گفتوگو با رئيس جهاد دانشگاهي صنعتي شريف؛
نجات زمين با طلاي كثيف
تجهيزات و مجتمعهاي زباله سوز قرار است در شهرهاي
مختلف كشور احداث شود. طرح احداث اين مجتمعهاي زبالهسوز شهري با ظرفيت
300 تن زباله در روز قرار گرفته و قرار است با همكاري شهرداريهاي شهرهاي
مختلف كشور و جهاد دانشگاهي شريف بزودي اجرا شود.
به گفته رئيس
جهاددانشگاهي صنعتي شريف، اين طرح با رويكرد انتقال دانش فني از كشور كره
جنوبي، بوميسازي دانش فني ساخت تجهيزات و استفاده حداكثري از توان داخلي
مورد توجه جدي قرار گرفته است.
كوروس حمزه معتقد است با احداث اين
مجتمعهاي زبالهسوز علاوه بر رفع مشكل دفن زباله و كاهش اثرات زيستمحيطي،
از برق توليدي نيز براي انتقال به شبكه برق سراسري استفاده ميشود. همچنين
احداث چنين مجتمعهايي علاوه بر حل مشكل دفن زباله موجب ميشود گازهاي
آلاينده حاصل از سوختن انواع زباله پس از گذراندن فرآيندهاي متعدد
خنثيسازي، كاملا تصفيه و از كيفيت زيستمحيطي در سطح استاندارد جهاني
برخوردار شود. براي اطلاع از چند و چون اين طرح با مهندس كوروس حمزه، رئيس
جهاد دانشگاهي صنعتي شريف، گفتوگو كرديم.
زيستتوده (انرژي حاصل
از بازيافت زباله و ضايعات) در حال حاضر چهارمين منبع انرژي جهان است و
حدود ۱۴ درصد از نيازهاي بينالمللي را تأمين ميكند. اما اين منبع انرژي
در كشور ما تاكنون مورد توجه بوده است؟
قدمت استفاده از انرژي
حاصل از زباله و ضايعات در ايران به حدود سال 1000 هجري قمري ميرسد كه شيخ
بهايي به منظور تامين انرژي لازم براي گرم كردن يكي از حمامهاي شهر
اصفهان، از انرژي حاصل از سوزاندن گازهاي متصاعدشده از فاضلاب شهري استفاده
كرده بود. سال 1009 هجري شمسي، انرژي حاصل از بيوگاز رسما شناسايي و اعلام
شد. ولي صنعتي شدن استخراج گاز متان حاصل از فرآيند تخمير مواد به سال
1155 هجري توسط ولتا ميرسد و سال 1263 اولين نيروگاه صنعتي توليد انرژي از
زباله جهت روشنايي معابر شهر پاريس ساخته شد. در ايران اولين سامانه توليد
گاز متان از زباله سال 1354 در روستاي نيازآباد لرستان احداث شد كه به
منظور گرمايش حمام مجاور آن مورد استفاده قرار ميگرفت.
درحال حاضر
ظرفيت اسمي موجود انرژي زيستتوده در ايران برابر 6/6 مگاوات است كه شامل
نيروگاه 5 مگاواتي تصفيهخانه فاضلاب جنوب شهر تهران، نيروگاه 1 مگاواتي
لندفيل (محل دفنزباله) شيراز و نيروگاه 600 كيلوواتي لندفيل مشهد ميشود.
ضمن آن كه توان برنامهريزي شده كه بزودي به بهرهبرداري ميرسد برابر 2/24
مگاوات است كه شامل نيروگاه 6 مگاوات شهرهاي ساري و نوشهر، نيروگاه 5
مگاواتي شهر تهران، نيروگاه 2/1 مگاواتي تصفيهخانه فاضلاب شمال شهر
اصفهان، نيروگاه 2 مگاواتي فاز دوم تصفيهخانه فاضلاب جنوب شهر تهران و
نيروگاه 5 مگاواتي نيروگاه زبالهسوز گيلان و گلستان ميشود.
