جريـاني در حـاشيـه
خالق اين جهان و اين انسان، از اول خلقت انسان، حتي در طرح نخستين اين آفرينش، «جرياني» را به انسان گوشزد كرده است كه عليرغم اهميت فوقالعاده آن در سرگذشت و سرنوشت نوع بشر، همواره اين «جريان» به حاشيه رانده شده است، كه شايد، اجمالاً، اين امر هم به دليل چالاكيها، طرحها و برنامههاي نو به نو، سياستها و شگردهاي جذاب و نيز تنوع در رفتارها و منشها و كنشهاي اين «جريان» باشد و هم به سبب زمينهها و امكانات و انتخابات گوناگون منطوي در ذات و گوهر انسان!
ممكن است پرسيده شود ـ اگر تا حالا اين جريان مهم و سرنوشت ساز به دليل راندهشدن به حاشيه «معرف حضور» نباشد! ـ اين جريان چيست و شاخصهها و معرفهاي آن كدامست؟!
البته اين جريان همان قصه ابليس است كه خالق هستي همواره تقابل آنرا با برنامه آفرينش انسان و نيز فرآيند رشد و تعالي وي، در مقاطع مهم تاريخ از جمله به هنگام ظهور نهضتهاي الهي بازگفته است!
در نهضت آخرين پيامبر خدا، محمد مصطفي كه سلام و صلوات خدا بر وي و خاندان پاكش باد، جريان ابليس به زيباترين و هنرمندانهترين و رسا و رسانندهترين بيان ممكن كه مبتني بر تراكمي فشرده و بيپايان از انرژي مدددهنده آن بيان است، تعريف شده است! در سوره مباركه (ص) آيات هفتاد و يك الي هشتاد، چنين نازل شده است:
«... هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان گفت من آفريدگار بشري از گل (خاك)ام! پس زماني كه كار آفرينش سامان گرفت و از روح آفريدگاري در او قرار دادم، مر او را سجده كنيد! (آري) فرشتگان همگي دسته جمعي سجده كردند؛ مگر ابليس كه استكبار كرد و در جرگه كافران قرار گرفت. خدا رو به ابليس كرد و پرسيد چه چيزي ترا از سجده بر آفرينشي كه به دستم انجام شده، مانع شده است؟! آيا از تكبر است يا از برتريجويي؟! ابليس جواب داد من از او برترم؛ مرا از آتش آفريدي و او را از خاك! آفريدگار حكيم (به دليل برتريجويي و تكبر ابليس) گفت: اي ابليس از اين ساحت بيرون شو كه همانا تو رانده شده (رجيم) هستي! اي ابليس لعنت من بر تو باد تا روز واپسين! ابليس تا روز رستاخيز از پروردگار مهلت خواست! خدا فرمود ترا در گروه فرصتدادگان قرار دادم. البته تا زمان معلوم!»
اما اين ترجمه كجا و اصل آن آيات الهي كجا! كه تلاوت آن جان را به لرزه و روح را به فغان و دل را به فرياد ميآورد! خودتان در سوره مباركه(ص) بخوانيد!
از معجزه «بيان» كه بگذريم ميماند حقايق آيات و دقايق و لطائف و مضامين كلامي و حكمي و ادبي و تاريخي و هنري و تفسيري آن كه ميبايست به كتب تفسير مراجعه كرد. و صد البته از ميان كتب تفسير ميتوان شكاهكار تفسيري عصر حاضر، يعني الميزان استاد نابغه، مرحوم علامه طباطبايي را مطالعه كرد و داستان آفرينش و بهشتي كه آدم قبل از فريفته شدن توسط ابليس، با زوجهاش در آن زندگي ميكرد و داستان آن شجره ممنوعه و داستان فرشتگان و ابليس و ... را مورد مطالعه قرار داد. از جمله به جلد اول ترجمه الميزان، ذيل آيات 39ـ30 مراجعه كرد. از آنجا كه قضيه امتناع ابليس از سجده آدم در سورههاي ديگر قرآن كريم نيز آمده است، مثلاً در سوره اعراف، طه، ص،... تتمه مطالب در مجلدات ديگر الميزان با نكات و دقايق و ظرايف و لطايف افزونتر آورده شده است!
