در همايش «تفکر مطهر» مطرح شد:
تقواي علمي و نقد منصفانه کليد پيروزي مطهري است
مطهري تمام احياگران انديشه را در تاريخ و بخصوص 100 سال اخير مورد نقد و تحليل قرار داده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، استاد دانشگاه امام صادق (ع) در ميزگردي که با عنوان «تفکر مطهر» به همت مدرسه علميه اسلامشناسي حضرت زهرا (س)، روز گذشته در تالار نور مشهد برگزار شد، افزود: وابسته نبودن استاد مطهري به انديشههاي سياسي و اجتماعي، وي را به رشد رساند.
ميرخاني - فارغالتحصيل مدرسه علميه مطهري - با اشاره به اينکه مطهري، تمام احياگران انديشه را در تاريخ و بخصوص 100 سال اخير، مورد نقد و تحليل قرار داده است، گفت: به عنوان مثال، او سيدجمالالدين اسدآبادي را ميستايد و از مرحوم ناييني به نيکي ياد ميکند، ضمن اينکه انتقادهايي را نيز به آنان وارد ميکند که همين وابسته نبودن به انديشههاي سياسي و اجتماعي، او را به رشد رساند.
وي تقواي علمي مطهري را کليد پيروزي پيشرفت مطهري دانست و افزود: مطهري به تمام معنا تشخص روحانيت شيعي را حفظ کرد و با نقد بيطرفانه، علمي و قوي، خود را به عنوان يک صاحب انديشه کمنظير معرفي کرد.
او يکي از دغدغههاي مطهري را مسأله آسيبشناسي حوزههاي علميه معرفي کرد و ادامه داد: يکي از مباحثي که استاد، همواره به عنوان دغدغه بيان مي کرد، وحدت رويه در حوزههاي علميه کشور بود و اعتقاد داشت که وحدت رويه، رمز موفقيت حوزههاي علميه شيعي خواهد بود.
ميرخاني يادآور شد: فقه شيعي از ارزش و قدرت بالايي برخوردار است و قوام و قدرت سيستمي اسلام به گونهاي است که از نظر مطهري، کسي تاب مقاومت در برابر آن را ندارد، ولي چون روحانيت شيعي تجربه حکومت را پس از حاکميت حضرت علي (ع) نداشته، از لحاظ داشتن حاکميت و رعايت احتياط ها، چالشهايي را در بحث فقاهت دارد.
وي با اشاره به مسائل مهم زنان در جامعه امروز گفت: دغدغه مطهري اين بود که برخي در حوزه که به عوامگرايي دچار شدند، فکر ميکنند هر نوي در حوزه بدعت است، که اين امر بيش از هر چيز به جامعه زنان لطمه ميزند.
او محدود کردن سطح اطلاعات علمي در حوزههاي علميه زنان را يکي ضايعههاي مهم حوزههاي علمي زنان برشمرد و افزود: وقتي امروز دنيا در انديشههاي فيمينيسم و سکولارمآب غوطهور است و اسلام را زير سوال ميبرند، بخش اعظم به خاطر اين است که ما زنان توانمندي به لحاظ علوم ديني و در حوزه انديشه تربيت نکردهايم و به آنان اجازه ظهور و حضور ندادهايم.
در ادامه، عباس صالحي - استاد حوزه و دانشگاه مشهد - گفت: پس از مطهري، جايگزيني را در سطح اطلاعات و نظريهپردازي، به اين شکل، پيدا نميکنيم که اين امر، هم توانمندي علمي او را ميرساند و هم ضعف علمي را در کشور ما در پروراندن اينگونه شخصيتها نشان ميدهد.
وي با بيان اينکه مطهري در ترکيبي چندضلعي، توانمندي شخصيت خود را نشان داد، اظهار داشت: شهيد مطهري در حوزههاي مختلف علوم اسلامي ورود کرد و ورود او ورود مبتديانه نبود، بلکه ورودي آگاهانه بود، ضمن اينکه او حضور فکري در زمان داشت؛ چراکه اکثر مكتبهايي را كه امروز در جهان وجود دارد، به نوعي مورد بحث قرار داده است.
او با اشاره به حضور و وجود التقاط گفت: التقاط محصول چند گرايش همزمان است که در حقيقت تعرض جاذبههاي دينداري و مکاتب جديد است و افرادي که در اين تعارض و تزاحم قرار ميگيرند، به التقاط روي ميآورند و براي اينکه اين جاذبهها را همزمان بتوانند حفظ کنند، به يک منطقسازي روي ميآورند.
صالحي در ادامه مطهري را به عنوان کسي که در تکتک اين التقاط ها وارد شد، معرفي کرد و افزود: مطهري به لحاظ شرايط تاريخي که در آن زيست مي کرد، هر کدام از اين مکاتب و التقاط ها را مورد بحث قرار داد و هيچگاه آلوده فضاي التقاط ها نيز نشد.
وي افزود: مطهري با بحث علم و ايمان، بحث علمگرايي با سيانتيسم را توانست به چالش کشد و با طرح اين سؤال که "آيا واقعاً علم جاي ايمان را ميتواند بگيرد؟ "، به جايگاه متفاوت علم و ايمان در جهان انساني ميپرداخت و آثار زيانبار چنين تفکري را در نوشتههاي خود گوشزد ميكرد.