حجم
ظرفيتهاي موجود و توان برنامهريزي كه شما اشاره كرديد، در مقايسه با
كشورهاي ديگر خيلي زياد نيست. زيرا آنطور كه در آمارها آمده منابع
زيستتوده حدود 64 درصد از منابع اوليه انرژيهاي نو در اتحاديه اروپا را
به خود اختصاص داده است.
ظرفيت كل كشور با توجه به ميزان توليد
زباله، ضايعات و فضولات شهري، حدود 300 مگاوات انرژي حاصل از پسماند
زبالهسوز، 200 مگاوات انرژي توليدي از گازهاي حاصل از زباله و 160 مگاوات
انرژي حاصل از هاضم است.
با توجه به آمارهاي ارائهشده از سوي
سازمانهاي معتبر انرژي، حدود 14 درصد انرژي توليدي جهان ناشي از انرژيهاي
نو است كه حدود 70 درصد انرژيهاي نو يعني حدود 10 درصد كل انرژي مصرفي
جهان، انرژي حاصل از زيستتوده است.
در آمريكا حدود 58 درصد
انرژيهاي تجديدپذير و در اروپا حدود 64 درصد آن از زيستتوده است كه حدود 9
درصد انرژي الكتريكي و 98 درصد كل انرژي حرارتي توليدي از انرژيهاي نو را
شامل ميشود. بر اساس آمارهاي ارائه شده در سال 2010، در جهان بيش از 18
هزار مگاوات انرژي از مجتمعهاي توليد انرژي از پسماندهاي شهري حاصل ميشود
كه حدود 10 هزار مگاوات، انرژي حاصل از سوختن 150 ميليون تن پسماند شهري
در بيش از 700 نيروگاه در 44 كشور است. همچنين 40 هزار مگاوات نيز از
لندفيلها و 5 هزار مگاوات نيز از هاضمها توليد ميشود.
براي
اين كه به نقش مهم انرژي زيستتوده كه به عنوان طلاي كثيف هم مطرح است پي
ببريم. مثلا در شهري مثل تهران چه حجمي زباله در روز توليد ميشود و از اين
مقدار چقدر انرژي يا پول ميتوان به دست آورد؟
در شهر تهران
روزانه بيش از 7 هزار تن زباله ايجاد ميشود كه با توجه به زبالههاي قابل
احتراق، امكان استحصال بيش از 100 مگاوات انرژي الكتريكي وجود دارد. چنانچه
انرژي حاصل از فضولات و لندفيلهاي موجود را نيز در نظر بگيريم، مقدار
انرژي استحصالي بسيار فراتر خواهد رفت. نكته قابل توجه اين كه پول سالانه
حاصل از فروش 100 مگاوات انرژي برق، حدود 10 ميليارد تومان است.
آيا
از همه اجزاي زبالهها و ضايعات براي توليداين ميزان انرژي استفاده
ميشود؟ مهمترين بخش زباله كه ميتوان از آن انرژي گرفت كدام است؟
از
كليديترين موضوعات در مديريت پسماندها و ضايعات شهري و غيرشهري، تركيب
تكنيكهاي تفكيك از مبدا زباله، بازيافت، بازيابي و استحصال انرژي است. بر
اين اساس بخش زيادي از زبالههاي توليدي شامل كاغذ و مقوا، فلزات، شيشه و
ديگر مواد قابل تفكيك است. بخش عمدهاي كه ديگر قابل تفكيك نيست، شامل مواد
آلي، پسماندههاي مواد غذايي و خانگي و ضايعاتي كه با يكديگر مخلوط
شدهاند، بوده است. به طور كلي مواد آلي و پسماندهاي كربني مهمترين بخش
تأمين انرژي را شامل ميشوند.