در سوره مباركه اعراف، ذيل آيات 25ـ10 در جلد هشتم ترجمه الميزان، باز بحث مفصلي از خلقت انسان و داستان امتناع ابليس از سجده آدم و شجره ممنوعه و قسم خوردن شيطان براي آدم و همسرش كه من قصد خدمت به شماها را دارم و ميخواهم كه شما راه ترقي و توسعه و بالندگي و رفاه و بهرهمندي از مزاياي علم و فناوري و تحقيق و پژوهش و اطلاعات و ... را در پيش بگيريد والباقي قضايا كه باز در سوره مباركه (طه) ذيل 126ـ115، در جلد 14 ترجمه الميزان، داستان ابليس و آدم به تعبير مرحوم علامه «با كوتاهترين عبارت و زيباترين بيان» بازگويي شده است.
آنچه مهم است و تأكيد كردني، آنست كه مسأله اصلي نوع انسان، از ابتداي خلقت، توسط آفريدگار انسان، به روشني، تبيين شده است! خداوند عالم، در مرتبهاي از مراتب هستي تاريخي انسان، با او ميثاق بسته است كه شرط سعادت و باقي ماندن وي در ساحت الهي، دشمني همواره پايدار او با ابليس است چرا كه ابليس همواره با انسان دشمن است و عاصي و كافر نسبت به نعمات و بركات خدا!
اينكه موجودي در ميان فرشتگان باشد و عليالدوام در كار انسان نابساماني ايجاد كند و با هجوم به سامانههاي حيات فردي و اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و تاريخي و قضايي و ... بشر، آنها را دچار اختلاف و آسيب و زيانزدگي ساخته موجبات بالا رفتن هزينههاي رشد و تعالي انسان گردد، اما انسان نداند از كجا ميخورد و حتي جرأت نداشته باشد كه بگويد يكي از فرشتگان خدا اين كار را انجام ميدهد، آنگاه در چه وادي حيرت و سرگرداني وحشتناكي گرفتار خواهد آمد! فرشتهاي با شش هزار سال (سال زميني يا آسماني كه مولاي ما اميرالمؤمنين علي(ع) هم مردد است!) سابقة عبادت دست به اعمال زشت و ناپسندي بزند كه هدف از آن جلوگيري از رشد و تعالي و پيشرفت و توسعه واقعي انسان در ابعاد فردي و اجتماعي و گروهي و ملي و جهاني و ... باشد!
خداي متعال در يك حركت سرنوشتساز اين توطئه ابليس را در ساحت آفرينش اوليه ـ بهشت آسماني ـ افشا كرد و براي هميشه ابليس را به عنوان «پرت» آفرينش به بيرون پرتاب كرد و ابليس شد شيطان رجيم و ابليس ملعون!
ابليس ابتدا مهلت خواست ـ مثلاً تا سال 2011 ـ و بعد از اخذ مهلت، بنا به خواست خود تا «يوم يبعثون» و بنا به امر پرورگار تا «وقت المعلوم»، آنگاه مطابق سيرت و منش و شيوه از خدا برگشتگان، بنا را گذاشت بر تهديد! كه بعله من نميگذارم نوع بشر الا اندكي راه فلاح و صلاح را در پيش بگيرد و چه و چه! خداي متعال هم قول داد كه جهنم را از وجود ابليس و شياطين و هواداران آنها اعم از حاكمان و ظالمان و مالاندوزان و عالمان شيطاني پرسازد.
مينويسم كه مطالب اخير در آيات (85ـ81) سوره مباركه (ص) آمده است!
اما شيطان چه ويژگيهايي دارد كه اينگونه مورد غضب الهي قرار گرفته است؟!
شيطان واجد دو صفت بسيار نكوهيده است كه منشأ بسياري از رذايل اخلاقي و اخلاقيات ناپسند و منفور است! اين دو خصلت نكوهيده يكي تكبر است و آن ديگري برتريجويي!
