«بارقه»هايي از آن نگاه مبارك به وقايع جهان، اسلام و ايران، در سالهاي قبل از انقلاب، براي اكنون كه ترنم «انفجار نور» ديگر بار به ما روي آورده است.*
* قال الله تعالي: «قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثني و فرادا»
خداي تعالي در اين كلام شريف، از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهاي سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظههائي است كه خداي عالم از ميان تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح در جهان است... (1)
واي بر اين مملكت، واي بر اين هيأت حاكمه، واي بر اين دنيا، واي برما، واي بر اين علماي ساكت، واي بر اين نجف ساكت، اين قم ساكت، اين تهران ساكت، اين مشهد ساكت. اين سكوت مرگبار اسباب اين ميشود كه زير چكمة اسرائيل به دست همين بهائيها، اين مملكت ما، اين نواميس ما پايمال شود، واي بر اين ما، واي بر اين اسلام، واي بر اين مسلمين... (2)
ميگويند كه مدير كيهان گفته است ما ديگر راحتيم براي اينكه آنوقت ما مينوشتيم و اينها نظر ميكردند، حالا خودشان مينويسند، ما ديگر راحتيم. منتهي اين اعتراض هست كه آقا چرا اينقدر بيحيثيت هستيد كه آنها بنويسند و شما هم بنويسيد؟ چرا بايد مطبوعات ما اينقدر بيحيثيت باشند؟ (3)
عطف به تلگراف سابق اشعار ميدارد، معلوم ميشود شما (اسدالله علم) بنا نداريد به نصحيت علماي اسلام كه ناصح ملت و مشفق امتند توجه كنيد و گمان كرديد ممكن است در مقابل قرآن كريم و قانون اساسي و احساسات عمومي قيام كرد ... (4)
بنده در شبي كه بنا بود فرداي آن در مسجد سيد عزيز الله براي تنبه دولتها دعا كنند، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقامت كند، ما ديديم علما در اينجا تكليف ديگري دارند، من تصميم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هيچ كس هم نگفتم ولكن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت. اگر خداي نكرده جسارتي به علماي تهران شده بود، من يك تصميم خطرناكي گرفته بودم اما دولت بعد از نيمه شب متوجه شد نميشود با قواي مردم مقاومت كرد... (5)
... والا مالنا و القانون، مائيم و قانون اسلام، علماء اسلامند و قرآن كريم، علماء اسلامند و احاديث نبوي، علماء اسلامند و احاديث ائمه اسلام. هرچه موافق دين و قوانين اسلام باشد ما با كمال تواضع گردن مينهيم و هرچه مخالف دين و قرآن باشد، ولو قانون اساسي باشد، ولو الزامات بينالمللي باشد، ما با آن مخالفيم... (6)
... اي دولتها! اي بيچارهها! فتح مملكت كه چيزي نيست (آن را هم كه الحمدالله نداريد) فتح قلوب مهم است، اگر ميخواهيد بكنيد، اگر نخواستيد نكنيد «والامر اليكم»...(7)
* «انّي لا اري المَوْتَ الا سَعادةً وَ لا الحيوة مَعَ الظالميْنَ الا بَرَما»
كاش مأمورين بيايند و مرا بگيرند تا تكليف نداشته باشم. فقط جرم علماء اسلام و ساير مسلمين آنست كه دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملكت مينمايند و با استعمار مخالفت دارند. اينست حال ما تا آقاي عَلَم و ارسنجاني چه بگويند. (8)
