نخستين روز سمينار«نمايش و دين» با ارائه 10 مقاله برگزار شد
نخستين روز سمينار «نمايش و دين» با ارايه 10 مقاله توسط 10 پژوهشگر مختلف و در سه نوبت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار هنري ايسنا، برنامه صبح با ارايه چهار مقاله و توسط پژوهشگراني از ايران، كانادا و انگليس برگزار شد.
دكتر كريستوفر اينس با ارايه مقاله «نقش مفاهيم دين بنياد در خلق درام» از كشور كانادا در اين برنامه حضور داشت.
اينس در اين مقاله به بررسي «حلقه پاتريا» اثر هنرمند آهنگساز كانادايي پرداخته است.
به گفته وي، «حلقه پاتريا»، اثري عظيم بود كه با رويكردي از منظر مذهبي التقاطي، مايههاي اسطوره شناختي خود را از منابع كلاسيك غير از كلاتب رايج خداشناسي از افسانههاي سرخپوستان امريكا تا دين مصر باستان يا اعتقادات هرمنوتيك به عاريت ميگيرد.
وي در بخش ديگري از اين مقاله آورده است: اقتباسهاي مذهبي اين اثر، همگي كانون توجه خود را چرخه مرگ و زندگي قرار ميدهند. در حالي كه شخصيتهاي نمايش به واسطه كهن الگوي حيوانات به مثابه خدايان يا تجسم نيروهاي طبيعت به يكديگر پيوند ميخورند.
به گزارش ايسنا، در بخش ديگري از اين برنامه، فرهاد مهندس پور، مقاله خود را با موضوع «روايت حماسي، روايت دين ايراني» ارايه كرد.
وي در اين مقاله آورده است: گونههاي ادبي هر كشوري، دستاورد دگرگونيهاي هنر روايتگري ملي همان كشور است تا آن جا كه ميتوان به منطق و ساختار روايي هم به شكلي ميان روايتگري كهن و گونههاي ادبي دست يافت.
وي با اشاره به جوهري روايتگري ايراني و تاكيد بر چگونگي روايت در ادبيات دين ايراني زرتشت و اوستا به تجلي و انعكاس روايت رستاخيز از متن ديني اوسايي در شاهنامه فردوسي پرداخته است.
به باور مهندسپور، شاهنامه فردوسي نشان ميدهد امكان تبديل روايتي ديني در قالب روايتي داستاني ـ حماسهاي وجود دارد.
به گزارش ايسنا، رحمت اميني با ارايه مقاله «بررسي تاثيرات متقابل نمايشهاي مذهبي و تئاتر معاصر ايران بر يكديگر» از ديگر شركتكنندگان در اين برنامه است.
وي با اشاره به تاثير متقابل تئاتر ديني و تئاتر معاصر در مقاله خود ميگويد: چگونگي و ميزان اين تاثير در نگارش گزارشها و نقدهاي مكتوب و شفاهي نيز مشهود است به گونهاي كه در آثار منتشره درباره اجراي نمايشها، عنواين گوناگوني از جمله نمايش مذهبي، نمايش ديني، تئاتر مذهبي يا تئاتر ديني در آنها اطلاق شده است.
پرفسور سم ولز، پژوهشگر انگليسي نيز از ديگر شركتكنندگان در اين برنامه است.
وي معتقد است: قلب تپنده نمايش همان نيايش است و نمايش تنها در صورتي كه كاركردهاي نيايشي خود را به خوبي بازشناسد. ميتواند جايگاه خود را در بطن يك فرهنگ محفوظ و ايمن نگه دارد.
پيتر چيكوفسكي استاد رشته مطالعات اسلامي و خاورميانه دانشگاه نيويورك نيز در مقاله خود با عنوان «نخل، تعزيه، تاجه: مراسم تدفين يا تدفين مراسم» ميگويد: توسعه، تعامل و دگرديسي آيينهاي سوگواري ماه محرم از خاستگاه اصلي آن در واقعه كربلا تا نمودهاي امروزين آن در حوزه درياي كارائيب، محصول شماري از عوامل فرهنگي است.
وي در ادامه اين مقاله آورده است: زمينه تاجهاي كارائيبي و بازنمود مرقد مطهر امام حسين (ع) را بايد در نخل ايراني يافت. چرا كه از آغاز قرن 16 ميلادي و دقيقا از زماني كه صفويان، مذهب شيعه اثني عشري را به عنوان دين رسمي خود به رسميت شناختند، ايران، گنجينه آيينهاي سوگواري شيعيان بوده است ليكن بسياري از اين آيينها نيز به سرزمينهاي ديگر صادر شده است.
از ديگر برنامههاي اين نشست ارايه مقاله "روضهخواني به مثابه يك نظام نمايشي" توسط جهانشير ياراحمدي بود.
ياراحمدي در اين مقاله آورده است: بررسي ريشههاي هنر نمايشي در ايران زمين، نشانگر اين نكته است كه بخش عظيمي از هنر نمايش اين سرزمين ريشههاي محكم در دين دارند.
به اعتقاد وي يكي از اين آيينها، روضهخواني است كه به شدت با مسايل ديني در ارتباط است هر چند روضه خواني تا امروز به شكل دقيق و نمايشي مورد مطالعه قرار نگرفته است و يك از دلايل اين امر نزديكي روضه خواني با خطابه است.
ابوالفضل حري با ارايه مقاله "نمايش ديني و نقش تماشاگر" در اين سمينار شركت كرده است.
وي در اين مقاله تاثير عاطفي نمايش بر روي تماشاگران و نيز تجريه و تحليل عقلاني و نقادانه از سوي مخاطب را بررسي كرده است.
به اعتقاد وي، نمايش ديني از طريق ايجاد نوعي شور و هيجان، احساسات نهفته آدمي را كه ريشه در فطرت انساني دارند، بيدار ميكند، احساساتي كه در يك حالت، جاذبه و ترس توامان، امور مينوي و قدسي انسان ديندار را به نمايش ميگذارد.
كلاوس هوفمان نيز با ارايه مقاله "ابعاد مذهبي و معنوي تئاتر معاصر اروپا به سه نوع رويكرد به رابطه تئاتر و دين پرداخته است.
به گفته وي در جريان تحول نقش علوم فرهنگي، آيين اينك به عنوان پديدهاي بينابين هنر، مذهب و زندگي در كانون توجه مباحث علمي قرار دارد. در ادامه اين برنامه نيز فرج يگانه در مقالهاي به بررسي تعزيه طبق مدل رويداد تئاتري پرداخته است. او در اين مقاله آورده است: نمايش جزيي از تماميتي بس وسيعتر است بخشي است از گسترهاي از ارتباطات و در اين ميان، صحنه تمهيدي است براي مشاهده شدن.
وي در اين مقاله به نظرات پرفسور ويلار ساوتر، بنيانگذار الگوي رويداد تئاتري پرداخته است.
او معتقد است تماشاگر، دليل و شرط لازم براي وجود هنر است و يك رويداد تئاتري به شروع و اتمام نمايش محدود نيست زيرا هميشه قبل از شروع و بعد از پايان، انگيزهاي براي شروع و ادامه وجود دارد.
در اين مقاله، تعزيه به مثابه يك رويداد تئاتري بررسي شده است ضمن اينكه فرهنگ بازي، يكي از جنبههاي مهم هر رويداد تئاتري است زيرا بازي تئاتري در قالب فضاي تئاتريف مشتركي ميان همه آناني كه در حال بازياند عمل ميكند.
١٩:٢٥ ١٦/١٠/١٣٨٥