١٦:٤٧ ٠٥/٠٩/١٤٠٣
اخبار ديگر رسانه ها
يك زبان‌شناس و محقق:
مانع‌هاي يادگيري زبان را با روش‌هاي جديد آموزشي برطرف كنيم

از آن‌جا که زبان انگليسي زيربناي بسياري از علوم است، لازم است ياد گرفته شود و در اين بين ما بايد درصدد برطرف کردن مانع‌هاي يادگيري زبان با بهره‌گيري از سيستم‌هاي آموزشي جديد باشيم.
دكتر محمدعلي قضيه - زبان‌شناس و محقق - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب اظهار داشت: براي يادگيري زبان موانع يا سدهايي داريم که آموزش‌دهنده بايد به آن‌ها آگاهي داشته باشد و روشي را اتخاذ کند که اين موانع از بين بروند و يا ضعيف شوند، بنابراين پيش از هر چيزي بايد آموزش‌دهندگان زبان از اين موانع آگاهي يابند.
وي يکي از اين مانع‌ها را آواها برشمرد و گفت: منظور از آوا اين است که صدا از طرف فراگير طوري تلفظ شود که به گوش مخاطب انگليسي‌زبان طبيعي باشد. زبان يک مطلب شفاهي است که مخاطب از طريق شنيدن حرف گوينده، به منظور او پي مي‌برد و پاسخ را با آواهاي بومي خود ارايه مي‌کند. اگر اصوات بيان‌شده از خلوص واقعي برخوردار نباشند، براي هر دو طرف شنونده و گوينده مشکل ايجاد مي‌شود. آموزش‌دهنده بايد سيستمي بتواند برقرار کند که موانع آوايي از طريق فراگيري برطرف شود تا گام بزرگي برداشته شود.
اين محقق زبان ادامه داد: در گذشته برقراري اين رويه از طريق تکرار و صرف زمان زياد يا فشردگي کامل يعني روزي هشت ساعت انجام مي‌گرفت. روشي را که معتقدم بايد تعقيب شود، شناخت آواهاست. آموزش‌دهندگان زبان اصولي در اختيار فراگير قرار دهند تا فراگيران تنها با يک تذکر مختصر اشکال خود را متوجه شوند.
قضيه مانع دوم را آهنگ صحيح دانست و تصريح کرد: آموزش‌دهندگان، بايد به اين علم آشنايي داشته باشند و سيستمي تهيه کنند که از طريق آن به راحتي آهنگ صحيح در اختيار فراگير قرار داده شود.
او افزود: يکي از خطاهاي آموزش زبان اين است که سعي مي‌کنند سرعت بيان مطالب را تا حد امکان پايين بياورند و بر اين عقيده‌اند که مطلب بهتر درک مي‌شود و اين کار را يک‌بار انجام نمي‌دهند، بلکه مدت‌ها اين رويه را تکرار مي‌کنند، لذا اين امر براي فراگير يک عادت مي‌شود که بايد کلمه‌ها را روشن بشنود و وقتي روشن نمي‌شنود، متوجه نمي‌شود. اين عامل باعث مي‌شود فراگير پس از گذشت زمان زيادي از فراگيري زبان هنوز هم وقتي پاي يک فيلم مي‌نشيند، چيزي نتواند بفهمد و اين بدين دليل است که گوينده فيلم به تسريع کلام عادت دارد، ولي شنونده به کندشنوايي عادت پيدا کرده است.
وي در ادامه اين‌گونه عنوان کرد: اگر اين موانع به صورت مجزا و بدون ارتباط با زبان باشد، فراگير خسته مي‌شود و فکر مي‌کند فنوني را ياد مي‌گيرد که در استفاده از زبان هيچ رابطه‌اي برايش ندارد. اين آموزش‌دهنده است که بايد اين تکنيک‌ها را در قالب فراگيري مکالمه به‌کار بگيرد، به‌طوري‌که فراگير ضمن اين‌که اين‌ها را به طور غيرمستقيم فرامي گيرد، مکالمه‌اش هم خوب شود. يکي از راه‌هاي خوب شدن مکالمه سرعت در بيان است. او بايد کلمه‌ها را طوري منتقل کند که هم موسيقي زبان و هم آوايش زبان رعايت شود و هم زمينه‌سازي انتقال اين‌ها را به نحو احسن انجام دهد.
