بهمناسبت روز پژوهش / اهميت پژوهش و مشكلات آن در ايران ((۲
مشكلات پژوهش در ايران:
اينك باتوجه به مطالب پيش گفته، بهتر ميتوانيم به وضعيت پژوهش و تحقيق در ايران پرداخته و روشن نماييم كه از لحاظ تحقيقاتي در چه جايگاهي قرارداريم و از چه كمبودهايي در اين خصوص رنج ميبريم. بدون ترديد تا نقاط ضعف ونقايص خويش را نشناسيم نخواهيم توانست در صدد رفع آنها برآييم.
حقيقت مطلب اين است كه ايران نيز به عنوان يك كشور جهان سومي از سيطره سياستهاي استعماري غرب در امان نبوده بلكه آسيبهاي فراوان ديده است. ما هرگز نبايد فراموش كنيم كه قدرتهاي سلطهجو ايران را به عنوان پايگاه اصلي استعمار در منطقه تلقي ميكردند و همچنين حاكميت طولاني استبداد باعث شده تا زمينه تفكر آزاد در جامعه ما خدشهدار شود.
اين حالت نه تنها شرايط مناسب براي رو آوردن به تحقيق را از بين برده بلكه انگيزه براي تحقيق را نيز، از جامعه برانداخته است.
بهطور خلاصه وجود عوامل نامناسب اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و تاريخي از توسعه تحقيقات در كشور ما جلوگيري كردهاست. بنا به اين عوامل زمينه مساعدي براي پيشبرد برنامههاي تحقيقاتي درايران وجود ندارد و بر اثر تداوم اين عوامل است كه جامعه ايراني از "كمبود شديد محقق " رنج ميبرد.
با توجه به تعداد محدودي از آثار تحقيقاتي كه هرساله در كشور ما منتشر ميشود، ميتوان ميزان بالاي اين كمبود را كاملا" حس كرد.
بنا به آمار،تعداد محقق حرفهاي در كل جمعيت كشور ما از يك صد هزارم هم تجاوز نميكند.
بايد توجه داشت با اتكا به تحقيق و انجام كارهاي تحقيقاتي است كه يك كشور ميتواند خود رادر جهان مطرح كند.
حال كه بهاهميت پژوهش و تحقيق و برخي موانع و مشكلاتي كه در امر پژوهش در ايران وجود دارد، اشاره شد بايستي به راهكارهاي رفع اين موانع و چارهسازي ها نيزاشاره داشت.
۱نخست اينكه ما با توجه به عوامل بازدارنده اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و تاريخي در ارتباط با پژوهش و پژوهشگري و آگاهي از مشكلات اساسي و بنيادين خود نبايد در برنامههاي اصلاحي خود به صورت سادهانگارانه برخورد كنيم و يا دچار خوشباوري شويم.
۲با توجه به كمبود شديد محقق در جامعه، اين ضرورت بشدت احساس ميشود كه بايد از توان محققان فعلي استفاده كاملي بشود و در چنين شرايطي، از هدر دادن توان نيروهاي محقق از طريق تكرار پژوهشها و موضوعهاي بيهوده و غيرمرتبط با نياز جامعه بپرهيزيم.
۳مسئله بعدي ضرورت هماهنگي بين رشتههاي مختلف دانشگاهي در مسايل تحقيقاتي است كه اين امرمنجر به پژوهشهاي تكميلي خواهد شد.
۴ضروري است برنامهريزيهاي آموزشي در جهت تربيت محقق در جامعه انجام شود. در اينجا ذكر اين نكته ضروري است كه در كشور ما برغم مشكلات بنياديني كه در زمينه اقتصادي و اجتماعي براي توسعه پژوهش و تحقيق وجود دارد جامعه ما از نيروهاي بالقوه و پتانسيلهاي بالايي از نظر تحقيقي برخوردار است . در صورتي كه از اين نيروها استفادههاي درست و دقيقي شود ميتوان گامهاي موثري در پيشبرد تحقيقات در كشور برداشت.