حضرت امير(ع) در بلندترين خطبه نهجالبلاغه يعني خطبه ارجمند قاصعه، در اشاره به همين خصلتهاي نكوهيده شيطان ميفرمايد:
اعْتَرضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَي آدَمَ بِخَلْقِهِ، وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ. فَعَدُوُّ اللهِ إِمَامُ الْمُتَعَصَّبِينَ، وَسَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ، الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ، وَ نَازَعَ اللهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ. وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ، وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ.(نهجالبلاغه شهيدي، صفحه 211، بند اول)
... رشك و حسد او را فرا گرفت و به آفرينش خويش بر آدم نازيد و به اصل خويش (آتش) بر اصل آدم (خاك) تعصب ورزيد. فلذا دشمن خدا و پيشواي متعصبان و پيشرو مستكبران، اركان تفكر يكجانبهگرايانه و طرفداري كوركورانه را بنيان گذاشت و در برابر كبريايي مطلق خداي متعال، عَلَم مخالفت برافراشت، رداي خود برتربيني بر تن كرد، و پوشش خاكساري و فروتني را از تن بدر آورد!
اميرالمؤمنين(ع) در اين خطبه بلند، ابليس را در ابعاد مختلف مورد بررسي قرار داده خيمه زدن مجدد وي را در همان سالهاي اوليه تاريخ اسلام بر مردمان عرب تصوير ميكند 1 كه عجالتاً از آن ميگذريم!
اما در قرآن كريم، تبعات خود بزرگبيني و برتريجويي ابليس، در فرازهايي بدين صورت ترسيم شده است:
* شيطان مسبب اصلي لغزش آدم و همسرش بود كه منجر به بيرون شدن آن دو از بهشت گرديد. شيطان فرهنگ برهنگي را بر آدم و همسرش تحميل كرد و آن دو پس از قرار گرفتن در اين وضعيت نابهنجار، فضاي فرهنگي پيشين خود ـ بهشت آسماني ـ را از دست دادند. اين برهنگي كاملاً ملموس و حتي زيستي بود! خداي متعال آن را با شفافيت تمام در قرآن كريم ترسيم فرموده است! 2
نتيجه اين وضعيت جديد براي انسان احساس شديد كمبودها و نيازهاي فراواني بود كه موجبات گرفتاري وي در مشقتها و سختيها و بلايا و ناكاميها و ... را فراهم ساخت.
آدم نميدانست كه تسليم برنامههاي ابليس شدن، نتيجهاش اين مصيبتها و گرفتاريها خواهد بود. آدم به جاودانگي طمع كرد! و جاودانگي «هدف» بلندمدت برنامه جهاني شيطان در طرح «توسعه انساني»، براي تمامي اعصار از عهد اقيانوس تا زماننا هذا تبليغ شده است!
شيطان اكنون در قالب سازمانهاي جهاني، اين هدف بلندمدت را، در ابعاد مختلف اعم از علمي، پژوهشي، زيست محيطي، آب و هوا و ... عملياتي كرده است و سرتاسر جهان را «سرِ كار» گذاشته است!
راستي، كسي كه نميتواند سمومات معده صنعتي خود را كنترل نمايد تا موجبات سوراخ شدن آسمان اول را فراهم نياورد، چگونه ميتواند از توسعه انساني و سعادت جاودانه انسان سخن بگويد؟!
* شيطان همواره انسان را تشويق به مصرف مازاد نياز مينمايد و مصرف آنچه كه پاسخگو و در ارتباط با نياز حقيقي و طبيعي انسان نيست.3 در رُم به مردمان شيطانزده آن ميگفت بخوريد و آنگاه به تحريك «پر» استفراغ كنيد تا مجدداً از خوردن لذت ببريد! و نيز در انگليس بدتر از رُم و در آمريكاي بدتر از رم و انگليس نيز!
* شيطان همواره به انسان القاي فقر و ناداري ميكند و با اين زمينهسازيها، افراد را به مسيرهاي انحرافي و انجام اعمال زشت و خلاف عفت و اخلاق ميكشاند؛ صدالبته تحت پوشش «مشاغل مدرن» كه امروزه روز در جهان تحت كنترل شيطان، همه جا، اشاعه داده شده است! در برابر اين برنامه شيطان، خدا به انسان وعده آمرزش و آموزش و توسعه و افزوني داده توسعه آگاهانه را توصيه مينمايد! آيا كسي باور ميكند كه خدا چنين برنامههايي داشته باشد؟! و آيا شيطان ميگذارد كسي باور كند؟! از بس كه ابليس ملعون شب و روز و هفتهها و ماهها و سالها و قرنها و هزارهها در همه بلندگوهاي خود تكرار كرده است كه خدا تروريست است و اولين بار مرا ترور كرده است! شخصيت مرا ترور كرده است! آن زمان كه به من گفت تو شيطان رجيم و ابليس ملعون هستي! 4
* شيطان با تصرف در افكار و احساسات آدمها، به آنان ميقبولاند كه ربا مثل هر سوداگري ديگري است! اما انسان ميداند كه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام ساخته است! رباخوران شيطانزدگاني هستند كه همانند او آكنده از كبر و تكبر و برتريجويي و عصياناند. 5
* شيطان با اشاعه اقتصاد ربوي، نظام اقتصادي حيات اجتماعي بشر را كه پايه ساير نظامهاي زندگي است، مورد هدم و صدم قرار داده ركن زر را كه از اركان سهگانه نظام شيطاني است بنيان ميگذارد.
