زبان فارسی ملاک ادبیات ملی شمرده نمی شود
پروفسور حسن امین گفت : ادبیات ملی بخشی از ادبیات و فرهنگ یک سرزمین است که مفهوم ملیت ، آگاه سازی ملی ، عشق به میهن ، پیشینه فرهنگی و تاریخی و احساس یگانگی هموندان و هموطنان را ترویج می کند.
پروفسور سیدحسن امین در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بیان این مطلب افزود : در مورد ادبیات دو نقطه نظر متفاوت وجود دارد. نظر اول ادبیات را امری خلاقه و آفرینشی و مرتبط با انسانیت انسان می داند. بر اساس این تعریف ادبیات در هر کشور و نژاد و جنسیتی یک امر انسانی به شمار می آید که جزو ادراکات مشترک بشری است.
وی ادامه داد : در این نگاه نمی توان ادبیات را زنانه و مردانه یا غربی و شرقی و یا ملی و غیرملی دسته بندی کرد. نظر دوم بر این محور استوار است که به هر حال هر نویسنده و شاعری تحت تاثیر زمان و مکان و وجدان جمعی سرزمین خودش قرار دارد و جهان را از نگاهی مشترک با جمعیتی خاص نظاره می کند. ادبیات از این منظر می تواند با اشاعه آگاهی ملی در زمره ادبیات ملی جای گیرد.
نویسنده کتاب " تحولات عصر پهلوی " تصریح کرد : فرض کامل ما در ادبیات ملی ابوالقاسم فردوسی است که حب وطن، عشق به ایران و نام ایران را در شاهنامه بازتاب داده و این مفاهیم را بیش از هر شاعر و نویسنده و ادیب دیگر گسترش داده است.
امین اضافه کرد: او کاملا متفاوت از مولانا به وطن نگریسته است. در جهان مولانا هیچ تفاوتی میان ایرانی و عرب و ترک و ... وجود ندارد و تفاوتی بین انسان ها نیست. شعر مولانا به مفهوم nation و ناسیونالیسم نزدیک نمی شود. توجه او به عالم ارواح است. درواقع در ادبیات عرفانی مصادیقی همچون " این وطن مصر و عراق و شام نیست ... " و " هر کسی کو دور ماند از اصل خویش ..." مطرح است. بنابراین در ادبیات عرفانی بطور عام و در شعر مولانا بطور خاص جنبه های ملی و ناسیونالیستی وجود ندارد.
مصحح " دیوان حاج ملاهادی سبزواری " اضافه کرد : حتی شعر عرفانی ایرانی بعضا ضد ملی هم هست. چرا که در این نگاه همه انسان ها و جهانیان و آسمان ها متعلق به روح بشرند و او سرانجام به جایی عزیمت خواهد کرد که عالم ارواح و موطن واقعی اوست.
وی افزود : در چنین رویکردی عنب و انگور فرقی با هم نمی کنند. اصل این است که بشر سیر مراتب روحی و معنوی را ادامه دهد تا از حوزه اقلیمی خود و جغرافیای زیستی اش فراتر برود.
مدیر نشریه ادبی حافظ تصریح کرد : ادبیات ملی جزوی از ادبیات خلاقه است که به عالم واقع و خارج می پردازد. از این رو نفراتی چون عارف قزوینی و ملک الشعرای بهار و فردوسی اگر شعر ملی سروده اند به خاطر نگاه آنها به جهان زمینی است.
پروفسور حسن امین، ادبیات خلاقه را فاقد چارچوب و مرزبندی دانست و اضافه کرد: الزامی برای ملی نوشتن و ملی سرودن وجود ندارد زیرا اساسا الزام در ادبیات به مدح و ذم منجر می شود. تعهد ادبیات به سیاست یا امری خاص موضوعی دیگر است و ادبیات ملی عناصر و شاخصه های ویژه خود را دارد. در صورتی که ادبیات خود به انتخاب دست یافت می توان آن را در دسته بندی عرفانی و ملی و ... جای داد.
مولف " تاریخ حقوق ایران " ادامه داد : زبان فارسی ملاک درست و جامعی برای ادبیات ملی نیست. اگر با زبان فارسی به ستایش لنین بپردازیم که ادبیات ملی خلق نکرده ایم. همچنین آنهایی که در افغانستان و تاجیکستان به زبان فارسی اما برای ملیت و جغرافیای خودشان می سرایند هم در زمره ادبیات ملی ایران قلمداد نمی شوند.
وی تصریح کرد: ملت ترجمه ای از nation است. مجموعه مستقلی که دارای زبان ها و قومیت های مختلف است و زبان یکی از عوامل تقویت کننده ملی گرایی در آن به شمار می رود اما باید بدانیم هر چه که به آن زبان تقریر یابد ملی نیست. اگر زبان را شامل ملیت فرض کنیم پس ادبیات انگلیس و آمریکا که زبان مشترک دارند چگونه است که هر یک به منافع و تفاوت های فرهنگی و سیاسی جغرافیا و ملیت خود می پردازند؟
١٢:٢٣ ١٩/٠٤/١٣٨٥