بيانيهي جمعي از فعالان سياسي و دانشجويي در اعتراض به برخي رويهها در دانشگاه
جمعي از فعالان سياسي، اجتماعي و دانشجويي کشور در اعتراض به آنچه آن را فشار به دانشگاه ميخواندند، بيانيهاي صادر کردند.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين بيانيه آمده است: «آذر ماه همواره يادآور مبارزات دلاورانه دانشجويان آزاديخواه ايران عليه خودكامگي، انحصارگري، زورگويي و فساد دولتي و تلاش براي تحقق برابري و آزادي و اعتلاي ميهن بوده و هست.»
در اين بيانيه ابراز عقيده شده است:« درحالي به نکوداشت دانشگاه به عنوان جايگاه فرهيختگان، دانشمندان و انديشمندان و سراي اميد ايرانيان ميپردازيم كه اين نهاد با حجم گستردهاي از مضايق و فشارها روبروست. افت كيفي مديريت و هيات علمي دانشگاهها، احضار، اخراج و تعليق برخي دانشجويان فعال و آگاه دانشگاهها، تعطيل يا محدود كردن فعاليت نهادهاي مستقل دانشجويي، توقيف نشريههاي مستقل دانشجويي و پاكسازي و بازنشستگي اجباري استادان شايسته و پاكسازيهاي گسترده که همگي، پويايي و كيفيت آموزشي دانشگاهها را به شدت كاهش داده است. موج گسترده محكوميتها توسط كميتههاي انضباطي، بازفعالسازي هستههاي گزينش استاد و دانشجو، حضور چهرههاي غير دانشگاهي و بيكفايت در مديريت برخي از دانشگاهها و جلوگيري از انتخاب رييسان دانشگاهها توسط اعضاي هياتهاي علمي، به کلي استقلال دانشگاهها را از بين برده و اصل استقلال نهاد دانش از دولت را مخدوش كرده است.»
نويسندگان اين بيانيه آنچه آن را تعليق انجمنهاي اسلامي دانشجويان، كه از ديرپاترين سازمانهاي دانشجويي هستند، جلوگيري از ادامه تحصيل فعالان دانشجويي، ناتواني مديريتي مسوولان دانشگاهها و عدم پاسخگويي مسوولان وزارت علوم و دولت، ميخوانند، اين موارد را جملگي نشانگر شرايط ناگوار دانشگاههاي کشور عنوان كردند.
در ادامه اين بيانيه ابراز عقيده شده است:«ما فعالان سياسي، فرهنگي و دانشجويي امضاكننده اين بيانيه، ضمن ابراز نگراني شديد نسبت به رويدادهاي پيش آمده و پيامدهاي آنها براي كشور، به دست اندركاران اين اوضاع هشدار ميدهيم:
الف) دانشگاه در ايران همواره سرچشمه اثر و تحول بوده و جنبشهاي دانشجويي هميشه در برابر مطامع حكومتهاي استبدادي ايستاده و در راه استقلال و شرف و آزادي ايران گام نهاده است. محدوديتها و هزينههاي تحميل شده به دانشگاه هرگز سبب خاموش شدن چراغ پُرفروغش نشده و نخواهد شد. تجربههاي تاريخي آذر 32، بهمن 40، آبان 57 ، تير 78 و انقلاب فرهنگي، بخوبي نشان داده كه نه تنها خشونت تاكنون نتوانسته به خاموشي جامعه دانشگاهي بيانجامد، بلكه هميشه روسياهي براي استبدادگران به همراه داشته و بر دامنه نفوذ و تأثير دانشگاه در جامعه افزوده است.
ب) حق تحصيل و برخورداري از شرايط مناسب براي ادامه تحصيل همه شهروندان، همانگونه كه در اصل 30 قانون اساسي تصريح شده، از بنياديترين وظايف دولتهاست، ولي برخلاف دستور قانون اساسي، تاکيدات فراوان ديني و ميثاقهاي جهاني، مانع تحصيل آزاد همه شهروندان شده و تحصيل دانش را به امتيازي در تصاحب قدرت تبديل كرده است. فشارها و دخالتهاي ايدئولوژيك و تبعيضهاي اعمال شده، افزون بر غير قانوني بودن، غير اخلاقي، غير ديني، غير مدني و محكوم است، امكان شكوفا شدن استعدادها و باروري دانشگاه را سلب مي كند و در شرايطي كه كشور بيش از پيش نيازمند برخورداري از نيروي انساني توانمند است، آينده كشور را با ترديدها و ابهامات فراواني روبرو ساخته، آسيبهاي جبران ناپذيري بر خانواده علمي كشور تحميل خواهد كرد. چنين اقداماتي قطعا در تاريخ كشور و به عنوان لكههاي سياه دركارنامه دولت نهم در جمهوري اسلامي ثبت خواهد شد.»
امضاء كنندگان اين بيانيه در بند ديگري با بيان آنچه آن را تغيير ريشهاي كادرهاي علمي دانشگاهها، بازنشسته كردن اجباري استادان برجسته و جلوگيري از استخدام نيروهاي جوان و خوش فكر، گماشتن برخي از چهرههاي غيردانشگاهي به رياست دانشگاهها، ناتواني برخي مسوولان در تأمين نيازها و شرايط مطلوب دانشورزي در دانشگاهها، عدم پاسخگويي، توسل به فرافکني در حوزه مديريتهاواعمال فشار بر گروههاي علمي و پژوهشي و آموزشي و نهادهاي مستقل و فعال علمي و دانشجويي و نشريات دانشگاهي و دانشجويي، ايجاد نهادهاي وابسته و تعطيل نهادهاي مستقل، وجود دانشجوي به اصطلاح ستارهدار، ميخواندند، ضمن ابراز نگراني خواستار توقف و اصلاح اين رفتارها و تلاش همه دلسوزان كشور در اين زمينه شدند.
١٣:٠٢ ٠٦/١٠/١٣٨٥