... اكنون كه مرجع صلاحيتداري براي شكايت در ايران نيست و اداره اين مملكت به طور جنونآميز در جريان است، من به نام ملت از آقاي علم شاغل نخستوزيري استيضاح ميكنم، با چه مجوز قانوني در دو ماه قبل حمله به بازار تهران كرديد و علماء اعلام و ساير مسلمين را مصدوم و مضروب نموديد؟ با چه مجوز علما و ساير طبقات را به حبس كشيديد كه جمع كثيري اكنون نيز در حبس به سر ميبرند؟ با چه مجوز بودجة مملكت را خرج رفراندم معلومالحال كرديد در صورتي كه رفراندم از شخص شاه بود و بحمدالله ايشان از غنيترين افراد بشر هستند؟...(9)
... خطر اسرائيل براي اسلام و ايران بسيار نزديك است، پيمان با اسرائيل در مقابل دول اسلامي يا بسته شده يا ميشود، لازم است علماي اعلام و خطباي محترم، ساير طبقات را آگاه فرمايند كه در موقعش بتوانيم جلوگيري كنيم. امروز روزي نيست كه به سيره سلف صالح بتوان رفتار كرد، با سكوت و كنارهگيري همه چيز را از دست خواهيم داد... (10)
چهل روز ار مرگ و ضرب و جرح عزيزان ما گذشت، چهل روز است بازماندگان كشتگان مدرسه فيضيه بر عزيزان خود سوگواري ميكنند. ديروز پدر قد خميده مرحوم سيد يونس رودباري كه آثار عظمت مصيبت، چهرهاش را در هم شكسته بود، به ملاقات من آمد. با چه زبان ميشود مادرهاي فرزند مرده و پدرهاي غمديده را تسليت داد؟ بايد به پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله و امام عصر عجل الله تعالي فرجه عرض تسليت كرد. (11)
... آقا من به شما نصيحت ميكنم، اي آقاي شاه، اي جناب شاه، من به تو نصيحت ميكنم، دستبردار از اين كارها، آقا اغفال دارند ميكنند تو را. من ميل ندارم كه يك روز اگر بخواهند تو بروي همه شكر بكنند... (12)
... امروز به من اطلاع دادند كه بعضي از اهل منبر را بردهاند در سازمان امنيت و گفتهاند شما سه چيز را كار نداشته باشيد، ديگر هرچه ميخواهيد بگوييد، يكي شاه را كار نداشته باشيد، يكي هم اسرائيل را كار نداشته باشيد، يكي هم نگوييد دين در خطر است، اين سه تا امر را كار نداشته باشيد، هر چه ميخواهيد بگوييد. خوب اگر اين سه تا امر را ما كنار بگذاريم، ديگر چه بگوييم؟ ... (13)
خميني را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد. با سرنيزه نميشود اصلاحات كرد، با نوشتن خميني خائن به ديوارهاي تهران كه مملكت اصلاح نميشود، ديديد غلط كرديد؟ ديديد اشتباه كرديد؟ خاضع به احكام اسلام شويد، ما شما را پشتيباني ميكنيم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه ديگري دارند، اگر خيال ديگري در سر دارند، اگر ميخواهند آشوب كنند بسمالله بفرماييد. (14)
... گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدر سوختگي است و آن را شما براي ما بگذاريد، چون موقع مقتضي نبود نخواستم با او بحثي بكنم، گفتم ما از اول وارد اين سياست كه شما ميگوييد، نبودهايم. امروز چون موقع مقتضي است ميگويم اسلام اين نيست، والله اسلام تمامش سياست است، اسلام را بد معرفي كردهاند، سياست مدن از اسلام سرچشمه ميگيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم، من پاپ نيستم كه فقط روزهاي يكشنبه مراسمي انجام دهم و بقيه اوقات براي خودم سلطاني باشم... (15)