براي استحصال انرژي برق از اين مواد به چه زير ساختها و تجهيزاتي نياز است؟
انرژي
حاصل از زباله به صورت حرارت است. براي توليد برق از آن، لازم است پس از
سوزاندن زباله در كوره، انرژي گرمايي حاصل از آن را در بويلرها و پس از آن
توسط مبدلهاي حرارتي به بخار آب تبديل و از بخار به منظور راهانداختن
توربين و ژنراتور استفاده كرد. همچنين ازموارد مورد نياز ديگر كه يكي از
اركان اصلي زبالهسوزها محسوب ميشود، سيستم فيلتراسيون نيروگاه است كه در
واقع حجم عمده نيروگاه را تشكيل ميدهد. همچنين تجهيزات مورد نياز بعدي،
تجهيزات سنكرونسازي و انتقال برق به شبكه توزيع و جمعآوري و دفع خاكستر و
آلودگيهاي جذبشده و بيخطرسازي آنهاست.
آنطور كه در خبرها
آمده جهاد دانشگاهي صنعتي شريف تفاهمنامهاي در اين زمينه امضا كرده است.
لطفا بفرماييد براساس اين تفاهمنامه قرار است چه كارهايي انجام شود؟
موضوع
همكاري با قرارگاه سازندگي خاتمالاوصياء(عج) در زمينه استحصال انرژي از
زيستتوده از طريق احداث مجتمعهاي زبالهسوز شهري با رويكرد بوميسازي
فناوري و حداكثر ساخت داخل تجهيزات است.
قرار است اين مجتمعها در چه شهرهايي احداث شوند؟
اولويت
احداث اين مجتمعها، شهرهاي شمالي كشور هستند كه با كمبود فضاي بيشتري
مواجهند و هر ساله مكانيابي دفنگاه زبالهها با مشكلات عمدهاي از نظر
قيمت زمين، نزديكي به مراتع دام و احشام، بالا بودن سطح آبهاي زيرزميني و
آلودگي آبها و لزوم حفظ جنگلها مواجه بوده است. پيشبيني ميشود شهرهاي
شمالي مانند آمل، رشت، آستانه، تنكابن و غيره در اولويت بهرهبرداري و
توسعه اين مجتمعها باشند. همچنين شهرهاي بزرگ كشور مانند اصفهان كه در
اجراي طرحهاي توليد كمپوست از زباله موفق بودهاند و از نظر آب و هوايي
نيز هزينههاي در گردش كمتري را ايجاد مينمايند، در اولويتهاي بعدي قرار
گرفتهاند. انتظار ميرود با پايان اين طرح و تدوين برنامههاي مديريت محيط
زيست و كنترل آلايندههاي آب، هوا و خاك، مذاكرات لازم با سازمانهاي
حمايتكننده صورت پذيرد.
اين مجتمعها با چه ظرفيتي طراحي و ساخته ميشوند؟
ظرفيت
اين مجتمعها بر اساس ميزان زباله توليدي در شهرهاي كوچك و بزرگ متفاوت
است و از 50 تن تا 750 تن در روز ميتواند متغير باشد. ولي ظرفيت مورد نظر
اين واحد جهاد دانشگاهي كه تقريبا ظرفيت بهينه نيز است، حدود 300 تن در روز
است.
اين حجم از بازيافت چقدر از مشكلات جوامع مختلف شهري ما را از لحاظ تامين منابع انرژي و نجات از بحرانهاي زيستمحيطي مرتفع ميكند؟
امروزه
در ايران حدود 50 هزار تن زباله شهري توليد ميشود كه پيشبيني ميشود تا 8
سال آينده به 87 هزار تن در روز برسد. اين حجم عظيم زباله (32 ميليون تن
در سال) موجب ايجاد مشكلات زيستمحيطي فراواني ميشود. احداث نيروگاههاي
لندفيل، هاضمهاي بيهوازي و از همه مهمتر، نيروگاههاي زبالهسوز موجب
كاهش اثرات زيستمحيطي ميشود. مخصوصا مورد اخير داراي مزيتهايي همچون
كاهش سريع حجم زباله به ميزان 90 درصد، از بين رفتن خطر آلودگي آبهاي سطحي
و آبهاي زيرزميني، از ميان رفتن بو، كاهش ميزان گازهاي گلخانهاي، از بين
رفتن زيستگاه جانوران موذي، كاهش زياد در حجم و وزن زبالهها بدون نياز به
مدت زمان طولاني يا مساحت زياد عمليات دفن و كاهش حمل و نقل است.