قضيه ادامه داد: در انتخاب مکالمه‌ها، بايد خيلي دقيق باشيم. زياد روي مطالبي که گوينده به‌ندرت با آن سر و کار دارد، اصرار نورزيم و بيش‌تر به آن‌چه که فراگير با آن‌ها زياد در تماس است، بپردازيم. اگر آموزش‌دهنده آن‌چه را منتقل يا اتخاذ مي‌کند، طوري تهيه شود که نياز فراگير را رفع كند، وي خيلي زود به مکالمه‌اي که مورد نيازش است، مسلط مي‌شود.
وي اضافه کرد: کساني که مدعي‌اند ظرف مثلا 90 ساعت يا چند هفته آموزش زبان مي‌دهند، درحقيقت به سقف آموزشي توجه نمي‌کنند. اين آموزش ممکن است در حدي باشد که فراگير فقط چند جمله در مورد احوال و نيازهاي خودش بتواند صحبت کند، ولي در استفاده علمي و عملي از زبان با مشکل مواجه مي‌شود؛ بنابراين اين نوع آموزش سقف محدودي دارد، درحالي‌که اگر تکنيک‌هاي لازم به فراگير داده شود و موانع موجود برطرف شود، حيطه عمل او نامحدود مي‌شود. مدت اين امر به فراگير بستگي دارد. فراگير در صورتي که به سخنان آموزش‌دهنده عمل کند، بايد بعد از شش ماه راحت بتواند حرف بزند و اگر اين مورد يک‌سال تداوم يابد، تسلط بر زبان براي او فاحش خواهد بود. او ممکن است در ابتدا اختلاف چشمگيري با ساير فراگيران در جاهاي ديگر نداشته باشد، ولي سکوي پرتابي پيدا مي‌کند که بعد از مدت کوتاهي ديگر با ساير فراگيران قابل مقايسه نخواهد بود، به‌طوري‌که او بعد از يک سال، معادل پنج سال آموزش معمولي مطلب فراگرفته است.
اين زبان‌شناس خاطرنشان کرد: در سيستم‌هايي که ما تاکنون تحقيق کرده‌ايم، روش پيشرفت تصاعدي است، يعني مثلا در يک‌ماهه اول هر دو فراگير تحت آموزش عادي و اين رويه تقريبا به يک اندازه ياد گرفته‌اند، ولي در چند ماه بعد فراگير سيستم جديد چهار برابر سيستم قبلي زبان فراگرفته است و به اين ترتيب عامل زمان تقليل مي‌يابد. اگر در حال حاضر کسي بخواهد با سيستم معمول به‌خوبي زبان را ياد بگيرد، به پنج سال وقت نياز دارد. در اين سيستم جديد به جاي پنج سال، او در يک سال به اين مهم مي‌تواند دست يابد. از لحاظ آماري هم ثابت شده براي فراگيري زبان به صورت سيستماتيک و با رعايت تمام اصول قديم بين دو تا سه هزار ساعت آموزش زمان لازم است، در حالي‌که با اين سيستم جديد تنها زير هزار ساعت آموزشي وقت نياز داريم.
قضيه در ادامه گفت: در اين زمينه سکوي پرتاب اوليه موثر است که باعث مي‌شود شخص با فرصت کافي و اشتياق لازم پيش برود. اجزاي زبان هر کدام ساختار خودشان را دارند؛ اگر قرار باشد در يک سطح صاف و هموار رفتار کنيم، اولا شخص فراگير سردرگم مي شود و ثانيا هيچ‌گاه اين سطوح با هم به تعامل نمي‌رسند، بنابراين يکي از اشتباه‌هاي ما در آموزش زبان اين بود که تا به امروز يک سطح صاف و هموار را درنظر مي‌گرفتيم، در حالي‌که بايستي به آن يک شيب سنجيده دهيم. در سيستم‌هاي قبلي مراحل با هم تداخل داشته، ولي در سيستم جديد پشتيبان هم هستند.