صالحي با اشاره به مکتب تجربهگرايي و جايگاه آن در انديشههاي مطهري تصريح کرد: يکي از انديشههايي که در چهار، پنج قرن گذشته در غرب شکل گرفته، تجربهگرايي در عصر رنسانس بود که مدعي بود ادراکهاي غيرحسي، غيرقابل اعتماد هستند که در نوشتههاي مطهري با تأکيد بر اين اصل که حس، تنها منبع نيست، اين مکتب نيز مورد نقادي قرار گرفت؛ چرا که او معتقد بود حس تنها منبع نيست و تجربه تنها روش نيست، گر چه يک روش مفيد است. او روشهاي عقلاني و وحياني را بهترين روش براي درک قدرت الهي معرفي ميکرد.
او ماترياليسم يا مادهگرايي را مکتب ديگر مورد نقد مطهري دانست و اظهار داشت: مطهري در اين نقاديها هم وارد ماترياليسم فلسفي شد، يعني کساني که به آشکاري ماترياليسم را تبليغ کرده و تنها حقيقت را ماده ميدانستند، و هم به ماترياليسم منافق وارد شد، يعني کساني که در باطن مادهگرا هستند، ولي آن را ظاهر نميکنند و فقط از هستي باطلزدايي ميکنند، و کساني که تلاش داشتند مفاهيم روشن غيبگرايانه ديني را تعبير کنند.
صالحي ناسيوناليسم را به عنوان مکتب ديگري که مطهري يک جنگ عالمانه را با آن شروع کرد، معرفي و خاطرنشان كرد: آنچه مطهري در «خدمات متقابل ايران و اسلام» نشان داد، در حقيقت تلاش او را براي حفظ تعادل بين اين مليتگرايي و دينگرايي و رواج تفکر حق ميرساند.
وي با اشاره به مبارزه مطهري با مارکسيسم گفت: مطهري با محور قرار دادن اصل عدالت، با کساني که سرمايهداري بدون مرز و يا مارکسيسم را در کشور ميخواستند رواج دهند، به شدت مبارزه کرد.
صالحي سپس به جايگاه سکولاريسم در مکتب مطهري پرداخت و ادامه داد: مطهري حضور دين را در عرصه سياست و اجتماع ضروري ميدانست، و هم با کساني که به دين بيعلاقه بودند، يعني سکولارهاي محض و هم با کساني که افراطيگرايان ديندار بودند، مبارزه کرد. او پيامبر (ص) را يک پيامبر چندبعدي و دين اسلام را به عنوان ديني فردي و اجتماعي معرفي کرد.
وي در پايان گفت: مطهري در بحث مبارزه با التقاط، يک متفکر در زمان گذشته نبود، بلکه از تفکر او هماکنون نيز به عنوان تفکرات قوي و علمي ميتوان ياد کرد.
در ادامه ميزگرد «تفکر مطهر»، مستقيمي - استاد دانشگاه و مسوول مدرسه شيعهشناسي - با محور قرار دادن متقتضيات زمان از نظر مطهري، گفت: يکي از شاخصههاي شخصيتي مطهري، فرازماني و فرامکاني بودن است.
مستقيمي با اشاره به تکيه استاد مطهري بر تعريف مقتضيات به معناي احتياج مردم اظهار داشت: امروزه در عصر عبور از عصر مدرنيسم و در آستانه پستمدرنيسم، طبق آمار بيشتر مردم دنيا به سمت معنويت روي آوردهاند و سعي ميکنند خلاءهاي وجودي خود را با معنويت پر کنند، که به حق، استاد مطهري اين مسأله را پيشبيني کرده بود.
وي ادامه داد: امروز مردم دنيا به عرفان و معنويتهاي افراطي چون بوديسم و ... روي آوردهاند که اين ضعف ما را در حوزه شناخت شريعتمان در دنيا ميرساند.
مستقيمي خاطرنشان كرد: بايد بدانيم براي ارايه يک چهره فرافرهنگي از دين مبين اسلام، لازم است که بر اساس احتياجهاي امروز مردم دنيا، اول معنويت و سپس شريعت را ترويج کنيم.
وي اظهار داشت: از انديشههاي ناب مطهري اين است که به افراد، اجازه تفکر و حتا شک را بدهيم، حتا در برخي مسائل اجتهادي که اين مسأله، خود به اجتهاد معنا ميبخشد.
او ادامه داد: اجتهاد امروز با توجه به مقتضيات زمان، بايد به تمام معنا مجتهدانه باشد و هر مبلغي بايد اصول اجتهاد را بداند.
مستقيمي درباره يکي ديگر از دغدغههاي مطهري گفت: مطهري معتقد بود که امروز در حوزه به اصول استنباط کمتر توجه ميشود و به برخي از مسائل فقهي کمتر پرداخته شده و کاوش ميشود، که اين امر، زمينه بزرگ شدن برخي از وجوه حوزه و کوچک ماندن برخي ديگر از وجوه حوزه را فراهم آورده است.
١٥:٥٦ ١٠/٠٢/١٣٨٥