شما ديديد كه روزنامه اطلاعات در روز سهشنبه هجدهم فروردين نوشت: (بعضي مجلات هم نوشته بودند لكن اين بيشتر منتشر ميشود) «جاي خوشوقتي است كه مقامات روحاني با دولت موافقت كردند در انقلاب شاه و ملت»... اين علماي اسلام، اين علماي اسلام در ماوراي جو هستند؟ اينهايي كه با شما يك قرارداد سري كردهاند خوب اسم ببريد. آقا اگر مردي تو اسم ببر، بگو كه: «خميني است، توي حبس ما رفتيم پيش او و او گفت كه بر گذشتهها صلوات»، خميني ... ميكند همچون حرفي ميزند خلاف دين اسلام. خميني ميتواند تفاهم كند با ظلم؟ ... ميكند. خميني آنجا هم كه بود، تو حبس هم كه بود مجد اسلام را حفظ ميكرد، ميتواند حفظ نكند؟ اسلامي كه پيغمبر اسلام اين قدر زحمتش را كشيده است، ائمه هدي اين قدر خون دلش را خوردهاند. علماي اسلام اين قدر زحمت كشيدهاند، خميني و امثال خميني ميتوانند كه يك چيزي بگويند كه برخلاف مصالح اسلام باشد؟! خميني را از جامعه بيرون ميكنند. (16)
... من از آن آدمها نيستم كه اگر يك حكمي كردم بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود، من راه ميافتم دنبالش، اگر من خداي نخواسته يك وقتي ديدم كه مصلحت اسلام اقتضاء ميكند كه يك حرفي بزنم ميزنم و دنبالش راه ميافتم و از هيچ چيز نميترسم بحمدالله تعالي والله تا حالا نترسيدهام، آن روز هم كه ميبردندم آن روز هم آنها ميترسيدند، من آنها را تسليت ميدادم كه نترسيد... (17)
... ما وقتي ميگوييم كه با اسرائيل چيز نشويد، حالا ما پيوند كرديم با كذا و جوجو آمده**و چيچي آورده؟ تف بر اين منطق. سياه باد رويتان. ما اين حرفها را ميزنيم، كجاي اين كهنهپرستي است كه مردك ميگويد كهنهپرستي است، كجاي اين كهنهپرستي است؟ ... (18)
... مگر اينها ميتوانند كه اسلام و مسلمين و علماي اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط ميكند آن وزارت فرهنگي كه دخالت در امر ديانت و اسلام ميكند، مگر ما ميگذاريم اين مطالب بشود؟ مگر خميني بميرد، نعوذبالله مراجع اسلام هم خداي نخواسته از بين بروند، وقتي رفتيم ما ديگر تكليفي نداريم لكن ملت اسلام هست، ملت اسلام باز زنده است، الان زندگي از سر گرفته است. «بارك الله فيكم» ملت اسلام ديگر بيدار شد، ديگر نمينشيند، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنميگردد... (19)
... ما از واقعه دوازدهم محرم، 15 خرداد خجالت ميكشيم. واقعه شوم 15 خرداد و مدارس علمية فيضيه و غم آن پشت ما و هر مسلمان غيرتمند را ميشكند، تا هيات حاكمه چه عقيده داشته باشد.، ملت اسلامي اين مصيبت را فراموش نميكند. ما روز دوازدهم را عزاي ملي اعلام ميكنيم. بگذار ما را مرتجع بخوانند، كهنهپرست بدانند. ...(20)
... خداوندا! زبان ما را از بيهوده گفتن و جذاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا! قلوب ما به نور اسلام و روحانيت روشن بفرما. خداوندا! گوش شنوا عنايت بفرما به سلاطين دول اسلام، به رؤساي جمهور دول اسلامي به نمايندگان مجلسين دول اسلامي، به نخست وزيران و وزراء دول اسلامي، به رؤساي دانشگاههاي دول اسلامي، به كارفرمايان و كارمندان دول اسلامي. خداوندا! آنها را قرار بده «من الذين يستعمون القول فيتبعون احسنه...». (21)
