اشاره : دكتر علي منتظري نامي آشنا براي اهالي فرهنگ و هنر و نيز دانشگاهيان است. در سالهاي جواني از خبر نگاري تا سر دبيري مجلات متنوع علمي و فرهنگي و در سالهايي عضويت شوراي مركزي و مسئوليت بخش فرهنگي جهاد دانشگاهي را در كارنامه دارد. او از سال 1376 تا 1385، رئيس جهاد دانشگاهي بود. كارنامة وي در اين مدت بسيار درخشان است. گفتگو با دكتر علي منتظري كه هم اكنون رئيس پژوهشكدة علوم بهداشتي جهاد دانشگاهي است فرصتي كوتاه براي مرور روزهاي انقلاب است و البته آشنايي با دغدغه هايش دربارة انقلاب.
در استانة انقلاب اسلامي دانشگاهها چه وضعيتي داشتند؟
قبل از انقلاب تعداد محدودي دانشگاه وجود داشت. دانشگاههاي تهران، ملي ، پلي تكنيك، صنعتي، علم و صنعت، فردوسي مشهد، شيراز و تبريز و چند مدرسه عالي.
اوايل انقلاب جمعيت دانشجويان دانشگاههاي سراسر كشور 100 هزار بود. فبل از انقلاب متناسب با سوابق تاريخي و پيشينه مبارزات دانشجويي موقعيتهاي متفاوتي در دانشگاهها وجود داشت.
در دانشگاه تهران همه دانشكده ها فعال نبودند. در دانشگاه صنعتي گارد در داخل دانشگاه موجبات تحريك دانشگاه را فراهم فراهم كرده بود.
دانشجويان با گرايش هاي اسلامي داراي چه تشكل هايي بودند؟
دانشجويان مسلمان تحت عنوان انجمن هاي اسلامي دانشجويان فعاليت مي كردند . همزمان با امواج توفندة انقلاب ، دانشگاهها نيز به بخشي از اقيانوس انقلاب تبديل شدند. در حقيقت دانشجويان به عنوان حاملان پيام انقلاب در كنار روحانيون و انقلابيون حركت مي كردند.
دانشگاه در جريان انقلاب منفعل نبود؟
به عنوان نهاد چرا؛ چون نهادي وابسته به نظام بود ولي به عنوان بخشي از جنبش اجتماعي فعال و در حركت بود و با انقلابيون ارتباطي تنگاتنگ داشت.
وضعيت علمي دانشگاهها پيش از انقلاب چگونه بود؟
به طور نسبي بد نبود ولي آنچه وجود داشت وابستگي كامل بود. دانشگاه با طراحي اجانب برنامه ريزي شده بود و تحرك علمي نيز در همين راستا بود. به هيچ وجه به استعدادهاي داخلي توجه نمي شد. به غرب و آمريكا نگاه مي شد و از الگو و روش آنها استفاده مي شد.وابستگي نظام آموزشي به آمريكا و غرب بود و همانند تقي زاده استدلال مي كردند كه از فرق سر تا نوك پا بايد غربي شويم .
دانشجويان كاري هم براي تغيير مي كردند؟
دانشگاه به دانشگاه متفاوت بود. برخي دانشجويان به گروههاي مبارزاتي مي پيوستند و در دانشگاه حضور نداشتند . برخي ديگر با برگزاري جلسات و اعتصابها تلاش مي كردند تا به نوعي مخالفت خود را با رژيم شاه اعلام كنند.
دانشجويان مسلمان در ذيل چه تشكلهايي جمع شده بودند؟
بخش وسيع نيروهاي مسلمان در انجمن اسلامي دانشجويان بودند و فعاليت مي كردند، و با مشكلات زيادي مواجه بودند ؛ نمي توانستند حضوري علني داشته باشند و بيشتر مخفي و پنهاني فعاليت مي كردند.
اميدي به تغيير رژيم پهلوي در ميان گروههاي دانشجويي وجود داشت؟
بدون اميد كه نبودند ولي به تغيير فوري فكر نمي كردند. فكر مي كنم نه تنها دانشجويان بلكه بسياري از افرادي كه سالها سابقه فعاليت سياسي داشتند و شكنجه شده بودند نيز به دنبال نتيجة فوري نبودند.
كسي باور نمي كرد مسير تحولاتي كه از اواخر 56 آغاز شده بود در سال 57 به طوفاني فراگير تبديل شود كه نظام فاسد سلطنت و شاهنشاهي را از بيخ و بن بركند.
دلايل تصوير اينكه تغيير رژيم پهلوي سخت است چه بود ؟
غرب و آمريكا پشتيبان رژيم پهلوي بودند و به تدريج شاه پايههاي حكومت استبدادي و اختناق خود را گسترده بود. ساواك به شدت فعال بود. رفرمهايي كه با پولهاي نفت اعمال شده بود نيز تصور تغيير رژيم پهلوي را قدري سخت كرده بود، اما محاسبه فردي چون امام خميني (ره) با اتكا به خدا و مردم حسابشان با مردمي چون ما فرق ميكرد.
اتفاقات سرعتي بيش از تصور داشت و عمق واقعه چنان بود كه نظام سلطنت را واژگون كرد، به گونهاي كه اين آيه قرآن كه خانه عنكبوت از سستترين خانهها است ترجمهاي عيني يافت.