نمونههايي از اين امكانات بالقوه در زمينه تحقيقاتي ابتدا در جهاد سازندگي و بعدها در جهاد كشاورزي و نيز در زمينه نظامي در طول ۸سال دفاع مقدس و در زمينه انرژي هستهاي نمود عيني يافتهاست.
۵از ديگر پتانسيلهاي قوي تحقيقي و پژوهشي كشور، حضور گسترده محققان ايراني در خارج از كشور و در محافل تحقيقاتي جهان هست كه جذب اين محققان دور از وطن و علاقهمند به بازگشت ،به ما در پيشبرد امر تحقيق و استاندارد كردن تحقيقات ايراني با پژوهشهاي جهاني كمك زيادي ميكند.
جذب محققان چه در خارج و چه آنها كه در داخل هستند كار سادهاي نيست و بايد براي آنها جاذبههايي ايجاد كرد كه با رغبت و رضايت خاطر جذب موسسات و سازمانهاي تحقيقاتي كشور شوند.اين جاذبهها عبارتنداز:
۱ايجاد جاذبههاي انتشاراتي و تحقيقاتي. يك محقق بيش از همه انتظار دارد كه پس از زحماتي كه راه تحقيق كشيدهاست اثرش منتشر بشود و ثمره تحقيقاتش را به صورت منتشر شده ببيند.
۲ايجاد جاذبههاي اطلاعاتي براي محققان، يعني با ايجاد و گسترش بانكهاي اطلاعاتي در موسسات تحقيقاتي، امكان گردآوري وتهيه دادههاي مورد نياز پژوهشگران را فراهم كنيم.امكاناتي مانند بوجود آوردن كتابخانههاي تخصصي و مناسب و نيز ارتباط گسترده باشبكههاي اطلاعاتي ازجمله اينترنت ضروريات توسعه در امر پژوهش است.
۳رفع نيازهاي معيشتي ، بيترديد ايجاد جاذبههاي اقتصادي درجهت رفع نيازهاي معيشتي از مهمترين مولفههاي اساسي در گسترش فرهنگ پژوهشي در جامعه است . متاسفانه در كشور ما هنوز در بيشتر مراكز و موسسات تحقيقاتي حق التحقيق ،به ازاء كارهاي فكري بر اساس ساعت است نه ارزش كار. اين در حالي است كه اساسيترين مرحله تحقيق زماني است كه محقق به ظاهر به كاري اشتغال ندارد ، نشسته و فكر ميكند.
تصور كنيد نتيجه كار اينشتين در مورد تئوري نسبيت كه در ۲۴صفحه ارائه شد، چنانچه قراربود بر اساس تعداد صفحات نهايي مورد ارزشيابي قرار گيرد چند ساعت اضافه كار به اينشتين تعلق ميگرفت ؟!
پس براي ارزشيابي كار تحقيقي، زمانسنجي كار درستي نيست بلكه بايد بنا به ارزش و اهميت تحقيق، كار سنجيده شود و محقق از نظر مالي خيالش آسوده و دغدغه معيشتي و مالي نداشته باشد.
۴ايجاد جاذبههاي بينالمللي، بسياري از محققان ايراني علاقهمند هستند كه پژوهشهاي آنها در مجامع تحقيقاتي و فرهنگي بينالمللي مطرح بشود و نظرياتشان در چهار ديواري داخلي كشور محصور نماند تا امكان بحث،جدل وكنكاش بيشتري درباره آن در سطح جهاني وجودداشته باشد.
پس لازم است كه موسسات تحقيقاتي با برنامهريزيهاي صحيح نسبت به برقراري ارتباط و همكاري با سازمانهاي علمي ،آموزشي وفرهنگي مانند "يونسكو" و ساير موسسات فرهنگي در جهان اقدام كنند كه محققان كشور بتوانند در سطح بينالمللي هم تحقيقات خود را مطرح و با دنياي خارج ارتباط و تبادلنظر كنند، و نيز حضور محققان ايراني در نشستها و همايشهاي معتبر بينالمللي به سهولت امكان پذير باشد.