... دولت عثماني يكي از دولي بود كه اگر با شوروي طرف ميشد، گاهي او را زمين ميزد، ساير دول حريف ميدان او نبودند. دولت عثماني يك دولت اسلامي بود كه سيطرهاش گرفته بود تقريباً از شرق تا غرب را، آنها ديدند كه با اين دولت اسلامي به اين قوياي نميشود چارهاي كرد، نميشود ذخائر را برد. بعد از اينكه در اين جنگ با آن بساط غلبه پيدا كردند، تجزيه كردند دولت عثماني را... (22)
... آقا شما قرآن را نميدانيد چه هست، همين تو جيبشان گذاشتهاند، من توي جيبم قرآن نيست لكن مأمورين همه تو جيبشان قرآن است! كاسه از آش گرمتر است! تو اعتقاد به قرآن داري؟ تو فقط ميخواهي مرا بازي بدهي. تا صحبت ميشود، آقا قرآن در ميآورد، از بالا يك قرآن نشان ميدهد. شما قران توجيب گذاشتيد ميخواهيد قرآن از بين برود... (23)
راه اصلاح يك مملكتي فرهنگ آن مملكت است. اصلاح بايد از فرهنگ شروع بشود. دست استعمار توي فرهنگ ما كارهاي بزرگ ميكند، نميگذارد جوانهاي ما مستقل بار بيايند، نميگذارد در دانشگاه جوانهاي ما درست رشد بكنند، اينها را از بچگي يك طوري ميكنند كه وقتي بزرگ شدند اسلام هيچ و آنها همه، همه چيز. اگر فرهنگ درست بشود يك مملكت اصلاح ميشود براي اينكه از فرهنگ است كه در وزارتخانهها ميرود، از فرهنگ است كه در مجلس ميرود، از فرهنگ است كه كارمند درست ميشود. شما يك فرهنگ مستقل درست كنيد يا بدهيد ما درست كنيم، شما ميترسيد از آمريكا، ميترسيد از ديگران، بدهيد ما درست كنيم، اختيار فرهنگ را دست ما بدهيد.(24)
... آقا من اعلام خطر ميكنم، اي ارتش ايران! من اعلام خطر ميكنم، اي سياسيون ايران! من اعلام خطر ميكنم، اي بازرگانان! من اعلام خطر ميكنم، اي علماي ايران! اي مراجع اسلام! من اعلام خطر ميكنم، اي فضلا! اي طلاب! اي مراجع! اي آقايان! اي نجف! اي قم! اي مشهد! اي تهران! اي شيراز! من اعلام خطر ميكنم... (25)
اي سران اسلام به داد اسلام برسيد، اي علماي نجف به داد اسلام برسيد، اي علماي قم به داد اسلام برسيد، رفت اسلام. (گريه شديد حاضرين در مجلس) اي ملل اسلام! اي سران ملل اسلام! اي رؤساي جمهور ملل اسلامي! اي سلاطين ملل اسلامي! اي شاه به داد خودت برس، به داد همه ما برسيد. ما زير چكمه آمريكا برويم چون ملت ضعيفي هستيم؟! چون دلار نداريم؟! آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه از هم بدتر همه از هم پليدتر.(26)
... اما امروز سر و كار ما با اين خبيثهاست، با آمريكاست. رئيس جمهور آمريكا بداند، بداند اين معنا را كه منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما، امروز منفورترين افراد بشر است پيش ملت ما، يك همچنين ظلمي به دولت اسلامي كرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ايران با او خصم است...(27)
... اگر هفتصد ميليون مسلم با اين كشورهاي عريض و طويل رشد سياسي داشتند و با هم متحد و متشكل شده در صف واحد قرار ميگرفتند، براي دولتهاي بزرگ استعمار ممكن نبود كه در ممالك آنها رخنه كنند، تا چه رسد به مشتي يهود كه از عمال استعمارند ... (28)