چه اقداماتي باعث فروپاشي رژيم پهلوي شد؟
افراط نظام شاهنشاهي در دين زدايي از جامعه و ستيز با اسلام، به وجود آمدن طبقات جديد و ايجاد نوعي اوليگارشي باعث فروپاشي رژيم پهلوي شد. از سوي ديگر رهبري امام خميني (ره) كه جوهر انقلاب بودند و اتكا به خدا و مردم آزادگي و حريتي كه ايشان از خود نشان داده بودند زمينههاي پيروزي انقلاب را فراهم كرد.
امام خميني (ره) تودهها را حول محور اسلام بسيج كردند. بسيج مردم حول محور مبارزه با دشمن مشترك به جاي پرداختن به حواشي باعث شد كه حركت توفنده مردم رژيم پهلوي را ساقط كند چرا كه كارگزاران رژيم تا زمانيكه منافعشان ايجاب ميكرد طرفدار شاه بودند تا منافعشان به خطر افتاد صحنه را ترك كرده و فرار كردند.
چه تصويري از وضعيت دانشگاه در سالهاي اول انقلاب در ذهنتان باقي مانده است؟
دانشگاه در ايام منتهي به انقلاب به محلي براي مناظره و مباحثه تبديل شده و مكاني براي تظاهرات فكري در آن زمان بود. در محيط دانشگاه دسته دسته مردم و دانشجويان با يكديگر بحث ميكردند و راجع به حقانيت انقلاب و بعضي مواضع رهبران انقلاب به گفتگو و مجادله ميپرداختند و گروههاي نيز به معرفي خود ميپرداختند.
درگيري فكري ميان مسلمانان و ماركسيستها كه به تبليغ خود مي پرداختند و كتابهاي خود را از پستوها خارج كرده بودند و مي فروختند در كنار مباحث داغ و اطلاعيهها و بيانيههاي گوناگون بسيار چشمگير بود
در اين مباحث شركت ميكرديد ؟
گاهي شركت كرده برخي اوقات ميگذشتيم و يا مداخله ميكرديم. اوايل نميخواستيم اختلاف حاصل شود و به دنبال نوعي وفاق و مدارا با هم كلاسيها و هم دانشگاهي ها بوديم ولي به تدريج اختلافات شدت گرفت. عدهاي تابلوهايي درست كردند و بعد از مدتي دانشجوياني كه تا ديروز با هم بودند يا گفتند تودهاي هستيم يا ميگفتند چريك فدايي خلقيم و ... در ميان نيروهاي مسلمان هم عدهاي گفتند ما سازمان دانشجويان مسلمانيم كه همان بخش دانشجويي و نيروهاي وابسته به مجاهدين خلق بودند.
بنا و روش آنها بر دعوا، جدايي و اختلاف و فحاشي به انقلاب و رهبران آن بود. البته نسبت به امام جرات نداشتند ولي به ساير رهبران انقلاب حمله ميكردند.
عدهاي ايرادشان اين بود كه چرا امام مهندس بازرگان را كه فردي غيرانقلابي و ليبرال است به عنوان نخست وزير انتخاب كردهاند. در مقابل ما از امام خميني دفاع ميكرديم كه اين انتخاب بهترين است ولي گروههاي چپ به شدت فحاشي ميكردند.
اين فضا و وضعيت تا چه زماني ادامه داشت ؟
اين فضاي آشفته تا 2 ارديبهشت 59 كه انقلاب فرهنگي اعلام شد ادامه داشت.
آقاي دكتر منتظري، به نظر شما به عنوان فردي كه از آغاز شكل گيري انقلاب در نهادهاي انقلابي حضور داشتهايد در انقلاب اسلامي به چه اهدافي نرسيدهايم؟
به بركت انقلاب اسلامي در بسياري از زمينهها بسياري از خواستهها محقق شده است. در بخشهايي نيز نتوانستهايم به اهداف دست پيدا كنيم. يكي از آرمانهايي كه پيگيري ميشد عدالت اجتماعي و اقتصادي بود كه نتوانستهايم به درستي آن را محقق كنيم.
برخي در جهت رسيدن به عدالت بد عمل كردند و بعضي نيز آن را فراموش كردند و به تاريخ سپردند و با كسب قدرت و وجاهت آن را فراموش كردند و آنچه كه شايسته انقلاب امام (ره) و مردم بود تحقق پيدا نكرد.
ساده زيستي مسوولان يكي ديگر از مسائلي است كه بايد در جهت استمرار آن جديت كرد . بسياري از مديران ارشد نظام ممكن است در عمل زندگي ساده اي داشته باشند ولي نتوانسته اند آنرا را نشان دهند و دراين زمينه ميان مردم و مسوولان جدائي مشاهده مي شود.
يكي از خيانت هاي بزرگي كه منافقين كردند ترورها و خشونتهايي بود كه باعث جدائي مردم ومسوولان شد و همين طور ادامه يافت ،بايد وقتي اين خطر رفع شد اين مرزها را بر مي داشتيم . بايد مردم در هر زماني كه خواستند بتوانند با مسوولان ارتباط برقرار كنند .
اگر اين گونه نشود ؟
با ادامه يافتن فاصله ها اگر طاغوت باز توليد نشود حداقل طاغوت چه ها دوباره سر در خواهند آورد
و سخن آخر ؟
اينكه بايد با تمامي وجود از انقلاب و راه شهيدان و خط امام و رهبري حمايت كنيم . نبايد بگذاريم نامحرمان و نا اهلان بر سرنوشت انقلاب و مردم حاكم شوند .
پاسداري از آرمانهاي اوليه انقلاب و تلاش در جهت تحقق آنها وظيفه مبرم و هميشگي ما است .