به طوركلي اهم مشكلات در زمينه تحقيقاتي در كشور را ميتوان به صورت زير بيان كرد:
-۱مسايل فرهنگي:
به جرات ميتوان گفت تحقيق در سطوح گوناگون كشور ما جزيي از فرهنگ نيست.
نه در حوزه سياست و اقتصاد و فرهنگ و جامعه و نه در سطح عامه مردم و خواص و مديران و سياستگذاران و تصميم سازان و تصميم گيران و مجريان، فرهنگ تحقيق وجود ندارد. اين امر البته خود ناشي از دلايل متعددي است كه مهم ترين آنها عدم احساس نياز به تحقيق به دليل وجود وابستگي و انحصارات و عدم وجود رقابت از بعد كيفيت و هزينه در همه حوزهها و سطوح است.
نكته قابل توجه آنكه، علي رغم وجود مشكلات متعدد در زمينههاي گوناگون اجتماع، پرسشها و سوالهاي تحقيقاتي مورد نياز كشور هنوز بدرستي احصا و تبيين نشدهاند و با اين حال متاسفانه پژوهشهاي انجام گرفته و در حال انجام كشور بيشتر با تكيه بر فرم صورت ميپذيرد تا تكيه بر محتوا.
-۲مشكلات مالي:
از جمله سطح نازل سهم تحقيقات در توليد ناخالص ملي، سطح اندك سرمايه گذاري بخش خصوصي در فعاليتهاي تحقيقاتي و سطح نازل بهره برداري از ظرفيت هاي انساني، مالي و فيزيكي تحقيقاتي است.
-۳ضعف مديريت:
اين مشكل به صورت گسسته بودن رابطه آموزش، تحقيقات و صنعت، حاكميت قوانين دست و پاگير اداري و مالي، ناكارآيي در مديريت علمي، عدم تمركز در سياستگذاري، تمركز زدايي در اجرا، عدم توجه به اولويتها و نيازهاي تحقيقاتي، ضعف جامع نگر، ابتلا به روزمرگي، فقدان نگرش آينده نگر، فقدان نظام نظارت و ارزيابي بر روند توسعه تحقيقات در كشور و مسايلي از اين دست تجلي مييابد.
-۴ضعف ارتباطات:
كه وجه مشخصه آن نامطلوب بودن ارتباطات ميان بخش تحقيقات با اقتصاد،صنعت سياست، فرهنگ و جامعه، ضعف ارتباط با دنياي پوياي علم و فن آوري، ضعف مفرط پايگاههاي اطلاع رساني و مانند آن است.
-۵ضعف نيروي انساني:
كه در آن ميتوان به كمبود تعداد محققان، تساهل و كم كاري در ابداع و توليد دانش و تحمل نكردن مشكلات براي نيل به نتيجه تحقيق، سطح نازل دانش روز در ميان محققان و پژوهشگران، ضعف جايگاه معنوي و اجتماعي محققان و موارد مشابه اشاره كرد.
آنچه بيش از همه ضرورت آن احساس ميشود و در روزگار ما در حكم كيمياست، وجود جرياني فرهيخته، درد آشنا، آشنا به جايگاه پژوهش و معترف به ارزشمندي وجود محقق و پژوهشگر است كه از عبوديت نظريهها و آرا و ديدگاههاي مسلط غربي در حوزه پژوهش، همزمان با شناخت كامل آنها رهيده باشد و عقلانيت جاري و ساري در فرهنگ و سنن و رسوم اين ملت را به درستي بشناسد و دغدغه او حل مشكلات عديده كشور با تكيه بر توان نيروهاي بومي از طريق ارتقاي جايگاه پژوهش و پژوهشگري باشد.
١٥:٥٤ ٢٥/٠٩/١٣٨٥