مقاله منتشر شده در نشريه Scientist از تحقيقات ايرانيان در سلولهاي بنيادي؛
پيشرفتي كه دنيا را شوكه كرد
30 سال پس از فروپاشي رژيم پهلوي، ايران تحت انقلاب و تحول ديگري قرار گرفت. هم اكنون ايران در حال بررسي فراگيري درباره پژوهشهاي سلولهاي بنيادي است و عليرغم اينكه محققان ايراني در حال حاضر با دستيابي محدودي به ابزارآلات آزمايشگاهي و منابع اصلي مواجهند، ولي احتمال ميرود كشور ايران به عنوان يكي از قدرتهاي علمي در زمينه سلولهاي بنيادي محسوب شود.
حتي با وجود اين كمبودها و محدوديتها، دانشمندان ايراني موفق شدهاند سلولهاي بنيادي جنيني 6 انسان و 8 موش را در دهه گذشته جداسازي كنند و سپس با موفقيت چشمگيري آنها را به سلولهاي اعضاي اصلي بدن يعني پانكراس، قلب، طحال و سلولهاي كبد تبديل كنند. كونارد هوچلينگر از مؤسسه سلولهاي بنيادي هاروارد و بيمارستان دولتي ماساچوست خطاب به مجلهscientist ميگويد: «اين مساله واقعا حيرتانگيز است كه دانشمندان ايراني توانستهاند چنين كار مهمي انجام دهند، آنها به راستي به اين فناوري دست يافتهاند.»
برخلاف تعداد كثيري از كشورهاي اروپايي و غربي كه جنجالهاي مذهبي مانع پيشرفت تحقيقات مربوط به سلولهاي بنيادي در آنها ميشود، در ايران و ديگر كشورهاي اسلامي، پژوهشهايي در مورد جنين نه تنها بحث برانگيز نيست، بلكه به اينگونه تحقيقات اهميت فراواني داده ميشود.
در قانون اسلام، زندگي بشر صرفا پس از دميده شدن روح به جنين كه در قرآن 120 روز بعد از لقاح ذكر شده، آغاز ميشود.
علي خادمحسيني ميگويد: «تحقيقات سلولهاي بنيادي قطعا محدودهاي است كه با توجه به محدوديتهاي اعمال شده در آمريكا، كشور ايران ميتواند نقش بسزايي در آن ايفا كند.» او كه يك مهندس زيست پزشكي در بخش علوم و فناوري سلامت كمبريج در دانشگاه هاروارد است، در ايران به دنيا آمده و تحصيل كرده است. خادمحسيني به مجله scientist گفت: «از آنجا كه ايران از بقيه كشورهاي همسايه از قبيل قطر و عربستان سعودي كه آنها نيز پژوهشهايي در مورد فناوري سلولهاي بنيادي را آغاز كردهاند، زودتر كار خود را شروع كرده است، در اين عرصه از همه كشورهاي واقع در خاورميانه بجز اسرائيل بهتر پيشرفت كرده است.»
كشور ايران دهمين كشوري است كه در سال 2003 موفق به جداسازي سلولهاي بنيادي جنين انساني شد و سال گذشته [ميلادي] بهعنوان پنجمين كشور جهان موفق به دوباره برنامهريزي سلولهاي پوستي و تبديل آنها به حالت شبه جنيني كه به سلولهاي پرتوان القايي معروف است (IPS) شد. از ديگر موفقيتهاي چشمگير ايران، فرايند بلوغ و تكامل سلولهاي بنيادي جنيني انسان، توليد سلولهاي انسولينساز در سال 2004، شبيهسازي اولين گوسفند كشور در سال 2006 و انجام اولين مطالعه دنيا در مورد پروتئوميكس سلولهاي بنيادي جنيني انسان در سال 2006 است.
بيشتر اين تحقيقات در مركز پيشروي پژوهشهاي سلولهاي بنيادي در موسسه رويان وابسته به جهاددانشگاهي واقع در تهران اتفاق افتاده است.
رويان كه معادلembryo در زبان فارسي است بهطور جدي در سال 1991 به عنوان يك كلينيك نازايي تاسيس شد و سال 1998 به مركز پژوهشهاي علوم سلولي تغيير يافت و هم اكنون در 6 زمينه اصلي تحقيقاتي و بنياني از جمله سلولهاي بنيادي، جنينشناسي، علم ژنتيك، اپيدميولوژي، ناباروري زنان و ناباروري مردان فعاليت ميكند. ديگر موسسات تحقيقاتي كشور ايران نيز به پژوهشهايي در مورد سلولهاي بنيادي پرداختهاند كه شامل 34 عضو شبكه پزشكي مولكولي و دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي در تهران ميشود.
دولت ايران يكي از بزرگترين مبلغان و حاميان تحقيقات سلولي است، اما فقدان يك سازمان متمركز مشابه مؤسسه ملي سلامت آمريكا يا بنياد ملي علوم آمريكا باعث شده است تا از نظر مالي و تامين بودجه، وضعيتي ناهمگون و نامطمئن پديد آيد. دولت در حال سرمايهگذاري بيشتر در زمينه علوم است.