عليهذا، شيطان با اغواي انسان و كشاندن وي به مصرف هر چه كه در دسترس است تا نهايت اسرافكاري و تخريب و نابودي منابع و پاشيدن بذر يأس و فقر و ناداري در ميان افراد انساني به قصد كشاندن آنان به فحشاء و بنيان گذاشتن نظام اقتصاد ربوي، رمق بنيههاي دفاعي و فرهنگي و سياسي و ... انسان را به تحليل برده از طريق ايجاد نفاق و شكاف و شقاق در ميان گروهها و اقشار اجتماعي جامعه، موجبات سلطه خود را بر انسان فراهم ميسازد.
برخي مواقع انسان به اين ميانديشد كه چنانچه خداي تبارك و تعالي، انسان را در مقابل شيطان قرار نميداد آيا شيطان در خلأ اين آفرينش الهي، مستقيماً در برابر خالق هستي قد علم نميكرد؟!
خلقتي با اين تواناييهاي عظيم و در ابعاد متعدد و گسترده و نو به نو و بسيار دورانديش و حسابگر و بسيار فعال و توطئهگر كه از پس هر شكستي بار ديگر بر ويرانههاي آن تجربه شكست خورده از تز تزوير به زور يا زر ميرسد و چنانچه زور به دست آورد، تركيب تزوير و زور، انواع و اقسام نهادها و سازمانها و مجامع و گروهها و جمعيتها و توليدات و كالاها و خدمات را سر هم كرده توليد زر مينمايد. با انباشتن زر، شروع به برپايي تمدن با شكوه شيطاني كرده، خود را جاودان جا ميزند.
چنانچه از تز تزوير به آنتيتز زر برسد، بلافاصله با تركيب اين دو، تزوير و زر، خود را حق مطلق جلوه داده از همه ميخواهد كه بدون هيچ چون و چرايي برنامهها و تصميمات و مصوبات وي را بپذيرند و آن را اجرا كنند! در اين ميان اگر انگشت شمار افراد يا گروهها و يا ملتهايي باشند كه نخواهند زير بار بروند، بيهيچ ترديدي آنها را بايكوت كرده، با بوق و كرناي تبليغ اعلام مينمايد كه اين جمع كوچك از بشريت منزوي شده جايي در جامعه جهاني ندارند!
صد البته خداي متعال به اين تواناييهاي ابليس عنايت دارد! به همين دليل است كه قبل از هبوط آدم و بعد از آن، همواره نوع انسان را از شيطان بر حذر داشته، توطئههاي حزب شيطان و اولياء شيطان و سواره نظام و پيادهنظام و انواع سلاحهاي اعم از زهرهاي هلاهل در شمشير و شير و شربت و انگور گرفته تا سلاحهاي شيميايي و ميكروبي و اتمي و ... شيطان را گوشزد كرده با كمك به مؤمنان و تقويت پايههاي عزم و صبر و استواري آنان و ارسال رهبريهاي وحياني كتاب در دست يا، پيام بر لب، در مقاطع مختلف تاريخ حيات بشر، شيطان را يا در نيل يا در حجاز يا در صفين و نهروان و ايران و فلسطين و لبنان و ... به خاك افكنده است!
و اما اكنون!
با فرض اينكه ما به خدا و پيامبران او و خاتم پيامبران او و آخرين كتاب او باور داريم، در همين قرآن آمده است كه شيطان بعد از عصيان، براساس اصول نظريه «حفظ پايگاه»، به قصد ادامه عصيان و اجراي طرحها وبرنامهها و سياستهاي خود در برابر خدا و انسان، از خدا خواست كه تا آماده شدن «ملت» جهان جهت تأمين امنيت براي مردم و شهروندان خود تا سال n59 جهت كمك به تأمين امنيت در زمين و زمان باقي بماند!