وي افزود: مراحل ذکرشده فوق هر کدام به نوع خود بايستي با روش علمي و صحيح آموزشي همراه باشند. تا حد امکان از حافظه فراگير براي به‌خاطر سپردن کليه کلمه‌ها، ساختارها و مفاهيم استفاده نشود، بلکه با در اختيار گزاردن حداقل کليدهاي ممکن، انگيزه فراگيري در يادگيرنده را به نهايت برسانيم.
او خاطرنشان کرد: براي مثال در يادگيري لغت‌ها چندين راه وجود دارد؛ يکي اين‌که شخص لغت را از فرهنگ لغت پيدا و با زحمت زياد به حفظ آن سعي مي‌کند و معمولا هم آن را فراموش مي‌کند. راه ديگر به‌کارگيري مترادف و متضاد لغت است که اين هم به نوبه خود مشکل‌ساز است؛ چون هيچ واژه‌اي مشابه واژه ديگر نمي‌تواند باشد. واژه دوم هم از لحاظ سطح و هم از لحاظ مفاهيم از واژه اول متفاوت است. روش ديگر جاي‌گذاري يک سري لغت در جمله‌ها است. اين روش مستلزم اين است که هم جمله‌ها و هم کلمه‌ها به خوبي فهميده شوند تا بتوانند جايگزين شوند. روش ديگر اين است که معلم براي روشن شدن مفهوم کلمه نقش بازي کند که اين روش براي يک سري کلمه‌ها و تا مدتي محدود مقدور است و چند روش ديگر که ذکر آن از حوصله خواننده خارج خواهد بود.
اين محقق زبان‌شناس يادآور شد: کلمه‌هاي انگليسي ريشه خاص دارند که اگر همه مسائل را روي اين ريشه متمرکز کنيم، شخص فراگير به راحتي مفاهيم کلمه‌ها را از متن مي‌تواند استخراج كند و به اين ترتيب از حفظ کردن تک‌تک لغت‌ها رهايي يافته و با استفاده از ريشه‌ها در انگليسي به مفاهيم دست يابد. اين امر به متن‌هاي معمولي منحصر نخواهد بود و دامنه آن تا زمينه‌هاي فني و تخصصي ادامه خواهد يافت. اين ريشه‌ها در انگليسي در حدود هفت هزار تا است که با تحقيق و بررسي متداول‌ترين و پرکارترين آن‌ها را که در محدوده زير هزار است، مشخص کرده و براي استفاده فراگيران در اختيار آن‌ها قرار مي‌دهم. ولي واضح است که کسب مهارت برداشت مفاهيم به اين روش زمان‌بر است.
او در پايان گفت: يکي از موانع بسيار حساس تسلط به تلفظ و شناخت تکيه کلام‌ها است (word stress) که با تحقيق و به‌کارگيري فراوان به اصول ساده و قابل انتقال دست يافتيم و آن را در اختيار فراگير قرار مي‌دهيم، به طوري‌که فراگيران بي‌نياز از کمک استاد و کتاب لغت، در تلفظ و استرس کلمه‌ها ماهر شوند.
حاصل تحقيق‌هاي دکتر محمدعلي قضيه درباره زبان به صورت مکتوب شامل چندين جلد کتاب است.

٠٩:٥٠ ٢٨/٠١/١٣٨٥
عناوين اصلي
معرفي جهاد دانشگاهي
تشکيلات جهاد دانشگاهي
اخبار جهاد دانشگاهي
انتشارات
اعضاء
نام کاربر
رمز عبور
نظر خواهي
کدامیک از فعالیت های جهاددانشگاهی در پیشبرد توسعه همه جانبه کشور موثرتر می باشند؟
تمامي حقوق متعلق به جهاد دانشگاهي مي باشد