«رهيافتهاي فكري و فلسفي معاصر در غرب» منتشر شد
كتاب «رهيافتهاي فكري و فلسفي معاصر در غرب» كه چهار مقاله از استادان فلسفه كشور است، به اهتمام دكتر حسين كلباسي اشتري و توسط پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بنا به گفتهي حسيني - مسوول روابط عمومي پژوهشگاه - اين كتاب كه تاريخ چاپ آن 1384 ذكر شده، از اواخر فروردين ماه سال جاري به بازار عرضه شده است.
اولين و مفصلترين مقالهي اين كتاب با عنوان «تمهيدي براي فهم انسان در فلسفه معاصر» و به قلم دكتر علياصغر مصلح به رشتهي تحرير درآمده است.
وي در ابتداي اين نوشته با اعتقاد به اين كه پرسش از انسان و تامل در او در دورهي معاصر، معناي ديگري دارد، به بررسي فعاليتهايي كه در طول تاريخ انديشهي بشري براي پاسخگويي به اين سوال شده، پرداخته و آورده است: گويا در مسير تفكر غرب - بخصوص از دورهي جديد تا معاصر - وضعي فراهم شده كه سرنوشت همه بحثها منوط به نحوهي تامل در انسان و نحوهي تلقي او از خويشتن است. همه فلاسفهي بزرگ قرن بيستم با اين سوال مقدر روبهرو بودهاند كه كدام انسان؟ اين پرسش به قدري مهم است كه ميتوان تاريخ تفكر را با دقت در نحوهي تلقي هر عصر از انسان روايت كرد.
نويسنده ضمن توجه به تغييراتي كه در نحوهي پرسيدن اين سوال از دورهي جديد به بعد رخ داده، مسير تاريخي اين پرسش را از زمان دكارت به بعد مورد بررسي قرار ميدهد.
مصلح پس از دكارت و بيكن، نيمنگاهي به انسانشناسي فلسفي در مدرسههاي آلمان، فلسفهي اصالت تجربه و
«روسو» دارد.
او با ذكر اين نكته كه ايمانوئل كانت، پرنفوذترين فيلسوف دورهي جديد است، انسانشناسي در فلسفهي اين انديشمند آلماني را به تفصيل مورد بررسي قرار داده است.
بخش پاياني اين مقاله نيز نگاهي گذرا دارد به عصر رمانتيك آلمان و نظرات فيلمسوفان قرن نوزدهم و بيستم تا عصر پستمدرنيته.
به گزارش ايسنا، از دكتر محمود خالقي نيز دو مقاله با عنوانهاي « فردگرايي و مدرنيته» و « تاملي در باب مفهوم ماتقدم» در اين كتاب به چاپ رسيده است.
در بخش پاياني كتاب يادشده، هدايت علويتبار به بررسي ريشههاي الحاد ژان پل سارتر در دوران كودكي وي پرداخته است. به نظر ميرسد انگيزهي نگارندهي اين مقاله، از تاكيدي برگرفته باشد كه شخص سارتر بر نقش خانواده در شكلگيري شخصيت كودك دارد كه اين تاثير دينداري يا دينگريزي فرد را در بزرگسالي نيز شامل ميشود.
علويتبار در اين مقاله با اشاره به اين كه سارتر زندگينامهي چند نويسندهي فرانسوي از مجله بودلر، مالارمه، ژنه، فلوبر و خودش را به رشتهي تحرير درآورده و در همهي آنها بر نقش تجربيات كودكي در شكلگيري شخصيت انسان تاكيد دارد، آورده است: اين مطالعات در چارچوب آنچه كه سارتر آنرا روانكاوي وجودي مينامد، قرار ميگيرد. سارتر بر اساس اين تحليل به اين نتيجه ميرسد كه پدر و مادر نقش خدا را در زندگي كودك ايفا ميكنند. آنان هستند كه هرگونه معنا و لفظي را در زندگي كودك عينيت ميبخشند و همچون خدا خوب و بد را براي كودك معين ميكنند.
او با بررسي جايگاه دين در طبقهي بورژواي فرانسه كه ژان پل سارتر هم از آن طبقه بوده، افزوده است: در قرن هجدهم، دين براي اين طبقه بيشتر جنبهي صوري و ظاهري داشت تا جنبهي ماهوي و بنيادين؛ افراد اين طبقه اغلب كاتوليك بودند، اما در زندگي روزمرهي آنها، دين عملا نقشي ايفا نميكرد.
از نظر سارتر، دين بورژوايي پس از آنكه اعتبار عقلانياش را از دست داده، درحفظ اعتبار اجتماعياش سعي دارد، به همين دليل هم مقبول است و هم مطرود. لذا طبقهي بورژوا به نوعي دوگانگي شخصيتي دچار شد و اين دوگانگي، دينداري سست پسران خانوادهي فلوبر را نه با حملهي مستقيم، كه با لبخندها و واكنشهاي طعنهآميز دكتر فلوبر، نسبت به داستانهاي كتاب مقدس از بين ميبرد؛ «آنان بدون اينكه مورد مشورت قرار گيرند، در بيايماني غسل تعميد داده شدند».
كلباسي اشتري با همكاري پژوهشگاه علوم انساني، مجموعه مقالههاي ديگري را نيز به چاپ رسانده كه مقالههاي ارايهشده در نخستين همايش بررسي متون و منابع حوزههاي فلسفه، كلام، اديان و عرفان (اسماء) است.
همچنين پژوهشگاه علوم انساني، چاپ دوم كتاب «علم و دين و معنويت در آستانهي قرن بيست و يكم» نوشتهي دكتر مهدي گلشني و چاپ سوم كتاب «از علم سكولار تا علم ديني» از همان نويسنده را همراه با اضافاتي به بازار كتاب عرضه كرده است.
١١:٥٩ ٢٢/٠٢/١٣٨٥