همانگونه كه در ابتداي اين نوشتار آوردم در سوره مباركه (ص)، آيات 79 و 80، گفتمان اينست:
قال رب فانظرني الي يوم يبعثون. قال فأنك من المنظرين.
ـ (شيطان) گفت: پروردگارا تا روز رستاخيز به من مهلت بده! پروردگار پاسخ داد كه همانا تو از فرصت دادگاني! منتها تا وقت معلوم!
پيام اين «قرارداد امنيتي» براي انسان چيست؟ آيا شما ميخواهيد بار ديگر همانند ابوي گراميتان، گندم جاويدان فريب را ميل بفرماييد؟! يا از سرشوق فيروزي براي اينكه اثبات كنيد كه فرزند خلف همان آدم رانده از بهشت هستيم، چنانچه ابوي كرام بهشت را به دو گندم (يكي را خودش خورد و آن دومي را حوا) فروخت ما آن را به «جوي» (حتي سن زده و صد سال در انبار شيطان مانده!) بفروشيم؟
البته اينگونه مباحثات، با آنكه در بخشهايي از دنيا و در نزد محافلي از جوامع انساني بحثهايي تكراري و «دمده» و سنتي و اساطيري و چه و چه است اما در حوزهها و ساحتهايي كه از سيطره شيطان و عوامل و مناسبات فكري و سياسي و اقتصادي و فرهنگي شيطان خارج است يا به طور نسبي آزاد است، بحثهايي جدي است و از تئوري بسيار مستحكم و داراي مباني و اصول و چهارچوبهاي روشنگر و هدايت بخشي منتج ميشود.
در اين نظريه، شيطان عنصر اصلي و نماد جرياني است كه نطفه آن در ملكوت منعقد شده قرار است در «قرارگاه » بشر تا «يومالوقت المعلوم» ـ روز معين ـ به تحرك و تلاش خود ادامه دهد! در ملكوت در كسوت فرشته بوده يا ابتدا جن بوده در اثر عبادات شش هزار ساله به فرشته ارتقاء يافته اما در ناسوت ـ زمين ـ در كسوت بشر عمل ميكند! شيطان داراي تشكيلات، حزب، رهبران، سلسله مراتب، فرهنگ، دانشگاه، مراكز پژوهشي و تمدن است. شاخصههاي اين جريان در برابر خدا، عصيان و در برابر بشر، تكبر و برتريجويي است.
جريان شيطاني همواره از سه عامل تزوير و زر و زور استفاده كرده است. در صحنههاي حيات اجتماعي بشر، هريك از سه پايه و يا دو تا از آنها و يا حداقل يكي از اين سه پايه، بوده است كه در مردمي يا قومي يا كشوري يا قبيلهاي يا... استعداد بروز و ظهور داشته است! شيطان بمحض حصول اين شرايط و استعداد، بيدرنگ، بر سر آن قوم يا كشور يا مردم يا قبيله و طايفه خيمه زده است.
مصاديق تاريخي اين مقولات در حيات بشر پيگرفتني است. يهود، غالباً، آبشخور زر و تزوير بودهاند! يهود، مدتهاي مديد از تاريخ را به تزوير گذرانده است و همراه آن به زر اندوزي و رباخواري و خست و ... مشتهر است!
عين اين رذايل را ميتوان در مردمان عرب سراغ گرفت و شيطان مدتهاي مديد از تاريخ بشر را در ميان تزوير جهودان و مردمان عرب، با تكميل زور ناشي از سلطه فراعنه، «كشت و زرع» ميكرده است. عرب مظهر كفر و نفاق و شقاق بوده است. حتي بعد از تنزيل قرآن مجيد و به رغم روشن شدن چشم جهان به جمال محمد (ص)، كوته زماني بعد از گردن نهادن به اسلام، بار ديگر چنان شيطاني شدند كه اميرالمؤمنين علي (ع) ، حوالي سال 40 هجري در وصفشان فرمود:
ابناءُ الحميه، و اخوان’ العصبيّه، و فرسان’ الكبر و الجاهليه!