پيشبيني ميكنيد چقدر از برق توليدي اين مجتمعها به شبكه برق سراسري منتقل شود؟
حدود
15 درصد برق توليدي نيروگاه صرف خود نيروگاه ميشود و ساير آن ميتواند به
شبكه برق سراسري تزريق شود. چنانچه شبكه برق در نزديكي مجتمع وجود داشته
باشد و هزينههاي تزريق برق به شبكه قابل قبول باشد، ميتوان برق توليدي را
به شبكه برق وصل كرد در غير اين صورت ميتوان برق توليدي را براي مصرف
تاسيسات و كارخانجات مجاور مورد استفاده قرار داد، يا اينكه تنها از
انرژي حرارتي نيروگاه استفاده كرد.
به اعتقاد شما احداث چنين
مجتمعهايي در نهايت چقدر ميتواند كاهش مخاطرات زيستمحيطي بر اثر
جاريشدن شيرابه زباله و آلودگي آبهاي زيرزميني را در بر داشته باشد؟
با
افزايش جمعيت شهرنشيني در ايران، هر ساله برحجم پسماندهاي شهري توليدي
اضافه ميشود. از طرف ديگر بر خلاف بسياري از نقاط دنيا، درصد بيشتر اين
پسماندها در شهرهاي ايران شامل مواد غذايي (آلي) است كه با دفن آنها
مشكلاتي ايجاد ميشود كه عبارتند از: آلودهكردن آبهاي زيرزميني، انفجارات
درون زمين، افزايش گازهاي گلخانهاي و اثرات زيانبار براي محيط زيست. در
نتيجه، توجه به مديريت پسماندهاي شهري و استحصال انرژيهاي برقي و گرمايي،
ضرورت قابل توجهي داشته است تا بتوان اثرات زيانبار محيط زيستي را كاهش
داد. آلودگي حاصل از شيرابه زبالهها علاوه بر آلودگي آبهاي زيرزميني،
آلودگي خاك را نيز موجب ميشود كه اثرات زيانباري بر منابع طبيعي، اكوسيستم
گياهي و حتي حيات وحش خواهد داشت. احداث اين مجتمعها با از بين بردن
عوامل آلودگي مانند بو، شيرابه و غيره، كاهش حجم پسماندها به كمتر از 10
درصد را موجب ميشود.
با توجه به اين كه بسياري از انرژيهاي
تجديدپذير در كشور ما به هدر ميرود و ما همچنان به انرژي فسيلي
وابستهايم، فكر ميكنيد در نهايت استفاده از انرژي زيستتوده چقدر
ميتواند در كشور ما موفق باشد؟
عدم استفاده از انرژيهاي
تجديدپذير، دقيقاً به معني هدر دادن آن نيست. اين منابع پايان ناپذيرند،
لذا بهتر است گفته شود بلااستفاده گذاشته شدهاند نه اينكه هدر ميروند.
به
كارگيري انرژيهاي نو، اجتنابناپذير است و ميزان موفقيت ما در اين زمينه،
به حجم سرمايهگذاري و حمايت مالي از آن بستگي دارد. به نظر ميرسد هنوز
توجيه اقتصادي اين طرحها به حدي نرسيده است كه شاهد حركت چشمگيري در
بهكارگيري اين منابع باشيم. لذا فعلاً محركهاي محيط زيستي عامل پيش برنده
در اين زمينه هستند كه به علت محدوديتهاي مالي، اثر نسبتاً محدودي دارند.
ولي آينده متعلق به منابع انرژي پاك است. خوشبختانه ما با موانع علمي يا
فناوري مواجه نيستيم و انشاءالهب نسل ما بتواند وابستگي اقتصادي خود را به
منابع محدود فسيلي كه سرمايه نسلهاي آينده كشور است، قطع كند و آن را به
عنوان ماده اوليه استفاده كند، نه به عنوان سوخت ارزان.
منبع:روزنامه جام جم
١٥:٥١ ١٦/٠٧/١٣٩١