اين هزينهها از 2دهم درصد از درآمد ناخالص ملي (GDP) در سال 1990 به بيش از 65/0 درصد در سال 2005 رسيده است؛ اما اين ارقام هنوز هم كمتر از كشورهاي توسعهيافته مانند آمريكا است كه تقريبا 3 درصد ازGDP خود را صرف تحقيق و توسعه ميكنند.
ادامه تشنج سياسي ميان ايران و دنياي غرب نيز يكي ديگر از عوامل بازدارنده پيشرفت دانشمندان ايراني است.
تحريمهاي اقتصادي و سياسي سبب شده محققان ايراني از دستيابي به تجهيزات و ابزار وارداتي از ديگر بخشهاي دنيا و عمدتا از كشور آمريكا محروم شوند.
خادمحسيني ميگويد: «هرگاه سعي كنيد دستگاه مهمي را بخريد، متوجه ميشويد عمدتا ساخت كشور آمريكاست، بنابراين محققان ايراني ميبايد به دستگاههاي ساخت داخل و تجهيزات آزمايشگاهي موجود در بازار سياه كه داراي كيفيتي ميانه و قيمت بالاتر هستند، رضايت دهند.»
تحريم و مسائل اقتصادي همچنين منجر به فرار مغزهاي ايرانيان به برخي از كشورهاي پذيراي اين جوانان تيزهوش و فعال شده است و براي آندسته از افراد مقيم در ايران، دستيابي به ويزاي مسافرتي براي حضور در كنفرانسهاي بينالمللي بسيار سخت و جانكاه است. بنابراين، به منظور تشويق پژوهشگران خارجي در زمينه سلولهاي بنيادين براي حضور در ايران، پژوهشكده رويان جهاددانشگاهي به منزله ميزبان بزرگترين رويداد علمي سالانه فعاليت ميكند. كنگره سلولهاي بنيادي و پزشكي توليد مثل در هر سال بيش از 2000 شركتكننده از سراسر جهان را پذيراست.
در آگوست 2008، هوچلينگر در اين كنگره شركت و از تسهيلات و تجهيزات پژوهشكده رويان بازديد كرده است. او به مجلهscientist ميگويد: «من از اينكه ايرانيان چگونه با كمترين وسايل و قطعات توانستهاند اولين رده سلولهاي بنيادي جنيني خود را با سادهترين ابزار ممكن توليد كنند، تعجب كردم.
تجهيزات آنها در مقايسه با فناوري موجود در آمريكا و دولتهاي اروپايي بسيار پايين بوده است. به دليل تحريم، دانشمندان رويان نميتوانستند دستگاههاي انكوباتور استاندارد براي كشت سلول را خريداري كنند. بنابراين آنها دستگاه انكوباتور سادهاي را با سيني آب براي ايجاد بخار و رطوبت ساخته و لولههايي را براي تلمبه كردن دياكسيدكربن بهآن وصل كرده بودند. در كشور آمريكا، ما صرفا اين وسيله را از يك فروشنده خريداري ميكنيم، ولي ايرانيان بايد دست خالي آن را بسازند.»
سارا برگا يكي ديگر از شركتكنندگان در كنگرههاي سالانه رويان اظهار ميكند: «من واقعا از پيشرفت علمي و پزشكي ايرانيان شوكه شدم.» او يكي از متخصصان غدد توليدمثل است كه در دانشگاه ايموري در آتلانتا فعاليت دارد و در كنگره رويان از سال 2005 تا 2007 حضور داشته و قصد دارد كه سال جاري نيز در اين كنفرانس سالانه شركت كند. او ميافزايد: «ايران كشوري با منابع فراوان نيست، اما محققان ايراني بهواقع شالودهاي استوار براي علوم پايه آماده كردهاند.»
خادمحسيني تصريح ميكند: « عزم ايرانيان در تحقيقات سلولهاي بنيادي يك فرآيند از پايين به بالا و از بالا به پايين است، به اين معنا كه اين كار از يك طرف توسط مقامات دولتي ترغيب ميشود، ولي از طرف دانشمندان نيز به سياستمداران براي پشتيباني تحقيقات با پتانسيل بسيار زياد پزشكي فشار آورده ميشود.
ايران بهطور استراتژيك سرمايهگذاري خود را به نحوي انجام داده است كه بهصورت نهادينه، موجب حداكثر تاثير شود و اين امر قطعا فراتر از جنبه سلولهاي بنيادي جنيني است.
آنچه كه ما از گوشه و كنار ميشنويم بيشتر در مورد سلولهاي بنيادي جنيني است، ولي سلولهاي بنيادي بهطور كلي زمينه بسيار داغ و جذابي است.»
مترجم: فاطمه شاكري
منبع:روزنامه جام جم 26/12/87
١٤:٢٥ ١٥/٠١/١٣٨٨