و شما مراجعه كنيد به خطبه بلند و تحليلي قاصعه كه در آن مولا (ع) چگونه جامعه نو پاي اسلامي مدينه را مورد عتاب و خطاب قرار ميدهد 6 و از آنهمه انحرافات از اسلام و كژراههها و بدعتها و شيطانزدگيها و نادانيها و تعصبورزيها و كوردليها و ناسپاسيهاي اعراب نسبت به نعمت دين و ميراثهاي ارجمند محمد مصطفي (ص) و برپايي حكومت اسلامي و قبله شدن كعبه و توجه جهانيان همه تاريخ به آن به رغم:
(... وَضَعَهُ بأَوْعَرِبقاعِ اْلأَرْضِ حَجَراً. وَأًقَلِّ نتائِقِ الأََرض مَدَرَاً. و أَضْيَقِ بُطوُنِ الأَوْدَيهِ قُطراً. بَيْنَ جِبالٍ خَشِنَهٍ و رِمالٍ دَمِنَهٍ و عُيُونٍ وَشِلَهٍ، و قّريً مُنْقَطِعَهً ...
و خداي متعال، كعبه را در سنگستاني نهاد از همه سنگستانهاي زمين دشوارتر و در ريگزاري بيبهرهتر از همه شورستانها، در درهاي از ديگر نشيبها تنگتر، اندر ميان كوههايي سخت و ريگهايي سست دشوار گذر، و چشمههايي زهآب آن كم و دههاي جدا از هم، كه شتر در آن فربه نشود و اسب و گاو و گوسفند علف نيابد... نهجالبلاغه استاد شهيدي، خطبه قاصعه، با اندكي تصرف)، سخن ميگويد.
و اين كعبه بدين شواريها ميشود مطلوبترين جاي عالم براي مردمان جهان؛ اما عرب قدر نميشناسد! عرب بار ديگر خيمهگاه ابليس ملعون ميگردد! اين بار دين محمد (ص) توسط فرزندان اميه و سپس توسط فرزندان عباس به تزوير در خدمت زور اينان قرار ميگيرد تا تبديل به انباشت زر و حاكميت امپراطوري شيطاني اموي و عباسي گردد.
در باب شباهتهاي يهود و كفار عرب مراجعه كنيد به تفسيرالميزان، جلد اول، ذيل آيات 74ـ63 سوره مباركه بقره، آنجا كه تمردها و لجاجتهاي قوم يهود نسبت به حضرت موسي(ع) مورد بررسي و تحليل قرار گرفته و با كارشكنيها و عنادها و ستمگريهاي اعراب نسبت به حضرت رسول(ص) مقايسه شده است!
عين اين اتفاق پيشترها بر سر دين مسيح فرود ميآيد: مسيحيت در رُم تبديل به تزوير ميگردد و با زور قيصر دست به چپاول ملل و نحل ميزند. شيطان دست به تأسيس امپراطوري ميزند و جالب است كه عامل زور كه از جمله ارگان سه گانه حاكميت شيطان در زمين است، همواره در غرب استقرار داشته است: امپراطوري رم، امپراطوري بريتانياي كبير، و امپراطوري امريكا! اينان همواره ابزار و مصالح تأسيس سلطنت شيطان بر انسان بودهاند.
در شرق اين استعداد در مغولان ديده شده است و خدا كند كه از بُن خشكيده باشد! هر چند برخي انذارهاي ديني تأمل برانگيز است!
يهود به قصد كسب زر، بستر تزوير بودهاند؛ به دليل تحريفي كه در متون ديني خود صورت دادهاند! و اين نقش تاريخي يهود آنقدر پررنگ و درازناي بوده است كه اكنون جزو مشهورات عالم است.
اما اسلام به دليل اصالت پيام وحي (قرآن كريم) و حضور عترت نبي مكرم (ص) در حيات معنوي مسلمانان، نه امپراطوري شيطاني بوسفياني و نه امپراطوري ابليسي بني العباسي، هيچكدام، نتوانست كليت اسلام را مخدوش نمايد هرچند آسيبها و خسارات فراواني بر آن وارد ساخت.