در اين اجتماع بزرگ حج كه بايد به نفع اسلام و مسلمين بهرهبرداري شود، با كمال تأسف ديده ميشود كه بعضي قلمهاي مسموم عمال استعمار براي تفرقه صفوف مسلمين سالها است كه برخلاف مقاصد صاحب وحي در مركز وحي اوراقي را به اسم «الخطوط العريضه» و امثال آن نشر ميدهند و به مستعمرين كمك مينمايند و ميخواهند با دروغ و افتراء يك جمعيت قريب صدو پنجاه ميليون نفري را از صفوف مسلمين جدا كنند. جاي تعجب است كه حكومت حجاز چگونه اجازه ميدهد اين اوراق گمراهكننده در مركز وحي پخش شود.(29)
... كارشناسهاي اسرائيل براي اين تشريفات دعوت شدند. به طوري كه خبر شدم و نوشتند به من، كارشناسهاي اسرائيل مشغول بپا داشتن اين جشن هستند و اين تشريفات را آنها دارند درست ميكنند. اين اسرائيل كه دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است، اين اسرائيل كه مسجدالاقصي را خراب كرد و ديگران ميخواستند ترميم كنند و روپوشي كنند جرم اسرائيل را، براي اين اسرائيل نفت از ايران رفته است...(30)
اين اسرائيلي كه همين چند وقت پيش از اين، همين اخيراً به قرآن كريم نسبت داد به اينكه جنايت بعضي از امراض در آلمان گردن قرآن است براي اينكه قرآن دستور داده است، در سوره 5 آيه 6 دستور داده است كه مسلمين وقتي كه مستراح ميروند حق ندارند با صابون بعدش دست خودشان را بشويند، بايد حتماً با دست محل را چه بكنند و بعدش هم حق ندارند جز با آب بشويند، از اين جهت ميكروب سرايت ميكند به دست و كذا. آن آيه ششم سوره پنجم چه است؟ آيه وضوست و آيه غسل است.(31)
... حضرت امير ملا نبود خطبههاي به آن طولاني داشت؟ حضرت رسول خودشان خطبههاي به آن طولاني دارند، ايشان ملا نبودند؟ وقتي نوبت به ماها ميرسد عذرها درست ميكنيم براي اينكه ما ميخواهيم از زير بار در برويم. شما اينطور تربيت نشويد آقا، شما موظفيد براي اينكه به اسلام خدمت بكنيد... (32)
... من به شما اعلام خطر ميكنم و ميگويم كه آينده شما تاريكتر از حالا خواهد بود. شما قدري به فكر باشيد. اينجا ننشينيد تكليف شرعي مخصوص خودتان درست كنيد. شما قدرت داريد و در مردم نفوذ داريد. نيروي شما بيش از نيروي امام حسين(ع) است. امام حسين(ع) نيروي چنداني نداشت و قيام كرد. او هم اگر نعوذبالله تنبل بود ميتوانست بنشيند و بگويد تكليف شرعي من نيست كه قيام كنم. دربار اموي خيلي خوشحال ميشد كه سيدالشهدا بنشيند و حرف نزند و آنها بر خر مراد سوار باشند اما او مسلم بن عقيل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بيعت تا حكومت اسلامي تشكيل دهد و اين حكومت فاسد را از بين ببرد... (33)
اينجانب كراراً خطر اسرائيل و عمال آن را كه در رأس آنها شاه ايران است گوشزد كردهام. ملت اسلام تا اين جرثومة فساد را از بن نكنند روي خوش نميبينند و ايران تا گرفتار اين دودمان ننگين است روي آزادي نخواهد ديد. (34)
سلام من بر مقتولين و مصدومين 15 خرداد. سلام من بر مصدومين و مظلومين 17 خرداد. سلام من بر طبقات اهل علم و خطباي محترم. سلام من بر جوانان غيرتمند دانشگاههاي ايران. سلام من بر مؤمنين و مسلمين سراسر كشور كه با عدم شركت در حزب تحميلي و انتخابات غيرقانوني مشت محكم بر دهان ياوه سرايان زدند و وفاداري خود را به اسلام و مسلمين ثابت كردند.
