلبي صورت خواهد گرفت که در طي آن روشهاي متفاوت اين درمان مورد آزمايش قرار مي گيرد و بيماران نيز به صورت طولاني مورد پيگيري خواهند بود.


گزارش از:پونه شيرازي
منبع:جام جم

١٢:١٧ ١١/١١/١٣٨٥
عناوين اصلي
معرفي جهاد دانشگاهي
تشکيلات جهاد دانشگاهي
اخبار جهاد دانشگاهي
انتشارات
اعضاء
نام کاربر
رمز عبور
نظر خواهي
کدامیک از فعالیت های جهاددانشگاهی در پیشبرد توسعه همه جانبه کشور موثرتر می باشند؟
تمامي حقوق متعلق به جهاد دانشگاهي مي باشد