نهضتهاي پيدرپي و قيامهاي بزرگ و كوچك ملهم از جريان عترت نبيمكرم اسلام، مانع از تبديل اسلام به تزوير شيطاني گرديد. اما ماجرا تمام نشده است! آنكه شش هزار سال، يكريز، به عبادت ايستاده است «آدم» كوچكي نيست! اين موجود در ملكوت هم ـ عليالظاهر ـ فرشتگان ديگر را «مسألهدار» كرده بود! آنان در برابر برنامه خداي متعال كه فرمود ميخواهم در زمين موجودي را بيافرينم كه خليفه خدا در زمين باشد يعني «آفريدگار» زمين باشد، فرشتگان از اين برنامه خدا شگفتزده شدند كه بله بار خدايا، شما ما عابدان و ساجدان مخلص را بكناري گذاشتي ميخواهي موجودي كه خونريز است و فساد ميكند و ... در زمين جانشين خود قرار دهي؟!
اما شيطان در ملكوت، امكان ادامه مبارزه با خدا را نداشت. فرشتگان هم توانايي افشاي طرحها و توطئههاي پيچيده و نه توي شيطان را نداشتند. پس ملعون عالم خلقت و آدم آمرزيده و آموزش ديده و اميدوار به فضل و رحمت و بركت خدا، هر دو، هبوط كردند به زمين!
بدين ترتيب اكنون كه امپراطوري شيطان در امريكا برقرار و برخي شتابزده گمان ميكنند كه
اين امپراطوري در شرف از هم پاشيدگي است بايد به ما بگويند كه شيطان ـ در صورت صحت پيشبيني آنان ـ قصد دارد از آمريكا به كدام منطقه جهان، نقل مكان نمايد؟! به چه دلايل و نشانهها و شاخصهها؟!
عصيان در برابر خدا كه در چهار، پنج قرن اخير در غرب جلوهگري داشت اكنون در كجاي زمين به چشم ميخورد؟ در ژاپن، در چين، در ...؟ روسيه با آن تخم دوزردهاي كه انگليس خبيث زيرش گذاشت و ادعا كرد براي بشر برنامهاي بهتر از خدا دارد، هنوز گرفتار آن درد است!
آيا انگليس اين قرارگاه ابليس در دور طولاني اخير از تاريخ بشر، قادر است پايگاه ديگري پيدا كند؟! فرض كنيم كه نوبت امريكا به سررسيده است! اسرائيل هم كه در همان اشكلون به گل نشست؛ نه به نيل رسيد و نه به فرات!
مورد اسرائيل از شگفتيهاي تاريخ بشر است! يهود كه همواره بستر رشد و نمو تزوير، به قصد كسب زر، بوده است، به علت حرص انگليس و آمريكا به زر، گرفتار تزريق قطرهچكاني زر شد و نتوانست تزوير را به زر پيوند بزند و نتيجه را به هيكل زورمند تبديل نموده تا امپراطوري شيطان را در مهد انبياي الهي، عَلَم نمايد. لعنت اشعياي نبي بر صهيونيستهاي اسرائيلي كه به رغم الهامهاي وي و نشانههايي كه وي از منجي قوم يهود، كوروش (ذوالقرنين قرآن كريم) براي جهودان به يادگار گذاشته، آنها نتوانستند بوش، بلر، چرچيل، نيكسون و ... اين فرزندان شيطان را از كوروش كبير، آن ابرمرد مؤيد به امدادهاي الهي و درهم كوبنده اقوام ستمگر مستقر در منتهياليه غرب (عينٍ حَمِئةٍ)7 و در منتهياليه شرق (مَطْلِعَ الشمس)8 و در منتهياليه شمال دنياي عصر كوروش (ياجوج و مأجوج) 9 باز شناسند؛ از فرط شيطانزدگي و حرص به انباشتن زر و فرو رفتن در سياهيهاي تزوير مستمر!
با اين حساب، آيا اكنون نوبت هند است كه با تراث شيطاني انگليس و زبان گجسته به يادگار مانده از دوره سلطه استعمار، خيمه گاه شيطان گردد. عليالخصوص كه «شيطان بزرگ» را ميبينيد كه گاه و بيگاه، در سنوات اخير، كَركَركنان، دنبال جاي مناسبي براي «تخمگذاري» است!