سلام من بر زندانياني كه در راه هدف مقدس اسلام در زير شكنجه بسر ميبرند. سلام من بر جوانان و دانشجويان غيرتمند ايراني خارج كشور كه با كوشش ارزندة خود به اسلام و برادران مسلم خود خدمت ميكنند و فجايع استعمار و عمال آن را بر ملا ميكنند.(35)
فاجعه لبنان و مصيبات وارده بر برادران ايماني ما به حدي نيست كه بتوان تحرير كرد. اكنون جنگي كه دستهاي مرموز دشمن انسانيت به نفع استعمار و اسرائيل بر پا نموده لبنان را به صورت مخروبهاي وحشتناك در آورده قدري آرامش صوري پيدا كرده لكن هزارها خانواده محترم كه ديروز با عزت و نعمت و رفاه به سر ميبردند، با از دست دادن عزيزان خود و خراب شدن خانمان و فقدان اموال، بيسرپرست و بيپناه در اين فصل سرما با آلام و دردهاي ناگفتني دست به گريبان هستند. كمكهايي كه از اهل خير خصوصاً ايران شده است موجب تقدير و تشكر است لكن جبران گرفتاريهاي نامحدود برادران عزيز ما را نميكند. (36)
من صريحاً اعلام ميكنم كه از اين دستجات خائن، چه كمونيست و چه ماركسيست و چه منحرفين از مذهب تشيع و از مكتب مقدس اهل بيت عصمت عليهم الصلوه و السلام به هر اسم و رسمي باشد متنفر و بيزارم و آنها را خائن به مملكت و اسلام و مذهب ميدانم. (37)
من شنيدهام كه در زمان رضاخان، مرحوم مدرس به رضاخان پدر اين خان گفته بوده است كه من شنيدم كه شيخالرئيس گفته من از گاو ميترسم براي اينكه اسلحه دارد و عقل ندارد. اين حرف اگر از شيخالرئيس هم مثلاً ثابت نباشد، يك حرفي است حكيمانه كه اسلحه وقتي در دست اشخاص غيرصالح افتاد و ناشايسته، چه مفاسدي دارد. (37)
... رضاخان را از اول انگليسيهاي جنايتكار، انگليسيهاي غيرصالح كه اسلحه در دستشان بود، رضاخان را اسلحهدار كردند و اين آدم ناشايستة بياصل را با اسلحه آوردند و مسلط كردند بر مردم و چه جناياتي، چه جناياتي در اين مدتي كه آن مرد سياهرو روي كار بود، نميشود تشريح كرد، نميتوانيم تلخيهاي آن روزها را براي شما تشريح كنيم... (39)
... لكن استالين كه همه به او برادر ميگفتند و همه ميگفتند ما همه با هم مثل هم هستيم و براي مردم دلسوزي ميكرد و قارداش به او ميگفتند، ايشان، ميگفتند حتي گاوي كه از آن شير ميخواهد بخورد آوردهاند همراهش كه مبادا از گاوهاي ايران شير بخورد، گاو را با طيارهاي كه حامل خودش بوده، حامل يك گاو هم بوده، هم گاو، اسلحهدار بيعقل و هم خودش اسلحهدار بيعقل، بلكه خدا ميداند كه او بدتر از آن رفيقش (گاو) بود، خدا ميداند كه اينطور بود ... (40)
فرامرز حقشناس
* این "بارقه " ها به ترتیب تاریخ ، از دهه چهل تا آستانه انقلاب گلچین شده است .
** عبدالقیس جوجو.
منابع
(1) صحيفه نور، ج 1، ص 3.
(2) همان، ص 12.
(3) همان، ص 14.
(4) همان، ص 15.
(5) همان، ص 17.
(6) همان، ص 17.
(7) همان، ص 21.
(8) همان، ص 25.
(9) همان، ص 40.
(10) همان، ص 44.
(11) همان، ص 46.
(12) همان، ص 55.
(13) همان، ص 56.
(14) همان، ص 65.
(15) همان، ص 65.
(16) همان، ص 70.
(17) همان، ص 72.
(18) همان، ص 77.
(19) همان، ص 79.
(20) همان، ص 84.
(21) همان، ص 86.
(22) همان، ص 87.
(23) همان، ص 91.
(24) همان، ص 97.
(25) همان، ص 104.
(26) همان، ص 105.
(27) همان، ص 105.
(28) همان، ص 157.
(29) همان، ص 157.
(30) همان، ص 168.
(31) همان، ص 172.
(32) همان، ص 173.
(33) همان، ص 174.
(34) همان، ص 208.
(35) همان، ص 216.
(36) همان، ص 225.
(37) همان، ص 229.
(38) همان، ص 268.
(39) همان، ص 268.
(40) همان، ص 271.