آيا اين براي رد گم كردن است! آيا ابليس بار ديگر در خود امريكا خيمه، نو خواهد كرد؟! بهرحال امريكا، همچنان اركان زر و زور را در خود نگهداشته است؛ هرچند تزويرهاي تكراري وي ديگر كارايي چنداني ندارد! اما ديديد كه اين «دم بريده» غدار و سالوس هزار خرقه زهد و ريا در بر، در شگرد اخير خود، با يك چرخش مستانه بسان لعبتان عيار، كل بشر را از هوش برد وقتي اعلام كرد كه سيسال پيش «بنا حق» گفتند كه امريكا شيطان بزرگ است! و من حالا اعلام ميكنم كه ايران تروريست است و مظهر اهريمن! يعني همان كاري را كه ابليس در ملكوت در برابر خداي متعال انجام داد!
صد البته آتش بيار معركه اخير، انگليس خبيث بوده است و من نميتوانم بپذيرم كه شيطان دائماً در امريكا خيمه زده باشد؛ درست آنست كه بگوييم كه ابليس ميان امريكا و انگليس در رفت و آمد است!
وقت آنست كه رهبران جهان اسلام، به مسلمانان بگويند كه اردوگاه بعدي شيطان در كجا قرار ميگيرد! آري از ميزان هجمهها و هتاكيها و توطئههاي شيطان بزرگ عليه اسلام، برميآيد كه ممكن است حوادثي در پيش باشد. اما نبايد ذوق زده شد و فريب اين عابد شش هزار ساله را خورد كه لسانالغيب فرمود!
اي كبك خوشخرام كه خوش ميروي به ناز
غرّه مشو كه گر به عابد نماز كرد!
شيطان تا روز رستاخيز از خداي متعال «پايگاه» خواسته است و خدا زمين را بدو داده است! او قرار است تقريباً همه را اغوا نمايد! هنوز طنين اين گفتمان تاريخي از ملكوت به گوش ميرسد:
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرني الي يومُ يبعَثونَ 79 قال فإِنَّك مِنَ المُنظرين 80 إلي يَوْمِ الوَقْتِ الْمعلوم 81 قال فَبِعزّتِكَ لِأُغْوِينَّمُ اجمعين 802.
به ياد داشته باشيم كه شيطان را «پير بابا» ميشناسد نه دكتر پژوهان جراح متخصص! چرا كه در چشمان علم، اصل بر تجربة عيني است و بر الياس؛ كه درست مثل ديگران است، به ظاهر، و ميتواند حتي «داماد» دكتر پژوهان ـ العياذ بالله!! ـ باشد.
آيا نسل سوم و نسل دوم بايد به داد نسل اول برسد؟!
فرامرز حقشناس
1. اخيراً تحليلي مفصل و خواندني از خطبه قاصعه،تحت عنوان "زينهار از تكبر"، به تقرير آيتالله مصباح يزدي و تحرير حضرت آقاي محسن سبزواري، توسط مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) منتشر شده كه اميد است در ويراستهاي بعدي، برخي ابعاد اين تحليل همچون اوضاع و شرايط اجتماعي مدينه در زمان خلافت حضرت امير(ع)، طبقات و اقشار و گروههاي اجتماعي شكل گرفته در زمان سه خليفه اول، نقش عالمان اسلامي دهههاي اول استقرار اسلام در مدينه نسبت به تحولات دهه چهارم قرن اول... همانند ابعاد بسيار مهم اخلاقي و ديني و فقهي و كلامي كتاب مورد عنايت قرار گيرد.
2. سوره مباركه اعراف، آيه 20.
3. سوره مباركه انعام، آيات 142 و 141.
4. سوره مباركه بقره، آيه 268.
5. سوره مباركه بقره، آيه 275.
6. البته آقاي ويلفرد مادلونگ، در كتاب جانشيني حضرت محمد(ص)، اين حركت مكتبي اميرالمؤمنين(ع) را، با عبارت «بيپرده لب به سرزنش مؤمنان گشود»! توضيح ميدهد! و البته پشت بند آن هم اين حكم اسلامشناسان غربي است كه علي سياست نداشت (جانشيني حضرت محمد(ص)، ص 208).
7. سوره مباركه كهف، آيات 98ـ83.
8. سوره مباركه كهف، آيات 98ـ83.
9. سوره مباركه كهف، آيات 98ـ83
١٠:٤٠ ٠٩/٠٩/١٣٨٧